eitaa logo
شهید محمد رضا تورجی زاده
268 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
10.1هزار ویدیو
158 فایل
🌟🌹ستارگان آسمان🌹🌟 ♡″یا زهرا″♡ ✿محمد رضا تورجي زاده✿ ✯🔹فرزند: حسن ✷🌺ولادت:۲۳ تیر ماه ۱۳۴۳ °❥🌹شهادت: ۵ اردیبهشت ۱۳۶۶ محل شهادت: بانه _ منطقه عملیاتی کربلای۱۰ 💫🌹مزار: گلستان شهدای اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهدی خانعلی زاده شلنگ رو گرفت روی دیپلماسی ذلت ظریف و روحانی :)
7.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍آیا در ‌مورد ‌مخدر‌ جدید غرب و آمریکا چیزی شنیدین؟؟ ❌ صنعت ۱۳ میلیارد دلاری پورن در آمریکا ❌نتیجه آزادی جنسی در غرب چه بوده است که برای زنان و دختران پاک ایرانی در حال تجویز است؟؟؟ 🖊پیشنهاد میکنم حتما تماشا بفرمایید و در نشر آن اهتمام بورزید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این تازه شروع ماجراست... 🔰 ✍ میخواستین در ایران عن قلاب کنین ای کوتوله ها انقلاب رو تماشا کنید در قلب شیطان
🌹شهید ماه اسفند؛ سردار شهید عبدالحسین برونسی 🌹همسر شهید: يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقت‌ها هنوز كوی طلاب می‌نشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد . فصل بود و عرق همين‌طور شُرشُر از سرو رويمان می‌ريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی ‌از دوست‌های عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد می‌خواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجب‌تر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچه‌های شما اينجا خيلي بيشتر گرما می‌خورند. 🌹كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما هم تقسيم می‌كند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه می‌گويد. خنده‌ای كرد و گفت: اين حرف‌ها چيه شما می‌زنيد؟ رفيقش گفت: جدی می‌گويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زن‌ها! الان خانم ما باورش می‌شود و فكر می‌كند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. می‌دانستم كاری كه نبايد بكند، نمی‌كند. از اتاق آمدم بيرون. 🌹 بعد از شهادتش، همان رفيقش می‌گفت: آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: می‌شود آن خانواده‌ای كه شهيد دادند، آن شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را می‌توانند تحمل كنند. 📚منبع: برگرفته از کتاب خاک‌های نرم کوشک
🌷 همزمان با 📒 نسخه الکترونیکی کتاب "قهرمان؛ سلیمانی" منتشر شد. ⚡️ زندگی، مجاهدت‌ها و حادثه شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به روایت رهبر انقلاب اسلامی 🔍 بخوانید👇🏻 https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=52212
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 زیارتنامه تصویری شهدا 🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌺 @shafeh
همسر شهید حججی: عزیزدلم؛دروغ چرا؟خیلی دلم برایت تنگ شده است.میدانم که تو هم همین حس و حال را داشته ای. شب قبل از عملیات زنگ زدی و گفتی:(). آمدم بی تابی کنم... اما باز نگذاشت.آخرین دیدار و . آمدم بی قراری کنم... اما به یاد روضه حضرت رباب افتادم.روضه رباب ‌اش فرق می‌کند. آخرش فرق میکند.خودت هم قبول داری،اصلا رباب جنس غمش فرق میکند. رباب سر،هم سرش را بریده دید. بالای نیزه دید.به دنبالش هم رفت. نمی‌دانم من هم سر،هم سرم را میبینم یانه؟!اما،می‌دانم به اسارت نمی‌روم. ،اگر عشق به تو نبود آرامش من هم نبود.قبل از رفتنت به من گفتی:(،بی‌تابی نکن،محکم باش،قوی باش،شیرزن باش).من هم گوش کردم.عشق به تو مرا به این اطاعت رساند. ❤️❤️
41.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زمان این مستند فقط ۱۷ دقیقه و ۲۰ ثانیه است. اما اثرات آن می‌تواند تا چند نسل شما باقی بماند. کیا اهل معامله پرسودهستند؟ یکی از تاثیرگذارترین راههای برکت و ازدیاد در سود مالی شما... حتما ببینید، التماس میکنم ۱۷ دقیقه وقت بذار
حسین خرازی نشست ترک موتورم بین راه، به یک نفربر برخوردیم که در آتش می‌سوخت.فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می‌سوزد؛من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده‌خدا با بقیه همراه شدیم.گونی سنگرها را برمی‌داشتیم و از همان دو سه متری،می‌پاشیدیم روی آتش جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می‌سوخت، اصلاً ضجه و ناله نمی‌زد و همین موضوع پدر همه‌ی ما را درآورده بود!» بلند بلند فریاد می‌زد:خدایا...الان پاهام داره می‌سوزه! می خوام اون ور ثابت قدمم کنی خدایا! الان سینه‌ام داره می‌سوزه این سوزش به سوزش سینه‌ی حضرت زهرا(س) نمی‌رسه... خدایا! الان دست‌هام سوخت می خوام تو اون دنیا دست‌هام رو طرف تو دراز کنم...نمی‌خوام دست‌هام گناهکار باشه! خدایا! صورتم داره می‌سوزه! این سوزش برای امام زمانه برای اولین بار حضرت زهرا(س)اینطوری برای ولایت سوخت! آتش که به سرش رسید، گفت: خدایا! دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی‌تونم، دارم تموم می‌کنم. خدایا! خودت شاهد باش! خودت شهادت بده آخ نگفتم آن لحظه که جمجمه‌اش ترکید من دوست داشتم خاک گونی‌ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت. حال حسین آقا از همه بدتر بود. دو زانویش را بغلکرده بود و های های گریه می‌کرد و می‌گفت: ما جواب اینا را چه جوری بدیم ما فرمانده ایناییم؟ اینا کجا و ما کجا؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی‌داره بگه جواب اینا رو چی می‌دی؟ زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه‌ من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیس شد.
🔴هیچی مثل بی محلی این عبدالخبیث رو داغون نمیکنه ... 🔹 اصلاً در حد شکست عشقی ها 😂 جمهوری اسلامی خوب بلده! 🇮🇷