eitaa logo
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
387 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
727 ویدیو
62 فایل
ـ﷽ - بیـٰادمَردان‌عآشـق‌و‌بی‌اِدعـآ•• - وَ روایَت‌هایی‌به‌قلـم‌دِل‌•• - هِدیه‌به‌پیشگاه‌ِ مولاٰوصـٰاحِبمـآن‌حَضرت‌مَھـدی‌ِفآطِمـہ (عَجل‌الله‌تعالی‌فَرجه‌الشَریٖف)••|❤ . #کپی‌باذکرصلوات‌برای‌ظھورآقاامام‌زمان‌عج‌آزاد ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
- سر مزار اميرنشسته بودم که يه جوانی آمدو گفت=شما با اين شهيد نسبتی دارين؟ گفتم=بله! من برادرش هستم. گفت=راستش من مسلمان نبودم. بنابه دلايلی به زورمسلمان شدم! اماقلباً اسلام نياوردم...يه روز اتفاقی عکس برادرتون رو ديدم، حالت عجيبی بهم دست داد. انگار عکسش باهام حرف ميزد. با ديدنش عاشق اسلام شدم و قلباً ايمان آوردم... راوی: برادر @Shahadat1398🕊
@BayaneNab- دست نوشته ای از شهید امیر حاج امینیdoc.pdf
220.1K
- دست نوشته‌ای از 🌷 بعد از مدت‌ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می‌دهد، برای رهایی از این زجر، به این نتیجه رسیده‌ام و آن در این جمله خلاصه می‌شود: خدایا! عاشقم کن. از این که بنده بد و گنه کار خدایم، سخت شرمنده‌ام و وقتی یاد گناهانم می‌افتم، آرزوی مرگ می‌کنم؛ ولی باز چاره‌ام نمی‌شود. @Shahadat1398🕊
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
گلزار شهدا تهران🥀
من قصه‌ی فراق تورا خاک کرده‌ام حاصل چه شد؟ جوانه زدی، بیشتر شدی...💔 شهادت: کربلای۵ ‌@Shahadat1398🕊
یٰآددٰآشْـٺ‌‌℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
من قصه‌ی فراق تورا خاک کرده‌ام حاصل چه شد؟ جوانه زدی، بیشتر شدی...💔 #شهیدامیرحاج‌امینی شهاد
نمی‌دانم چـرا؟ امـا تو را هـرجا که می‌بینم کسی انگار می‌خواهد زمن، تا با تو بنشینم تن یخ‌کرده، آتش‌را که‌می‌بیند چه‌می‌خواهد؟ همانی‌را که می‌خواهم، تورا وقتی‌که می‌بینم تو تنهـــا می‌توانی آخـرین درمـان من باشی و بی‌شک دیگران بیهوده می‌جویند تسکینم توآن‌شعری‌که‌من‌جایی‌نمی‌خوانم، که‌می‌ترسم به‌جانت چشم‌زخم آید چو می‌گویند تحسینم زبانم‌لال! اگر روزی‌نباشی، من‌چه‌خواهم کرد؟ چه خـواهد رفـت آیا بر مـن و دنیـای رنگینم؟ نباشـی اگـر، نـابـاوران عشــــق می‌بیننـد که این من، این منِ‌آرام، درمردن به‌جز اینم @Shahadat1398🕊
به چشمانِ تو سوگند.. که نقاشیِ لبخندِ تو ایمانِ مرا برد... باشه‌آقاامیر...💔 @Shahadat1398🕊
تصویر معروف یک نفر را مسلمان کرد. - بردار شهید امیر حاج امینی می گوید:یک روز بر سرمزار امیر بودم. ◇ جوانی نزد من آمد و گفت:« شما نسبتی با این شهید دارید؟!» ◇ گفتم:« من برادرش هستم» ◇ آن جوان گفت:« حقیقتش من در ابتدا شیعه نبودم ولی بنا به دلایلی مجبور شدم که در ظاهر به اسلام، ایمان بیاورم ولی قلباً مسلمان نشده بودم تا این که اتفاقی عکس برادر شما را دیدم. ◇ پس از دیدن عکسش متحول شدم. گویی که این عکس در حال صحبت کردن با من بود؛ بعد از آن به اسلام، قلباً روی آوردم و اکنون ، هر پنج شنبه به قطعه ۲۹ بهشت زهرا می آیم تا یک نفر از خانواده اش را ببینم تا بیشتر او را بشناسم» ◇ امیر در چند روز پیش از شهادت در نامه ای به خانواده اش نوشته شده بود: «خدا را شاکرم که به این فیض عظیم الهی نایل شدم …..» ◇ در آخرین لحظات حضورش بچه ها یک به یک، به سمت جلو حرکت میکردند و برمی گشتند. ◇ در همین لحظه امیر تصمیم گرفت که داخل خط برود. یکی از بچه ها به او گفت: حاجی! الان نوبت منه… ◇ امیر در جواب به او گفت: «نه! حرف نباشه، این دفعه نوبت من است…..» در این حین، خمپاره به او اصابت کرد و به شهادت رسید. 🔹️ بخشی از وصیت نامه شهید: ◇بعد از مدتها کشمکش درونی که هنوز موجب ازار و اذیت من میشود، برای رهایی از این زجر به این نتیجه رسیده ام و آن در این جمله خلاصه می شود: «خدایا! عاشقم کن. » @Shahadat1398🕊