پاسی از شب گذشته بود...
آخرین حرف حسین این بود:
به جبهه آمدنتان خوب است اما اینطور نباشد که وقتی از اندیمشک گذشتید و جبهه را پشت سر گذاشتید ، به کلی آن را فراموش کنید.
باز هم یادتان باشد..🌱
جنگ را با تیتر بزرگ نمی نویسند
زیرا جنگ فقط عملیات نیست
در دل این جنگ ، جنگ دیگری هست
و آن مبارزه در راه ساختن انسان هایی جدید که یکپارچه ایمان به آرمان های انقلاب اسلامی دارند و خللی در اراده هاشان نیست
حتی یک ذرّه...🌱
💠شهید حاج حسین خرازی|•🕊🥀
💠سیره شهدا|•🌱
بعد از نمازش رفتیم داخل تانک
قرآن جیبیاش را درآورد و مشغول شد به خواندن
از شیشه جلوی تانک دیدم چند قدمیمان گرد و خاکی بلند شد
هراسان از محسن پرسیدم: «چی بود؟» گفت: «متوجه نشدم!» پریدیم بیرون.
خمپارهای بدون اینکه عمل کند ، فرورفته بود داخل هنوز از پرههایش دود میزد بیرون
وقتی رفتیم جلو ، محسن نگاهی کرد به خمپاره و با پوزخند گفت: «ای بی انصاف! ما رو قابل ندونستی که بترکی!» از حرفش خنده ام گرفت
با هم چند قلوه سنگ آوردیم و دورش چیدیم که مبادا ماشینی از رویش رد شود
اوضاع که آرامتر شد ، رفتیم داخل کوچه و به دری چوبی تکیه دادیم
لابهلای حرفها بهش گفتم: «هر بلایی میخواد سرمون بیاد؛ ولی خیلی ترسناکه اگه اسیر بشیم و بعد شهید...»
خیلی خونسرد حدیثی از پیامبر (ص) برایم خواند: «مرگ برای مؤمن مانند بوییدن دستهگلی خوشبو است.» بعد هم گفت: «مطمئن باش توی اسارت هم همینطوره!»🍃
💠شهید محسن حججی|•🕊🥀
💠کلام شهدا|•🌱
اخلاق اسلامى را در خود دوباره احیاء کنید
نگذارید که این شرم و حیا از بین جوانان ما بیرون برود
هوشیار باشید تا شیطان از راه هاى مختلف در بین شما نفوذ نکند
از هیچ چیز واهمه نداشته باشید و از آینده نیز هراسى به دل راه مدهید که وعده خدا حق است و پیروزى از آن اسلام عزیز است..🍃
شهید اسماعیل فرجوانی|•🕊🥀
پِلاڪ را از گردنش درآورد..
گفتم : ازڪُجا تورا بشناسند؟!
گفت : آنڪہ باید بشناسد،
میشناسد!
💠https://eitaa.com/shahadat31312
کلام شهدا|•🌱
سفارش میکنم مثل گذشته بدهکار به انقلاب و نظام باشی نه طلبکار..
قانع باش در مقابل کمبودها یا کممهریها
صبر داشته باش و مراقب باش فضاسازان تو را ناسپاس نکنند
عشق به ولایت فقیه و اطاعت کامل از ایشان سعادتمندی دنیا و آخرت را دارد..
💠شهید مدافع حرم حسین همدانی🥀
💠کلام شهداء|•🌱
|برای خوشایند دیگران جهنم نروید|
💠شهید حاج احمد کاظمی|•🕊🥀
💠سیره شهداء|•🌱
پرکارۍوکمخوابـے
ویژگےاصلیشبود؛
آنچنانکهکاردرروز
جمعهراهمدریکےاز
جلساتادارۍبهتصویب
رساندهبود؛بهاینترتیب
عملاًکارشتعطیلےنداشت.
معتقدبود:﴿شهادتمزدکسانےاست
کهدرراهخداپرکارند...﴾
💠شهید محمودرضا بیضایی|•🕊🥀
💠کتاب ناجی|•🌱
💠شهید محمد حسین ناجی دزفولی
روایتی بههم پیوسته از تولد تا شهادت طلبه و پاسدار شهید محمدحسین ناجی دزفولی است. سبک نگارش کتاب، سبکی متفاوت و نو در حوزه شهیدنگاری است. «ناجی»، روایت واحد نیست، بلکه بیش از 80 راوی، خاطرات کتاب را روایت کردهاند، اما خاطرات کوتاه از راویان مختلف با ظرافتی خاص بهدنبال هم زنجیر شدهاند بهطوری که حالتی شبیه به مستند داستانی ایجاد شده است.
پیادهسازی مصاحبههای این کتاب حاصل تلاش و تکاپوی گروه روایتگران شهدای شهرستان دزفول است که به قلم علی موجودی در قالب ۱۴ پرده و ۴۸۰ صفحه از انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
شهید محمد حسین ناجی دزفولی را می توان یک شخصیت چندبعدی، چندوجهی و جامع عنوان کرد. مخاطب با شهیدی مواجه میشود که از همان کودکی برای اهدافش ریلگذاری کرده است. هر آنچه او را به هدفش میرساند در پازل زیستنش میآورد و هرچه او را از هدف دور میکند، از گستره زندگیاش حذف میکند.
🔶می گفت:
سعی كنید نماز كه می خونید، عاشقانه بخونید. روزه که می گیرید، عاشقانه امساک کنید. ارتباط برقرار كنید با محبوب و معشوق که مدعی دوست داشتنش هستید. در عبادتتون تفکر کنید. بیندیشید که آیا این عبادت شما فقط یه ریاضته یا یه رابطه صمیمانه و دوستانه عاشق و معشوق؟!»
﴿🌷رهسپاریم با ولایت تا شهادت🌷﴾
💠https://eitaa.com/shahadat31312🥀🕊
#معرفی_کتاب ۲۱
May 11
💠سیره شهدا|•🌱
عصر بود که از شناسایی اومد. انگار با خاک حمام کرده بود!
از غذا پرسید؛ نداشتیم.
یکی از بچهها تندی رفت از شهر چند سیخ کوبیده گرفت. کوبیدهها رو که دید، گفت:
"این چیه؟" بشقاب رو زد کنار و گفت: "هر چی بسیجیها خوردن از همون بیار. نیست؟ نون خشک بیار!"
💠شهید حسن باقری|•🕊🥀
💠کلام شهداء|•🌱
بعد از مدتها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم میدهد، برای رهایی از این زجر، به این نتیجه رسیدهام و آن در این جمله خلاصه میشود: خدایا! عاشقم کن.
از این که بنده بد و گنه کار خدایم سخت شرمنده ام و وقتی یاد گناهانم می افتم آرزوی مرگ می کنم ولی باز چاره ام نمی شود.
به راستی که (ان الانسان لفی خسر) هیچ برگ برنده ای ندارم که رو کنم ، جز این که دلم را به دو چیز خوش کرده ام ...
یکی این که با این همه گناه، دوباره مرا به سرزمین پاک و اخلاص و صفا و محبت باز گرداند ، پس لابد دوستم دارد و سر به سرم می گذارد ؟ هر چند که چشم دلم کور است و نمی بینم و احساسش نمی کنم ، اگر چنین نبود پس چرا مرا به این جا آورد؟
دوم این که قلبی رئوف و مهربان دارم و با همه بدی هایم بسیار دلسوزم.
لحظه ای حاضر به تحمل هر گونه رنجی می شوم..🌷
💠شهید امیر حاج امینی|•🕊🥀
💠کلام شهداء|•🌱
شهادت خوب است
اما تقوا بهتر...
تقوایی که در قلب است
و در رفتار بروز پیدا می کند!
💠شهید روح الله قربانی|•🕊🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠نگذاشتم امام زمان ارواحنافداه در زندگیمان گم شود..🌱
کلام مادر شهید حسن باقری|•🕊🥀
💠کلام شهداء|•🌱
💠|داشتن ارادت قلبی به حضرت آقا ، راه رسیدن به امام زمان ارواحنافداه|
💠شهید مدافع حرم حسن غفاری|•🕊🥀
💠سیره شهدا|•🌱
بیشترین خاطراتی که از زندگی مشترک با همسرم دارم ، مربوط به سفرهایی است که با هم داشتیم . همان هفت سفر عشقمان که پیشنهاد حسن آقا برای مهریه بود . حسن آقا در سالهای ابتدایی زندگی تمام این مهریه را پرداخت کرد.
حسن غفاری کارهایش را با نظام خاصی انجام میداد
به مدیریت زمان ، خیلی حساس بود و اتلاف وقت را خیانت به بیتالمال میدانست
ریزهکاریها را یادداشت میکرد تا مبادا چیزی از قلم بیافتد..
💠از زبان همسر شهید حسن غفاری|•🕊🥀
💠حاج حسین یکتا|•🌱
شهادت آمدنی نیست ، رسیدنی است.
باید آنقدر بدوی تا به آن برسی..
اگر بنشینی تا بیاید،
همه السابقون میشوند،
میروند و تو جا میمانی.
|اگر شهید نشوی ، میمیری|🥀
💠کلام شهداء|•🌱
مۍگفت:
مندوستدارم
وقتۍشهادتبیاددنبالم
کہشهادتمبیشترازموندنم
برابقیہاثر داشتہباشہ . . .
💠شهید محمدرضا دهقان امیری|•🥀
💠کتاب به شرط عاشقی|•🌱
💠شهید سعید سیاح طاهری
این اثر داستان زندگی و رشادت های شهید مدافع حرم سعید سیاح طاهری به روایت همسرش است. مولف با کمک هدیه غبیشی همسر شهید بزرگوار و برادر بزرگوارش ساسان سیاح طاهری، هم رزمانش، رضا صریحی، کاظم فرامرزی و… و فرزند ارشد او و خانمش، خاطرات و روایات مربوط به زندگی ایشان را جمع آوری و تدوین کرده است. بخش پایانی کتاب به تصاویری از دوران مختلف زندگی ایشان اختصاص دارد.
🔶با شروع جنگ سوریه، سعید به طور داوطلبانه برای حضور در این نبرد و آموزش نیروهای جوان سوری و لبنانی اعلام آمادگی کرد و موفق به اخذ اجازه جهت حضور در سوریه شد. وی در آنجا وارد تیپ سیدالشهدا شده و کار خود را با آموزش تخصصی موشکهای هدایت شونده تاو، کورنت و مالیوتکا در رزم زمینی آغاز کرد.
او در آخرین سفر به سوریه، هنگام شناسایی شمال منطقه خان طومان به همراه دوست و همراهش «شیخ جابر زهیری» مورد اصابت خمپاره قرار گرفت و در ۲۳ دی ماه ۹۴ ، دقیقا ۲۹ سال پس از سالروز مجروحیتش در ۲۳ دیماه ۶۵ به شهادت رسید و روح بلند و ملکوتیاش به آسمان پرکشید..🕊🥀
﴿🌷 رهسپاریم با ولایت تا شهادت🌷﴾
https://eitaa.com/shahadat31312
#معرفی_کتاب ۲۲
May 11
◼️سیره شهداء|•🌱
بیمارستان شلوغ بود
گرمای هوا همه را از پا انداخته بود
دکتر سِرُم وصل کرد و گفت:«بهش برسید خیلی ضعیف شده».
برایش کمپوت آورده بودند،هرکاری کردند نخورد
گفت:«این هایی که تو بیمارستانند،همه مثل من گرما زده شدند».
به همه کمپوت داده بودند،باز هم نخورد
گفت:«هر وقت همه بچه های لشکر گیلاس داشتند بخورند،من هم می خورم».
◼️شهید حاج حسین خرازی|•🕊🥀