eitaa logo
شاگرد استاد 🇵🇸
421 دنبال‌کننده
95 عکس
71 ویدیو
5 فایل
﷽ «ما مؤمنان ذکرُ علیٍ عبادتیم» 🌱 _ کتاب الله _ تاریخ اهل بیت ﴿؏﴾ _ انقلاب اسلامی _ بزرگان اسلام و تشیع (وقفِ امیرالمؤمنینِ قلبم 🫀) + من؟ شاگرد مکتب «سَلونی» 💚 . 📪ناشناس: https://daigo.ir/secret/434196413 🤝حرفامون: @ham_shagerdi
مشاهده در ایتا
دانلود
• 🔸وقتی ابن زیاد، مأمور شد بره کوفه و قیام جناب مسلم رو سرکوب کنه، هیچ سپاهی با خودش نبرد! خودش بود و چند نفر از نزدیکانش! ⁉️می‌دونید چرا؟! انگار می‌خواست برای اباعبدالله کُری بخونه! می‌خواست بگه: «من برای جنگ با شما، سپاه لازم ندارم! خونت رو با دست همین خودت می‌ریزم!» 🔸یه عده رو با زور و وحشت ساکت کرد، یه عده رو با پول، یه عده رو با سوء استفاده از جهل و کم سوادی‌شون نسبت به دین و‌ قرآن!... ⚠️پ.ن: راستی نقطه ضعف ما چیه؟ اگه اون زمان بودیم، ابن زیاد دهن ما رو با چی می‌بست؟ هنوز یه کربلا پیش رومون داریم‌ها!.. کاش از حالا حواسمون به نقطه ضعف‌هامون باشه... 💠 @shagerde_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلمرده ام، قبول! تو اما مسیح باش یک جمعـه هم زیارت اهل قبــور کن 💠 @shagerde_ostad
• ▪️ به یکی از خدمتگزارانشون به اسم «مصادف» هزار دینار دادن و ازش خواستن برای یه سفر تجاری به مصر بره؛ ▪️مصادف با اون پول یه کالایی تهیه کرد و راهی مصر شد. ▪️به نزدیکی مصر که رسید، فهمید کالایی که با خودشون آوردن، تو مصر خیلی کمیاب شده و مردم بهش نیاز دارن. ▪️برای همین با همراهانش عهد کردن که کالاها رو دو برابر قیمت به مردم بفروشن! ▪️وقتی «مصادف» برگشت مدینه، با دوتا کیسه پول رفت پیش امام صادق. حضرت پرسیدن اینا چیه؟ مصادف گفت: این کیسه اصل پولتونه، این یکی هم سودشه. ▪️امام صادق با تعجب پرسیدن: این همه سود رو چطوری به دست آوردین؟ مصادف هم تمام ماجرا رو تعریف کرد.. ▪️امام صادق با ناراحتی فرمودن: سبحان الله! با هم عهد کردین جنستون رو به ضرر مردمِ مسلمون، دو برابر بفروشین؟ ▪️بعد یکی از کیسه‌ها رو برداشتن و فرمودن: این سرمایه خودم؛ من به همچین سودی نیاز ندارم. واقعا که شمشیر زدن وسط میدون از جنگ، از پول حلال درآوردن راحت تره!... 💠 @shagerde_ostad
• هزار طائـفـــــه آمـــــــد، هـزار مکتـــــــب رفـت و ماند شیعه که قال الامام صادق داشت 💠 @shagerde_ostad
• از امام صادق پرسید: _ حضرت «قائم» به دنیا اومدن؟ امام صادق فرمودن: _ هنوز نه! اگه من زمان ایشون بودم، تمام عمرم رو بهشون خدمت می‌کردم!... 📚 منبع: الغیبه، ص ۲۴۵ 💠 @shagerde_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• ⚫️ بعد از شهادت ، منصور دوانیقی، به فرماندار مدینه دستور داد: به محض این که جانشین جعفر بن محمد معرفی شد، اون رو گردن بزن! همه داخل مسجد، منتظر بودن وصیت امام صادق خونده بشه تا امام بعدی رو بشناسن؛ دوست برای اطاعت، و دشمن برای جنایت.. عبدالله بن جعفر، از جا بلند شد، رو به جمعیت ایستاد و وصیت نامه رو باز کرد: - بسم الله و بالله؛ پدرم که به تازگی از دنیا رفتند، طبق این وصیت نامه، پنج نفر رو به عنوان جانشین خودشون معرفی کردن.. شمشیرها، درون غلاف، آماده حمله می‌شدند: - محمد بن سلیمان، موسی‌بن‌جعفر، حمیده خاتون، من، و.... کار راحت بود؛ اگه همه‌شون رو هم گردن میزدن خطرش برای خلیفه منصور، کمتر از خطر زنده موندن جانشین امام صادق بود. - و جانشین پنجم، منصور دوانیقی.. مأموران منصور خشکشون زد! حالا باید کی رو گردن بزنن؟! خلیفه رو؟؟ هیچ کس باورش نمی‌شد جعفر بن محمد، برای حفاظت از امام بعد از خودش، همچین سیاستی به خرج بده!... ⭕️ (پ.ن: امام صادق عليه‌السلام قبل از شهادتشون امام کاظم علیه‌السلام رو به عنوان جانشین، به شیعیان خاصشون معرفی کرده بودن، و این وصیت، یه حرکت سیاسی برای حفظ جان امام کاظم بود.) 💠 @shagerde_ostad
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
• ▪️ماجرای زنی که در آرزوی دیدار از دنیا رفت! 🥀 💠 @shagerde_ostad
• شیطان: _ زمانی که خداوند، فرمان سجده بر آدم را صادر کرد من تصورش را هم نمی‌کردم که از این جنس، کسی مثل معاویه در بیاید و گرنه سرضرب، بر او سجده می‌کردم‌و با همهٔ اعضا و‌ جوارحم در مقابلش پهن می‌شدم و لنگ می‌انداختم. 📚 👤 🏷 💠 @shagerde_ostad
• بعد از این کتاب، یعنی کتاب «تویی به جای همه»، جلد اول از مجموعه «حماسه سجادیه» اولین کتابیه که این‌قدر جذبش شدم. بخونید واقعا زیبا، روون، خوش قلم و مفیده ✨ 💠 @shagerde_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• 🔰امام مست❗️ هنوز مستی شراب از سرش نپریده بود؛ تلو تلو میخورد و دنبال عبا عمامه‌اش می‌گشت. عمامه را نامرتب و کج، و عبا را کج تر از آن روی شانه انداخت و با خنده‌های خمار و سرمست راه افتاد سمت مسجد. نمازگزاران در انتظار امام جماعت، مرتب نشسته بودند و سرشان را با ذکر و مناجات و نافله گرم کرده بودند. بالاخره امام جماعت پا به مسجد گذاشت. همهمه‌ی یاالله و سلام علیکم، زودتر از خود نمازگزاران بلند شد. مردم، هنوز درست و حسابی کمر راست نکرده بودند که چشمشان به امام مست افتاد!! صداها درگلو خفه ماند و در عوض، چشم‌ها بودند که جفت جفت، مبهوت و متحیر، از کاسه بیرون می‌پریدند! امام مست، دست شل و بی حالش را به زور بلند کرد و چیزی شبیه سلام علیکم فریاد زد. محراب نماز را درست نمی‌دید. سرش را چندباری تکان داد و چشم هایش را چهار پنج باری روی هم فشار داد و با همان خنده ناجورش، انگشت اشاره را به سمت محراب بلند کرد: - هااا پیدایت کردم و بلند خندید! کسی جرأت نداشت حتی برای یک نفس عمیق‌تر دهانش را باز کند، چه برسد به اعتراض!! امام مست، نماز صبح را شروع کرد: رکعت اول... رکعت دوم... رکعت سوم!... رکعت چهارم!!!... باز هم کسی اعتراض نکرد! ولید بن عبدالملک، همان امام مست، به سمت مردم چرخید و با خنده گفت: - امروز حالم خیلی خوب است! اگر می‌خواهید بیشتر بخوانم! و باز خنده مستانه‌اش، حال مسجد را به هم زد... 💠 @shagerde_ostad
• 🔹پرده اول: رسیدن جلوی یه اسباب بازی فروشی؛ چشم بچه، یکی از اسباب بازی‌ها رو گرفت و به مامانش گفت من این رو می‌خوام. مادر، یکم دقیق‌تر به اسباب بازی نگاه کرد، چندتا سوال از فروشنده پرسید و متوجه شد، هم قیمتش رو بالا میگن و با اون قیمت میتونن سایز بزرگ‌ترش رو بخرن، هم جنسش ضعیفه، خیلی زود داغون میشه و باعث ناراحتی و حتی آسیب به بچه میشه! خواست برای بچه توضیح بده، اما دید بچه نه تنها این چیزها رو، که حتی زبون مادرش رو هم درست و حسابی متوجه نمیشه. دست بچه رو یکم‌ کشید و بهش گفت بیا بریم از اون یکی مغازه بخریم اونجا اسباب بازی‌هاش بهتره. اما بچه این حرف‌ها حالی‌اش نبود! یه ریز جیغ میزد و گریه می‌کرد و پا می‌کوبید که من همین رو می‌خوام! 🔻مادر، با تأسف و ناراحتی به بچه نگاه می‌کرد و غصه می‌خورد از این که چرا این بچه متوجه نمیشه می‌خوام یه بهترش رو براش بخرم؟ 🔸پرده دوم: همین مادر، چند وقته با خدا و اهل بیت قهره، چند وقته چشمش که به حرم امام رضا میفته راهش رو کج می‌کنه؛ چرا؟ چون هرچی نذر و نیاز کرده، هرچی سفره حضرت اباالفضل انداخته، هرچی گریه کرده، هرچی چله گرفته، ازدواج دخترش با فلان موردِ به ظاهر عالی و اُکازیون جور نشده!... یا پول خرید فلان خونه‌ای که جدیدا دیدن و همه‌چیزش خیلی خوب به نظر میومده آماده نشده!... یا همسرش نتونسته تو اون شغلی که فرصتش پیش اومده بود، استخدام بشه!... 🔻شاید اون لحظه، خدا هم با تاسف به بنده‌اش نگاه می‌کنه، غصه می‌خوره و میگه: چرا این بنده متوجه نمیشه می‌خوام یه بهترش رو براش رقم بزنم؟... 🔰اصلا انگار ما آدم‌ها همیشه همون بچه‌ایم؛ فقط سایز خودمون و خواسته‌هامون بزرگ‌تر میشه!.. ✍ 💠 @shagerde_ostad
باید گفت: اسلام دقیقا به چنین حزب اللهی هایی نیاز داره🌱 👤 💠 @shagerde_ostad
• امیرالمؤمنین می‌فرماد: تو حواست به آخرتت باشه، دنیا خودش رو ذلیل می‌کنه تا هست و نیستش رو به پات بریزه! (غررالحکم، ص ۱۴۴) 💠 @shagerde_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• ♨️شاید باورتون نشه! اما یه عده هستن که میگن امکان نداره پشت این همه دقت، نظم و شگفتی آفرینش، یک خالق حکیم و علیم وجود داشته باشه و تمام اینها یهویی در اثر یه انفجار نامنظم به وجود اومده!! _ فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ؟! 💠 @shagerde_ostad
• 🔰 خنده ملائک! آیت الله مجتهدی تهرانی نقل کردن: _ تو روایات ما اومده موقع دفن بعضی از اموات، اون لحظه‌ای که تلقینش رو میخونن و به عبارت «إسمَع، إفهَم» (یعنی بشنو و بفهم) میرسن، ملائک میزنن زیر خنده!! با خودشون میگن: این آدم تا وقتی زنده بود، هرچی درمورد حق و حقیقت بهش گفتن نفهمید یا خودش رو به نفهمی زد، الان می‌خواد بفهمه؟! 💠 @shagerde_ostad
• 🔹ممکن است کسی دوستدار علی باشد تا حد عشق؛ یا از علی تجلیل کند تا حد خدا؛ یا حتی ممکن است کسی با علی آشنا باشد در حد بزرگ‌ترین محققی که همه عمرش را وقف تحقیق در زندگی علی کرده است و یا همچون کسی که با علی در تمام دوره عمر زیسته است، اما در عین حال شیعه علی نباشد!... 🔸معنای اساسی تشیع و آنچه که معنی تشیع را تحقق خارجی راستین می‌بخشد پیروی کردن از اندیشه علی، روش زندگی علی، روش کار علی، نحوه جهاد علی و تحمل علی است. 📚 علیه‌السلام 👤 💠 @shagerde_ostad
• 🔹رسول اکرم (ص) می‌فرماد: برای اونهایی که در دنیا گرفتار بلاهایی شدن، درجاتی در آخرت هست که با هیچ کدوم از اعمال خوب نمیشه بهشون رسید! این درجات به قدری خاص و با عظمتن، که وقتی انسان جایگاه بلادیدگان موحد رو می‌بینه، آرزو می‌کنه که ای کاش در دنیا بدنش با قیچی تیکه تیکه می‌شد، در عوض الان به این درجات دست پیدا می‌کرد! (بحارالانوار، ج ۸۱، ص ۱۹۳) 💠 @shagerde_ostad
• مگه این دنیا به پیغمبر و امیرالمؤمنین آسون گرفت که توقع داری به من و تو آسون بگیره؟ ❤️‍🩹 💠 @shagerde_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
• 🔰 نقشه قتل امام رضا علیه‌السلام 🔹خنجرش رو توی آستینش قایم کرد؛ به رفقاش گفت: امروز میرم سراغ این آدمی که ادعا کرده پسر پیامبره، و ازش می‌پرسم به چه حقی با یه ظالمی مثل مأمون نشست و برخواست می‌کنه و قبول کرده که ولیعهدش بشه! اگه جواب قانع کننده‌ای داشت که هیچ، و الا خونش رو می‌ریزم و همه رو از دستش خلاص می‌کنم! 🔸اومد پیش امام رضا و سوالش رو پرسید؛ حضرت فرمودن: اگه جوابت رو بدم، اون چیزی که تو آستینت قایم کردی رو دور میندازی؟ اون مرد گفت: بله حتما. 🔹امام رضا فرمودن: به نظر تو مأمون و اطرافیانش کافرن، یا عزیز مصر و مردم کشورش؟ مگه غیر اینه که اینها لااقل خودشون رو یکتاپرست می‌دونن، ولی اونها بت‌پرست بودن و اصلا خدا رو قبول نداشتن؟! اما حضرت یوسف با اونها هم نشست و برخواست می‌کرد، وارد دستگاه حکومتشون شده بود و تو اداره حکومت کمکشون می‌کرد. تازه کسی حضرت یوسف رو مجبور به قبول اون مسئولیت نکرده بود! ایشون از روی اختیار اون کار رو پذیرفتن، اما مأمون من رو به اجبار کشونده اینجا و به زور ولیعهد خودش کرده! 🔸اون مرد با شنیدن این حرف‌ها قانع شد، از تصمیمش پشیمون شد و از همون راهی که اومده بود برگشت.. 📚 منبع: مجموعه آثار دومین کنگره امام رضا علیه السلام، ج 3، ص 149 💠 @shagerde_ostad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• آقای امام رضا جان! به‌دست‌هیچ‌کس‌غیرازتوجانم‌رانخواهم‌داد ضریحت‌رانصیبم‌کن،همان‌جاجان‌بگیرازمن ❤️‍🩹 💠 @shagerde_ostad