199.5K
جانآ..:)..؛
أَهْلًا وَسَهْلًا مَرحبآ✋🏻🌱
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
یادگاری از طرف روضه خون.mp3
6.46M
#میلاد_امام_حسین
🌙تو چشماش قمـر داره!!
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
سید_رضا_نریمانی_ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع_96_فدائیان_حسین_سرود_شب_دلبر.mp3
7.73M
#میلاد_امام_حسین
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
با قدم یار
اومده بهار
گل عاشقی از تو آسمون میباره
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ولادت امام
حـســیـ❤️ــن(ع)
مبارک
﴾﷽﴿
.
پاسداری از خونِ حسین(ع)
کار هر کسی نیست...
.
باید «رقص خون» بلد باشی
تا در میدان رزم برای خدا خوش رقصی کنی
.
آن وقت است که امضای سالار شهیدان بر شهادتنامهات مینشیند...
.
باید به قول شهید روحالله، حسین(ع) را بگیری و تا ته بری... درست مانند خودش
.
«روزتان مبارک مردان خدا»
.
.
هرکه را عشق حسین نیست ز خود بیخبر است
کشتهی عسق حسین از همه کس زندهتر است
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
15.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نماهنگ دو خط دل تنگی بانوای سیدمجید بنیفاطمه
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
میدانے آقا تولد شما که فقط تولد خود تنهایتان نیسـت.تولد آن هزاران هزار دیوانه ایسـت که ساخته اید هم هست.
تولد همہ نوکر هایتان،جیره خورهای روضه هایتان،فوش خورهای هیئتتان،سر به داران راهتان وهمہ آنهایے که وقتی اسم دلخوشے به گوششان خورد فقط اسم شما کنج ذهنشان بود وبس.یادم اسـت بچہ که بودم مهدی سیاهی تولدش دعوتمان کرد بود. خیلی دلم میخواست منم مثل رضا وممد حاتمی وبقیه بچه ها بروم. وقتی به مامان گفتم گفت برو گفتم:همین؟! خب دست خالی که نمـیشه رفت کادویی پولی چیزی.یهو اخم هایش در هم رفت وصدایش بالا.
➖بچہ ما تو نون شب خودمون موندیم حالا تو به من میگی کادو ببری برای پسر حاج یدالله که پولش از پارو بالا میره برو مثل بچہ آدم پے دفتر و دستکت ودیگر نشنفم از این حرفا بزنی.اصلن چند بار بهـت گفتم دوستی با همچین آدمایی که پی کارای قرتی بازی واز این تولد،مولد هاهستن به ما نمیچسبه.مااگر نخوایم آقا دوست داشته باشن کی رو باید ببینیم؟!
خیلی خوب یادمه اون روز تا نیمه های شب چشام مثل لوله حمومون که یک سال داشت میرفت وبابا میگفت پول ندارم درستش کنم اشک ازش سرازیر بود .حالم همونجور آویزون بود همونجور خراب. اون شب با خودم تصمیم گرفتم که دیگه هیچ دوستی نگیرم با هیچکس هم صحبت نشم که کار به اینجاها بکشه.اصن محسن رضایی راست میگفت ما بیچاره ها باید تو تنهایی خودمون دق کنیم وبمیریم.تا الان برای هیچکسی نگفتم اما برای شما میگم حقیقتش دل درد اون صبح الکی بود آخه چیکار میکردم روم نمیشدتوصورت مهدی نگاه کنم.یه چیز بدتر دیگه هم بگم؟آره سردرد روز بعدشم دروغی بود آخه سختم بود خیلی سخت.هفته هاگذشت و کارایی کردم واخلاق گندی از خودم زدم بیرون که بقیه که هیچ خودمم حالمم از خودم بهم میخورد.دلم لک زد بود برای فوتبال بازی کردن بابچه ها اصن اینا به کنار دلم بدجوردیوونگی باحمید رو میخواست اما قید همه چی رو زدم همه چی.درعوضش مامان میگفت انگاری داری آدم میشی خندم گرفته بود.من؟آدم؟!منی که داشتم خودمم فراموش میکردم که دیگه کی بودم والان کی هستم.چه خوب یادمه سه شنبه بود آقای صادقی گفت امروز یه طلبه مهمون مدرسه است و۱۵ دقیقه ای وقتتون رو میگیره ازتون میخوام که شیطنت نکنید وخوب بهش گوش کنید.
طلبه خوش چهره ای بود قیافش به دل مینشست شروع کرد:بسم الله الرحمن الرحیم امیدوارم حالتون خوب باشه میخوام امروز در مورد رفاقت باهاتون صحبت کنم تا اینو گفت دلم میخواست زمین واشه وبرم داخلش برای منی که جون کنده بودم تا این حرفا رو فراموش کنم کلمه هاش مثل سم بود دقیق.
نمیدونستم چیکار کنم دستمو میکردم تو موهام ومیکشیدیمش دوست نداشتم باز هوایی بشم کارای من هیچ کدومش اشتباه نبود ها.اما خب انگار که سرنوشت یه چیز دیگه برای ما نوشته بود.صحبت کرد وکرد تا رسید به اینجای حرفش ؛بچه ها امروز میخوام یه رفیق بهتون معرفی کنم که رفاقتش تاریخ انقضاء نداره،حرف یکی دو روز نی اصلا.
رفیقیه که مال بیچاره هاست،درمونده هاست،رفیق روزهای سختیه،نه از این رفیق های که رفاقتشون بوی ساندویچی و استخرو،زمین فوتبال،نه بحثش از همه جداست از همه عالم از کل کره زمین. هرچی هم که بخوای بهتون میده این رفیق مال همه میشه باشه اما ماییم قدرش رو نمیدونیم.خیلی مایه داره اصن دنیا مال خودش وخانوادشن.تو ذهنم میگفتم آخه آشیخ همیچین آدمی میاد رفیق ما بشه معلومه حالت خوش نی تو اصن.میدونید بچه ها اسم این رفیق ما چیه ؟! اسمش حسین(ع) پسر علی،پسر فاطمه همونکه ماه محرمی دلامون آروم قرار ندار براش آره همون آقا. تازه پس فردا هم تولدشون هسـت.مسجد صاحب الزمان ساعت۸ برنامه داره همه بیان.این آقا همہ چیزشون فرق داره باهمه، حتی جشن تولدشون؛اونجا قرار نی کسی کادو بیار بیان وکادو ببرین بیان وهرچے دلتون خواست ازش بگرین وببرین وباهاش عشق کنید اما نه خدایی نکرده طارف کنید وچیزای کوچیک وبی ارزش بخواید نه این آقا خیلی بزرگ تر از این حرفاست پس با رفیقتون طارف نکنیدوچیزای بزرگ بزرگ بخواید پس قرارمون یادتون نره.حرفاش رو زد ورفت من رو میگین؟!تاوقتی زنگ خونه رو زدن مثل دیوونه ها اشک ازچشام میومد پایین.رفتم خونه وتاعصری لب به هیچی نزدم.نگاه کردم مامان داشت پوتین های گِلی بابا رو تمیز میکرد رفتم پایین پاهاش نشستم وگفتم: مامان میخوام یه چیز بگم اما بزارین حرفم تموم بشه؛خواستم بگم من رفیق گمشدم وتازه پیدا کردم شنبه هم تولدشه اگه بشه میخوام برم تولدش پوتین از دستش افتاد تند درآوردم گفتم یه چند لحظه فقط!مطمئنم دلخور
نمیشین این یکی باهمه فرق داره به خدا اصن میتونه حال روز همه مون رو عوض کنه،میتونه بهمون کمک کنه.که تو قلبت رو عمل کنی شایدم خودش اصن خوبش کرد. بابامرتضے میتونه قرضشاشو بده،برا فتانه یه دوچرخه مثل دخترمش حسین بخره،منم میتونم زندگی کنم.میزاری برم و ازش همه اینا رو بخوام؟!
➖ای خدا دو روز از دستش راحت بودیم.بچه تو باز خول شدی
| ادامه دارد...
دلم آسمون میخاد🔎📷
میدانے آقا تولد شما که فقط تولد خود تنهایتان نیسـت.تولد آن هزاران هزار دیوانه ایسـت که ساخته اید هم
➕مامان به امامزاده صالح راست میگم.
➖بچه چی میگی تو این کیه که با تویه دیوونه رفیق میشه.
➕امام حسین❤️. یه طلبیه امروز میگفت آقا می تونه رفیقتون شه و هرچی بخواید بهتون بده و....
مامان شیر آب و باز کرد و گفت: قربون اسمش برم ولی بچه او طلبه میخواسته جلسه مسجد خودش شلوغ بشه.
➕ یعنی میگی نمیتونه؟!
➖استغفرالله چرا الکی حرف تو دهن من میزاری ذلیل مرده.میتونه اما نه برای ما.
➕باش اصلن شما درست میگی میشه برم حالا؟!
➖ از دست تو،برو،برو فقط به خاطر خود آقا میزارم بری زودیم برگرد.
وقتش رسید بود باید میرفتم تند تند کفشامو پوشیدم مامان داشت میگفت اگه نقلی چیزی دادن برای ای فتانه هم بیار که با شلیک در حیاط حرفش قطع شد ووچند دقیقه بعدش خودم رو تو مسجد دیدم.حمید،مهدی،رضا،علی،همه بودن دل تو دلم نبود همین که نشستم بی خیال جشن سرور بقیه. لیست چیزایی که آرزوشو داشتم ونوشته بودم رو درآوردم.انگار که کتاب دعایی دستم باشه از روش میخوندم ودستام رو بالا گرفته بودم وبه قولی ازش میخواستم اینارو .مثل اینکه اومده بودم دم دکون محسن مشهدی.دست آخرم موقع پذیرایی یه شکلات برای فتانه بر داشتم وتا خونه همش منتظر بودم معجزه ای پیش بیاد که نیومد. تا یه هفته حال و روزم همین بود هرکی در میزد خونه رو،هرکی صدام میکرد،وهرکی رو میدیدم رو، دوست داشتم خبری نشونی بد اما خبری نبود که نبود.هفته دوم بود که انگار خبرایی شد بود بابا گفت که مش صفر گفته یه خِیر اومدوجای بابا حساب کتاب کرد،یه روز بعدشم کسی از بیمارستان زنگ زد وگفت عمل مامان پروانه هماهنگ شده.چهارشنبه هم بود که دوچرخه قرمز فتانه رو،کسی جلوی در گذاشته بود و رفته بود. ومن تو خیالم کلی عشقتو کردم .تا سالها بعد کریمی خادم مسجد ماجرا رو تعریف کرد که: موقع جارو کردن نامه واون لیست ما رو اون طلبه دیده واز من سوال تو رو کرده وآدرس خونتون رو میخواسته همین شد که رفت پی کارای ما وآرزوهای ما. وبا فروختن طلای خانومش وکتاب هاش اون هزینه ها را داده.با وجودی که فهمیدم کار طلبه بود اما همون طلبه تو ذهن من تاهنوزم خودِ،خودتی. اگر تو نمیخواستی نمیشد مگه غیر اینه رفیق؟! همه اینا رو گفتم که بگم الان باز تولدته و باز اومدم که ازت چیزای بزرگ بزرگ بخوام مثل خودت.این بار حال خوب میخوام واسه این روزای خراب کشورم ومردمش .اما دعای برای خودم مثل همون بچه گی هامه وهنوز فرقی نکرده.
❤️حسین! بزار تا آخرین نفس باهات زندگی کنم و عشق بازی. ❤️
#سید_نوشت
#تولد_ارباب_عالم❤️
#سال_هزار_سیصدو_با_تو_بودنم_را_شکر😍
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
قسـم به عشقـے کہ دیوانگے اش را هم فقط خودش خریدار اسـت وحوالہ امان پے دیگری نمیکند!❤️
اصلا من دیوانه نه
تو بگو مگر در قابوس حـسین(ع)
دیگرے، معنا دارد؟!
#من_کنار_تو_تماشایی_شدم❤️
#سید_نوشت
🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 📿
♥️🌿↓
@shahadat_arezoomee
ما #شهادت دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁