eitaa logo
زهراکریمی (شفیق)
241 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2هزار ویدیو
5 فایل
باسلام خدمت اعضاء محترم با کانال مذهبی شفیق درخدمت شما بزرگواران هستیم حضور شما باعث افتخار ودلگرمی ما هست و به ما امیدمیدهد برای تلاش بیشتر پس باماباشیدو کانال خودتون را همراهی کنید ممنونم. خادم شما مدیر کانال ارتباط با مدیر کانال @zahrakarimi_313
مشاهده در ایتا
دانلود
اوج انسانیت دكتر به‌محض اينكه از بيمارستان با او تماس گرفتند سوار اتومبيلش شد و به راه افتاد. او در حياط بيمارستان ماشين خود را پارك كرد و دوان‌دوان به سوي اتاق جراحي دويد. مردي از دور پزشك را ديد كه در حال دويدن است. جلو پزشك را گرفت و گفت: چرا اينقدر دير آمدي؟ مگر نمي‌فهمي كه جان پسرم در خطر است؟ چرا شما پزشك‌ها احساس مسئوليت نمي‌كنيد؟ پزشك گفت: متأسفم! من داخل بيمارستان نبودم. تا موضوع را فهميدم خود را به اينجا رساندم. اكنون آرام باشيد و اجازه دهيد تا كارم را شروع كنم. مرد دوباره گفت: آرام باشم؟ اگر پسر خودت هم در چنين موقعيتي بود، مي‌توانستي آرام باشي؟ دكتر باز تبسم کرد و گفت: از خاك آمده‌ايم و در خاك مي‌آراميم. پزشكان فقط واسطه هستند و شفاي واقعي در دست خداست. مرد دوباره با عصبانيت گفت: خيلي وقت داريم، دارد مرا موعظه مي‌كند. عمل شروع شد و پس از چند ساعت پزشك با خوشحالي از اتاق بيرون آمد و به مرد گفت: خدا را شكر. پسرتان نجات يافت. اگر سئوالي داشتيد از پرستار بپرسيد. او اين جمله را گفت و دوان‌دوان به سمت اتومبيلش رفت. مرد از پرستار پرسيد: چرا او صبر نكرد كه من چند سئوال بپرسم؟ پرستار گفت: پسرش ديروز در تصادف رانندگي كشته شده است. هنگامي كه به او زنگ زديم تا براي جراحي پسر شما به بيمارستان بيايد، او در مراسم خاكسپاري تنها فرزندش بود ! 🌺@shafigh_313🌺