YEKNET.IR - shoor - 98.05.12 - haddadian.mp3
4.46M
#انرژےتایم😍
#شور احساسی
دردت به جونم
ایشالله تا محرمت زنده بمونم🍃😔
🎤 #محمدحسین_حدادیان
فوق زیبا
•❥•❤️🌿
↳ @shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑💕
دوستان گلمون سلام🍃😍
از امشب رمان داریم....
🌱اونم چه رمانی؛عاشقانه مذهبی،واحساسی♥️
:) ــــــــــــــــــــــــــــــــــ🌿
خبربدین به بقیه ڪه همراهمون رمان رو دنبال ڪنن✌️😉
#asemon
🕊
دلم آسمون میخاد🔎📷
دوستان گلمون سلام🍃😍 از امشب رمان داریم.... 🌱اونم چه رمانی؛عاشقانه مذهبی،واحساسی♥️ :) ــــــــــــ
🍎 #رمان_طعم_سیب
💠 #قسمت_1
کنار باغچه ی کوچک حیاط مادربزرگ نشستم و به گل های توی باغچه نگاه میکنم عمیق توی فکرم!!!
دلم حال و هوای بچگی رو کرده همون وقتها که با زینب دور حیاط میدویدیم و سر به سر پدر بزرگ میذاشتیم...خدارحمتش کنه...عجب مرد خوبی بود!!
تو فکر بودم که یهو صدای در حیاط اومد!بلند شدم چادمو سرم کردم صدامو صاف کردم و گفتم :
-کیه؟؟
یه صدای آشنا از پشت در گفت:
-نذری آوردم.
رفتم سمت در یواش درو باز کردم یک دفعه میخ کوب شدم.
دو طرف سرمون رو انداختیم پایین.ته لبخندی زدم و گفتم:
-سلام علی آقا...شمایین...
سینی آش هارو توی دستش جابه کردو گفت:
-بله حال شما؟؟
گفتم:
-الحمدلله...نذری بابت؟؟
-سال پدربزرگم هست...
-آخی...خدارحمتشون کنه.روحشون شاد...
-خدا رفتگان شمارو هم بیامرزه.
بعد کاسه ی آشو گرفت روبه روی من و گفت:
- بفرمایین.
از روی سینی کاسه آشو برداشتمو گفتم:
-متشکرم.
-نوش جان.
سرمو آوردم بالا دیدم بنده خدا سرش هنوز پایینه خندم گرفته بود.باتشکر مجدد درو بستم.همین که برگشتم مادربزرگ رو روبه روم دیدم!دستشو گذاشت روی کمرش گفت:
-کی بود مادر؟؟؟
شونه هامو انداختم بالاو گفتم:
-هیچی نذری آورده بودن.
عینکشو جابه جاکردو گفت:
-پسر مهناز خانم بود؟؟
سرموانداختم پایین گفتم:
-بله پسر مهناز خانم...
مادر بزرگ تا دید سرمو انداختم پایین برگشت گفت:
-حالا چرا ایستادی بیا داخل که حسابی هوس آش کردم...
رفتیم داخل و مادربزرگ که مشغول کارش بود شروع کرد تند تند از علی تعریف کردن!!!منم توی آشپز خونه بودم و مشغول ریختن آش ها توی بشقاب...
مادر بزرگ داد زد:
-زهرا جان!!این پسر مهناز خانمو که یادته از اول آقا بود...خیلیییی پسر گلیه...
جوری وانمود کردم که انگار چیزی نشنیدم گفتم:
-مادرجون!!این لیوان گل دار هارو تازه خریدی؟
-آره مادرجون قشنگه؟؟؟
-آره خیلی قشنگه.
-اینارو پسر مهناز خانم از بازار برم گرفته!
یه نفس عمیق کشیدم و مادربزرگ هم شروع کرد به صحبت کردن راجع به ادامه ی حرف هاش...
-خیلی آقاست.همیشه کارهای منو انجام میده.
باز خواستم بحثو عوض کنم گفتم:
-مادر جون یادش بخیر.پدرجون خیلی آش رشته دوست داشت.
-آره مادر خدارحمت کنه پدربزرگتو. دست مهناز خانم و پسرش درد نکنه.کارشون خیلی درسته.
دندون هامو محکم فشار دادم رو هم و ظرف هارو گذاشتم توی سینی و رفتم پیش مادر بزرگ...
#ادامہ_دارد...
نویسنده این متن👆:
#مریم_ســرخہاے
•❥•❤️🌿
↳ @shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑💕
دلم آسمون میخاد🔎📷
/😞/
ڪـــــــوفه با ڪشتنِ مسلـــــــــــــــم
دلش آرام نشد
ڪینه ها ماند به گودال
سرازیر شود....
#سفیرعشـــق 🍃💔
یارِ باوفآ....
#تسلیت
🗞▪️ #مسلم_بن_عقیل
#asemon
🌱▪️
دلم آسمون میخاد🔎📷
سلام آسمونے ها ♥️😁 ☘قبول باشه چله نوڪریتون. 📝یادآورے چله↓ ۱-زیارت عاشورا ۲-دعاے عهد ۳-روزانه ترڪ ی
سلام آسمونے ها ♥️😁
☘قبول باشه چله نوڪریتون.
📝یادآورے چله↓
۱-زیارت عاشورا
۲-دعاے عهد
۳-روزانه ترڪ یڪ گناه
🍃🌻ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
❗️ترگ گناه امروز شامل ترڪِ ڪفرانِ نعمت..⛔️
📝 ترڪ گناه نوزدهم
آفرین به خودمون😍👏
دلم آسمون میخاد🔎📷
🌿🌷
فقط خدا ڪنه برای بعد از #شهادتش باشه...
🍀اللهم الرزقنا شهاده في سبیلڪ
•❥•❤️🌿
↳ @shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑💕
🍃🌻🍃
🌻🍃
🍃
🌿امام علے"عليه السلام"؛
براستے ڪه جهادیڪےاز درهاے بهشت است ڪه خداوندآن رابراےاولیاےخاص خودگشوده است.جهادجامه تقوا و زره استوار خداوندوسپرمحڪم اوست.✌️
📗نهج البلاغه، خطبه27
•❥•❤️🌿
↳ @shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑💕
هدایت شده از [پنآه]
مثل ماه.attheme
159.4K
یه تم عالی واقعا محشره هر کس دید به پیوی مدیر مراجعه کنه😊
مداحی آنلاین - دعای عرفه - میرداماد.mp3
10.85M
🌾دعای پر فیض #عرفه
🎤با نوای حاج مهدی #میرداماد
👌بسیار دلنشین
🌷 #التماس_دعای_فراوان
🍃🌼🍃
🌼🍃
🍃
💬استاد پناهیان
📌بدترین گناهے که روز عرفه بخشیده نمیشه اینکه،غروب عرفه شڪ ڪنیم ڪه خدامارو نبخشیده...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🍃🌸
✏️فرمایش ڪردند ڪه حتے شڪ داشته باشیم....
+الان همه ماپاڪ شدیم....
ازنو شروع ڪنیم بندگے رو🍃😍
هیچ وقت از نو شروع ڪردن دیرنیست.
•❥•❤️🌿
↳ @shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑💕