eitaa logo
🌼کـوچـه‌ شــهـدا🌼
1.8هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
13 فایل
°• ❀﷽ #به‌امیدِ‌روزی‌که‌بگویند‌خـادِمٌ‌الشٌـهدا‌به‌شــهدا‌پیوست شروع‌نوکری💚۱۴٠۲/۶/۲٠ پایان‌‌شهادت🌹 #هر‌ماه‌مصاحبه‌باخانواده‌های‌شهداانجام‌میشود😍 #با‌حضور‌خانواده‌های‌شهدا زنده‌نگه‌داشتن‌یاد‌شهدا‌کمتر‌از‌شهادت‌نیست ارتباط با ما👇 @rogaye_khaton315
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح ها را مےسپارم بہ نگاه تو دست مےگذارم روے سینہ و سلامت مےدهم... سلام من بہ تو یا صاحب الزمان السلام علیڪ یا بقیہ اللہ سلام پدر مهربان ما صبحت بخیر امام زمانـمــ🌹 ------------------------------------ ╔══🌿•°🌹 °•🌿══╗ ✨کانال کوچه شهدا @shahada_ir ╚══🌿•°🌹 °•🌿══╝
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید_ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن 📿 ╔══🌿•°🌹 °•🌿══╗ ✨کانال کوچه شهدا @shahada_ir ╚══🌿•°🌹 °•🌿══╝
خاطره_شهید ♥️📝 تو شهر حلب دوتایی سوار موتور می‌رفتیم.🏍 دیدم حسن سرش پایینِ داره میره .. مدح امیرالمومنین‌علی(علیه‌السلام) رو هم میخوند و من ترکش نشسته بودم... ترسیدم، فقط می‌تونست دو سه متر جلو تر رو ببینه! گفتم : داداش مواظب باش تصادف می‌کنیم! ولی توجه نکرد.😕 همینطور که میخوند ،با ناراحتی گفتم: سرتو بیار بالا خیلی خطرناکه!! بازم توجه نکرد...🚶🏻‍♂ داشتم عصبانی میشدم، که با جدیت گفت: چه کارم داری؟ نمی‌خوام سرمو بیارم بالا! یک لحظه توجه کردم دور و برمون... دیدم اطرافمون پر از زن های بی حجابه ، می‌ترسید چشمش بیوفته به نامحرم! راوی 🤍 درباره ی 🌿 ╔══🌿•°🌹 °•🌿══╗ ✨کانال کوچه شهدا @shahada_ir ╚══🌿•°🌹 °•🌿══╝
♥️🎙 هر چه میگذشت وابستگے ام به او زیادتر میشد... باورم نمیشد جوانے با این سن کم این قدر خودساخته و اهل مراقبه باشد!🍃 اوایل ورودم به بسیج بود ، ما را به اردو برده بود... آب آشامیدنے نداشتیم! یک لیوان از رودخانه پر کرد و گفت :"سه تا بسم الله بگو و بخور!"😁 این قدر حرفش را قبول داشتم ، بسم الله گفتم و آب را خوردم. خندید و گفت : "چرا انقدر ساده ای و حرف من رو باور میکنے؟!" گفتم : "شما هر چی بگے من قبول میکنم!😃♥️" نه تنها من بلکه تمام بچه های بسیج اینطور بودند...🕊 شهید_مصطفے_صدرزاده راوی دوست و شاگرد شهید توصیه_شهید ╔══🌿•°🌹 °•🌿══╗ ✨کانال کوچه شهدا @shahada_ir ╚══🌿•°🌹 °•🌿══╝
💠نماز‌اول وقت هر جا که بودیم، توى جاده یا مقر یا هر جاى دیگر، وقتى موقع نماز مى شد فوراً مى زد کنار و مى گفت: "حیفه نماز اول وقت مون از دست بره."بعد هم چفیه اش را پهن مى کرد و مى ایستاد به نماز. 🌹شهید ╔══🌿•°🌹 °•🌿══╗ ✨کانال کوچه شهدا @shahada_ir ╚══🌿•°🌹 °•🌿══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐کشف پیکر مطهر شهید در عمق زمین ۱۶ بهمن ۱۴۰۲ جزیره مجنون خیبر ╔══🌿•°🌹 °•🌿══╗ ✨کانال کوچه شهدا @shahada_ir ╚══🌿•°🌹 °•🌿══╝
🌷 🌷 صبح بود که زنگ خانه به صدا درآمد. وقتی در را باز کردم، پسر آقای اسماعیلی پشت در بود. به من گفت: به منزل افشردی نمی‌رید؟ تا این را گفت، دلم هری ریخت پایین. با نگرانی پرسیدم: این وقت صبح! مگه چه خبره؟ او خیلی آرام، خبر شهادت غلام‌حسین را به من داد. به روح شهید قسم، متوجه نشدم از خانه‌ی خودمان تا منزل آن‌ها را چه طوری رفتم. نمی‌دانستم چطور باید با مادر بزرگوارش روبه‌رو شوم. وقتی رسیدم، در خانه باز بود. وارد اتاق شدم. خواستم فریاد بزنم، اما دیدم مادرش به من گفت: الحمدلله! الحمدلله! الحمدلله! که بچه‌ام به آرزوش رسید. بچه‌م آرزوی شهادت داشت. نمی‌خواست تو بستر بیماری از دنیا بره. او سزاوار شهادت بود و حیف بود شهید نشه. این‌قدر این مادر محکم و با ابهت بود که حتی وقتی او را برای دیدن فرزندش به پزشکی قانونی بردند، با دیدن پیکر پاک و مطهر غلام‌حسین، شروع کرد با او حرف زدن و اصلا گریه نکرد. دست نوازش به صورت غلام‌حسین می‌کشید و می‌گفت: عزیزم! شهادت گوارای وجودت، برای ما افتخار آفریدی. خدا تو رو لایق دونست که به این فیض عظیم نایل اومدی، مبارکت باشه. پدر شهید نیز، چنین حالاتی را داشت و به هیچ عنوان اظهار عجز نمی‌کرد. 📚به نقل از زهرا رضایی‌مقدم، کتاب من اینجا نمی‌مانم ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ╔══🌿•°🌹 °•🌿══╗ ✨کانال کوچه شهدا @shahada_ir ╚══🌿•°🌹 °•🌿══╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃فیلم کمتر دیده شده از شهید حججی اینها فکر می‌کنند من شهید میشم! ╔══🌿•°🌹 °•🌿══╗ ✨کانال کوچه شهدا @shahada_ir ╚══🌿•°🌹 °•🌿══╝