بوی اسپند قلب عاشق را هوایـی میکند
یاد بـی آبـی دلــــم را نینوایـــی میکند
غالبا در روضه ی ارباب #مشهد میدهند
اکثــرا ما را #رضا کربُبلایــــی میکنـد
#اللهم_ارزقنا_کربلا
#حضرت_معصومه
بیوت مراجع یک اندرونی دارد و یک بیرونی؛ بیرونی محل عمومی و رفت و آمد مردم است و اندرونی محل ویژه مرجع است که افراد معدودی به آنجا رفت و آمد دارند که معمولا پیوند خویشاوندی با مرجع دارند.
مرحوم آیتالله #بهجت میفرمودند:
حرم حضرت #معصومه سلاماللهعلیها، اندرونی حرم امام #رضا علیهالسّلام است. امام #رضا علیهالسّلام از مهمانان ویژهاش در حرم حضرت #معصومه پذیرایی میکند.🌱🌱
@shahadat313barayagha
💫----🌷🌷🌷🦋🌷🌷🌷----💫
#عاشقانه_شهدا🕊💞
🍃°•| مراسم #عروسی ما، به خواست خودمان نیمه شعبان در#مسجد🕌 برگزار شد و#من حجاب کامل داشتم.
🍃°•| جالب است برایتان #بگویم وقتی #فیلمبردار 🎥آمد داخل از من پرسید چه آرزویی داری❓
🍃°•| می دانستم #رضا دوست دارد #شهید شود چون بارها گفته بود، من هم در جواب فیلمبردار🎥 گفتم: #انشاءالله عاقبت ما ختم به#شهادت شود.
🍃°•| من #رضا را خیلی دوست داشتم، فکر می کنم عشـــ❤️ـــــــق ما خیلی خاص بود. بعد از رضا پرسید: شما چه آرزویی دارید❓
گفت: همین که خانم گفت.🍃
#شهید_رضا_حاجی_زاده🌷
#شهید_مدافع_حرم
🌹🍃🌹🍃
🌱🌱
@shahadat313barayagha
💫----🌷🌷🌷🦋🌷🌷🌷----💫
🕊#خاطرات تفحص شهدا 🕊
🍃🍃💞🍃🍃💞🍃🍃
♨️روز ولادت آقا امام #رضا (صلوات الله علیه) بود و رمز ما یا ابوالفضل (علیه السلام). محل کارمان هم طلائیه بود. اولین شهید کشف شد.
♻️ شهید «ابوالفضل خدایار»، گردان امام محمدباقر (صلوات الله علیه)، گروهان حبیب و از بچه های کاشان. گفتیم اگر شهید بعدی هم اسمش ابوالفضل بود، این جا گوشه ای از حرم آقا ابوالفضل (علیه السلام) است.
♨️رفتم پشت بیل و زمین را کندم که بچه ها پریدند داخل چاله. خیلی عجیب بود. یک دست شهید از #مچ قطع شده که داخل مشتش، جیره های شب🌙 عملیات (پسته و ...) مانده بود.
💥آب زلالی هم از حفره خاکریز بیرون می ریخت. گفتیم آب از قمقمه ای است که کنار پیکر شهید است؛ اما قمقمه خشک خشک بود.
♻️با پیدا شدن پیکر، آب قطع شد. وقتی پلاک شهید را #استعلام کردیم، دیگر دنبال آب نبودیم، جواب را گرفتیم. شهید «ابوالفضل ابوالفضلی» گردان امام محمدباقر (صلوات الله علیه)، گروهان حبیب که او هم بچه کاشان بود.مقبره شهدا💥
#شهید_ابوالفضل_ابوالفضلی🌾
🌷🌹🌷🌹
#ﻳﺎاﻣﺎﻡﺭﺿﺎ ع
#ﻳﺎﻋﻠﻤﺪاﺭﺣﺴﻴﻦ ع
🍃🌹🍃🌹
🔸وقتی #پدر شهید رضا کارگربرزی خاطره ای از سفر پدرش با پای پیاده👣 از کرمان به #کربلا را تعریف می کرد، ناگهان #حاج_قاسم با حالت تعجب😧 از پدر شهید پرسید: مگر شما اهل کرمان هستید⁉️ گفتند: بله
🔹حاج قاسم به فرمانده گفت: چرا به من نگفته بودید که #رضا همشهری ماست⁉️ فرمانده گفتند: رضا خودش خواسته بود که این موضوع هیچ جا مطرح نشه⛔️ ومخصوصاً به #حضرتعالی گفته نشود.
⚜آری او #اخلاص را در جزئیات هم میدانست👌
#شهید_رضا_کارگر
#رفیق_شهیدمـ
#لبخند_هادے