یجا خیلی سوختم
موقع تشیع داداش شهید
داداش علی آقا
با حال زار که دیگ نفس براش نمونده بود
به مداح گفت روضه حضرت ابالفضل بخون
داداشم روضه حضرت عباس علیه السلام رو خیلی دوست داشت💔
ابالفضلی بود😭
یٰآددٰآشْـٺ℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
#السلامعلیڪیامهــدے(عج)
سلامبرتو
برقلبمهربانتــ
وَبردستهایپرازمهرتـــ . . .🌱
#معرفیشهدا..
نام و نام خانوادگی: #شهیدمصطفیصدرزاده
نامجهادی: سیدابراهیم
تاریختولد: ۱۹ شهریور ۱۳۶۵
محلتولد: خوزستان، شوشتر
تاریخشهادت: ۱ آبان ۱۳۹۴
محلشهادت: حلب سوریه
وضعیتتأهل: متأهل
تعدادفرزندان: دو فرزند
- مصطفی متولد ۱۹ شهریور ۱۳۶۵ در شهرستان شوشتر استان خوزستان در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش پاسدار و جانباز جنگ تحمیلی و مادرش از خاندان جلیله #سادات هستند.
مصطفی ۱۱ ساله بود که از اهواز به همراه خانواده به استان مازندران و پس از دو سال به شهرستان شهریار استان تهران نقل مکان و در آنجا ساکن گردید.
ایشان دوران نوجوانی خود را با شرکت در مساجد و هیئتهای مذهبی، انجام کارهای فرهنگی و عضویت در بسیج و یادگیری فنون نظامی سپری کردند. در دوران جوانی درحوزه علمیه به فراگیری علوم دینی پرداخت، سپس در دانشگاه دانشجوی رشته ادیان و عرفان شدند، همزمان مشغول جذب نوجوانان و جوانان مناطق اطراف شهریار و برپایی کلاسها و اردوهای فرهنگی و نظامی و جلسات سخنرانی و... برای آنان بودند.
نتیجه ازدواج ایشان در سال ۸۶، دختری به نام #فاطمه و پسری به نام #محمدعلی است.
مصطفی در سال ۹۲ برای دفاع از دین و حرم بیبی زینب (س) با نام جهادی سیدابراهیم، داوطلبانه به #سوریه عزیمت و به علت رشادت در جنگ با دشمنان دین، فرماندهی گردانعمار و جانشین تیپ #فاطمیون شد، سرانجام پس از چندین بار زخمی شدن در درگیری با داعش، ظهر روز تاسوعا مقارن با ۱ آبان ۹۴ در عملیاتمحرم در حومه حلب سوریه به آرزوی خود، یعنی #شهادت در راه خدا رسید و به دیدار معبود شتافت و در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار آرام گرفت..🌹
پروردگارا! به محمد(ص)و آلش درود فرست و مرزهای مسلمانان را به عزّت و جلال خودت از شرّ فتنۀ کفار و دشمنان اسلام محفوظ بدار و سپاهیان اسلام را که به صیانت و حفاظت از کشورهای اسلامی همّت گماشتهاند با توان و قدرت یاری فرما.
#شهیدابراهیمباباییتوسکی
@Shahadat1398🕊
یٰآددٰآشْـٺ℘ـٰاۍشـ℘َـدآْ••🌿
پروردگارا! به محمد(ص)و آلش درود فرست و مرزهای مسلمانان را به عزّت و جلال خودت از شرّ فتنۀ کفار و دش
(۱)
-بهراستیابراهیمکهبود..؟
ـ پاکی، جانبازی و دلیریِ #ابراهیم او را در شمار نیروهای رسمی
#سپاه پاسداران در آورده بود. چادر و سنگرش محل تجمع سربازان و بسیجیانی بود که از دست برادرانۀ او محبت دیده بودند. حالا جزء نیروهای گردان 155 حضرت علی اصغر(ع) از تیپ 32 انصارالحسین(ع) دستۀ ویژه #غوّاصان بود.
.
- در روایت مصطفی #روحی از این جریان آمده است که:
" شبی دیدم شورشی بر پا شد. پیش خودم فکر کردم لابد نیروها برای ترخیص مراجعه کردهاند.
ازدحام و شعارها که بیشتر شد بیرون رفتم. جمع زیادی از نیروهای گردان با
دادن شعارهای حماسی به طرف مقرّ فرماندهی حرکت میکردند و در دست
آنها برگههای تعهدنامهای بود که با خون امضا شده بود. پیشاپیش آنها نوجوانی
به نام #حمیدهاشمی شعار میداد: "ما برای سه ماه یا چهار ماه نیامدهایم، ما
برای ادای تکلیف آمدهایم. آمادهایم در کنار شما باشیم." ماجرا را که بررسی
کردم، سر از پیمان خونی در آورد که به پیشنهاد #ابراهیم نقش طومار شده بود.
پیمانی که تا پای جان بر ایستادن تأکید داشت. نمیدانستم ابراهیم آنقدر در
دل این بچّهها جا دارد که به فرمانش شاگردی میکنند و از کنار آبهای
سدگِتوند دل دشمن را در اروند میلرزانند.