.
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۰۶
✍ شهردارِ شهیدی که از دستفروشها به شکل عجیب و جالبی حمایت کرد
#متن_خاطره
خیابون پُر شده بود از دستفروش. تصمیم گرفتیم بساطشون رو جمع کنیم؛چرخ و گاریشون رو هم توقیف کنیم تا دست از این کارها بردارند. اما محمّد ابراهیم مخالفت کرد و گفت: اینکه نمیشه راه حل... این دستفروشها همگی فقیر و زحمتکش هستند؛ راه دیگهای برای کاسبی ندارند ...
محمّد ابراهیم یک راهحل داد و خودش هم عملیاش کرد . رفت و گوشه ای از شهر، یک بازارچه برایشان ساخت و به هر کدامشون یک غرفه دارد ...
اینجوری هم دستفروشها به کاسبی شان میرسیدند و هم خیابانها شلوغ نمی شد...
📌خاطره از زندگی شهردار شهید محمد ابراهیم احمدپور
📚منبع: کتاب خدمت از ماست ۸۲ ، صفحه ۴۶
#دستگیری_از_فقرا #بیتفاوت_نبودن #ایده_شهدایی #شهیداحمدپور #شهردار#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
#قاسم_سلیمانی_سرباز
#ما_ملت_امام_حسینیم
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۴۵
✍️مسلمان زیستن را از این آیتاللهِ شهید بیاموزیم
#متن_خاطره
یک روز وقتی پدرم از مسجد برگشتند، دیدم عبا روی دوششان نیست. پرسیدم: عبایتان چه شد؟ ایشانگفتند: سرِ راه مرد فقیری را دیدمکه از سرما می لرزید، من هم دیدم که قبا به تن دارم و فعلاً به عبا احتیاج زیادی ندارم، پس نباید فردِ مسلمانی از سرما بلرزد و من، هم قبا بر تن داشته باشم و هم عبا. برای همین عبایم را رویِ دوشِ آن مردِ فقیر انداختم و آمدم ...
📌خاطرهای از زندگی شهید آیت الله سیدمحمدرضا سعیدی
📚منبع: کتاب مجمع ملکوتیان ، صفحه ۴۲
#شهیدآیتالله_سعیدی #کمک_به_فقرا #بیتفاوت_نبودن #دلبستهی_دنیا_نبودن #روحانی_شهید
#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے
#قاسم_سلیمانی_سرباز
#ما_ملت_امام_حسینیم
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
@shahadat313barayagha
┈┈••✾•🍃🦋🍃•✾••┈┈
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۸۸
🌸 این خاطره پُر از مهربانی است...
#متن_خاطره
مادرم رفته بود مکه. از اونجا برای جمال یه جفت کفش فوتبالی آورده بود. میگفتم: جمال! خوش به حالت؛ چقدر کفشهایت قشنگه... اما هیچوقت ندیدم اون کفشها رو توی روز بپوشه. فقط وقتی میرفت گشتِ شبانه اونا رو میپوشید ، تا کمی کثیف و کهنه بشه. میگفت: اگه کسی این کفشها رو ببینه و دلش بخواد، اما پول نداشته باشه بخره ، من چیکار کنم؟
📌خاطرهای از زندگی شهید جمال عنایتی
📚منبع: ماهنامه امتداد ، شماره 84
#شهیدعنایتی #مراقبه #بیتفاوت_نبودن #مهربانی
🇮🇷