•🌿•✨•
#سیاسی جات{طنز}👌❗️
_همسرمکرونگفته؛حجابزنانمسلمانباعثترسکودکان
میشوند.
پن؛خودشونخیلیخوشکلن😒😂
نکشیمونزیبا🤪.
دقیقاجالبهچیزایکهمیگن،وصلهی
خودشونه👺💯
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
دلم آسمون میخاد🔎📷
🤚🌿🌻 📌 #بچه_شیعه_باس؛ فقطقلبشمطلقبهیکنفرباشه👌😌 🌿•| همونطورکهدرقرآنآماده: مَاجَعلاللّٰهلر
🌿🌻
📌#بچه_شیعه_باس ؛
نکاتقبلاز،ازدواجرورعایتکنه.👌
✨|تاحالافکرکردینچرامادرامیگنبهغذا
ناخُنکنزن.چونمیخوانسرسفرهبا
اشتیاقکاملغذامونوبخوریم.
🌱|پسبهترآقاپسرا،ودخترخانمها،به بهانههایمختلفقبلازازدواج،رابطهای
نباشهتا،توزندگیمشترکشوقواشتیاق
داشتهباشند.
#سبک_زندگی_اسلامی💫
#ڪآنآلدلمآسموݩمیخآد 🕊
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
دلم آسمون میخاد🔎📷
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂 🍂🍃 🍂 #نسل_سوخته #پارت_چهارم حسادت دویدم داخل اتاق و
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂
🍂🍃
🍂
#نسل_سوخته
#پارت_پنجم
اولین پله های تنهایی
مات ومبهوت،پشت در خشکم زده بود...نیم ساعت دیگه زنگ کلاس بود...و من حتی نمی دونستم باید سوار کدوم خط بشم...کجا پیاده بشم...یا اگر بخوام سوار تاکسی بشم باید...
همین طور چند لحظه ایستادم...برگشتم سمت در که زنگ بزنم،اما دستم بین زمین و آسمون خشک شد...
_حالا چی می خای به مامان بگی؟...اگر بهش بگی چی شده که...مامان همین طوری هم کلی غصه توی دلش داره...این یکی هم بهش اضافه میشه...
دستم رو آوردم پایین...رفتم سمت خیابون اصلی...پدرم همیشه از کوچه پس کوچه ها می رفت که زود تر برسیم مدرسه...و من مسیر های اصلی رو یاد نگرفته بودم...مردم با عجله در رفت و آمد بودن...جلوی هر کسی رو می گرفتم محل نمی گذاشت...ندید گرفته می شدم...من...با اون غرورم...
یهو به هنم رسید از مغازه دار ها بپرسم...رفتم توی یه مغازه،دو سه دقیقه ای طول کشید...اما بالاخره یکی راهنماییم کرد باید کجا بایستم...با عجله رفتم سمت ایستگاه...دل تو دلم نبود...یه ربع دیگه زنگ رو می زدن و در رو می بستن...
اتوبوس رسید،اما توی اون هجمه جمعیت،رسما بین در گیر کردم و له شدم...
به زحمت از لای در نیمه باز کیفم رو کشیدم داخل...دستم گزگز می کرد...با هر تکان اتوبوس...یا یکی روی من می افتاد...یا زانوم کنار پله له می شد...
توی هر ایستگاه هم...با باز شدن در،پرت می شدم بیرون...
چند بار حس کردم الان بین جمعیت خفه می شم...با اون قد های بلند و هیکل های بزرگ...و من...
بالاخره یکی به دادم رسید،خودش رو حائل من کرد...دستش روتکیه داد به اتوبوس و من رو کشید کنار...توی تکان ها...فشار جمعیت می افتاد روی اون...
دلم سوخته بود و اشکم به مویی بند بود،سرم رو آوردم بالا...
_متشکرم...خدا خیر تون بده...
اون لبخند زد...اما من با تمام وجود می خواستم گریه کنم...
#نویسنده_شهید_سید_طاها_ایمانی
#ادامه_دارد
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
🍃
🍃🍂
🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
ای حرمــت ملجأ درماندگـان
دلتنگ شده ام آقاجان♥️
سلامسلطان🤚
#ڪآنآلدلمآسموݩمیخآد 💫
دلم آسمون میخاد🔎📷
هرشبباپروفایلهایخاصباماباشید🌱😌 ←•{موردپسندخاصها🙃}•→ #پروفایل_قاطی🍂؛💛؛🦋؛💫؛ ـــــــــــــــــــ🥀🖤ــ
هرشبباپروفایلهایخاصباماباشید🌱😌
←•{موردپسندخاصها🙃}•→
#پروفایل_قاطی🍂؛💛؛🦋؛💫؛
ـــــــــــــــــــ🌿💖ـــــــــــــــــــــ
🕊 #ڪآنآلدلمآسموݩمیخآد
مداحی آنلاین - تو خیال مستیم قصه پردازم - سید رضا نریمانی.mp3
11.08M
🌸🍃 #میلاد_پیامبر_اکرم(ص)
🌸🍃 #میلاد_امام_جعفر_صادق(ع)
طاق آسموناست پر پروازم
تو خیال مستیم قصه پردازم
🎤 #سید_رضا_نریمانی
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
عیدتونخیلیمبارک😍
آسمونیهایمهربون🌱😌
شبتونمنوربهنورپیامبر'ص'وامامصادق'ع'
امشبعیدیمیدنایادتوننرهعیدیبگیرید😁
ـــــــــــــــــــــــــــ🌿✨
_تونمازشبهاتونماروهمدعاکنید☘
_باوضوبخوابید💧
_محاسبهاعمالروحتماانجامبدین☺️
دلم آسمون میخاد🔎📷
گرچه از لطف پدروارِ علی (ع) سرشارم
هرچه دارم ز غلامی محمد (ص) دارم🍃
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 #میلاد_پیامبر_اکرم(ص)
🌹 #میلاد_امام_جعفر_صادق(ع)
🌿به بهار گفتم ثمرت مبارک
🌿به بهشت گفتم شجرت مبارک
🎤 #سید_مهدی_میرداماد
#ڪآنآلدلمآسموݩمیخآد 💫
یہهفتهقبلِاعزامخواب😍
😎شهادتشودیدهبودویہهفته
بعدِاعزامهمشهیدشد.🕊
روزآخرزنگزدگفت:تایہهفتہ
دیگہنمیتونمزنگبزنم.📞
بہمامانگفتیہوقتنری🚶♂
پادگانبگۍبچہمنزنگنزده
وآبروموببری.🗣
منخودمهروقتتونستم
بہشمازنگمیزنم.😊
🔊شبآخرهمرزمشمیگہ:
مجیدحیفتونیستبااین🙊
اعتقاداتواخلاقورفتارکہ
خالکوبیرویدستتهست؟😕
👤مجیدمیگہ:تافرداخالکوبی
یاخاکمیشهیاپاکمیشه...😳
وپاک شد.😇
''شَہیدمَجیدقُرباݩخانے''
#میلاد_پیامبر_اکرم
#لبیک_یا_رسول_الله
#من_محمد_را_دوست_دارم
دلم آسمون میخاد🔎📷
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂 🍂🍃 🍂 #نسل_سوخته #پارت_پنجم اولین پله های تنهایی مات
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂
🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂
🍃🍂
🍂
#نسل_سوخته
#پارت_ششم
نمک زخم
نیم ساعت بعد از ساعت کلاس رسیدم مدرسه...ناظم با ناراحتی بهم نگاه کرد
_فضلی،این چه ساعت مدرسه اومدنه؟...از تو بعیده...
با شرمندگی سرم رو انداختم پایین...چی می تونستم بگم؟...راستش رو می گفتم،شخصیت پدرم خورد می شد...دروغ می گفتم،شخصیت خودم جلوی خدا...جوایب جز سکوت نداشتم...
چند دقیقه بهم نگاه کرد...
هر کی جای تو بود،الان یه پس گردنی ازم خورده بود...زود برو سر کلاست...
برگه ورود به کلاس رو نوشت و داد دستم...
_دیگه تأخیر نکنی ها...
_چشم آقا
و دویدم سمت راه پله ها...
اون روز توی مدرسه،اصلا حالم دست خودم نبود...با بد اخلاقی ها و تندی های پدرم کنار اومده بودم...دعوا و بد رفتاریش با مادرم یک طرف...این سوژه جدید رو باید چی کار می کردم؟
مدرسه که تعطیل شد...پدرم سر کوچه،توی ماشین منتظر بود...سعید رو جلوی چشم من سوار ماشین کرد...اما من...
وقتی رسیدم خونه...پدر و سعید،خیلی وقت بود رسیده بودن...زنگ در رو زدم،مادرم با نگرانی اومد دم در...
_تاحالا کجا بودی مهران؟....دلم هزار راه رفت...
نمی دونستم چه جوابی بدم...اصلا پدرم برای اینکه من همراهش نبودم،چی گفته و چه بهانه ای آورده....سرم رو انداختم پایین...
_شرمنده
اومدم تو...پدرم سر سفره نشسته بود،سرش رو آورد بالا و نگاه معنا داری بهم کرد...
_به زحمت خودم رو کنترل کردم...
_سلام بابا...خسته نباشی...
جواب سلامم رو نداد،لباسم رو عوض کردم...دستم رو شستم و نشستم سر سفره...دوباره مادرم با نگرانی بهم نگاه کرد...
_کجا بودی مهران؟...چرا با پدرت برنگشتی؟...از پدرت هر چی می پرسم هیچی نمیگه...فقط ساکت نگام می کنه...
چند لحظه بهش نگاه کردم...دل خودم بد جور سوخته بود...اما چی می تونستم بگم؟...روی زخم دلش نمک بپاشم...یا یه زخم به درد و غصه هاش اضافه کنم؟...از حالت فتح الفتوح کرده پدر مطمئن بودم این تازه شروع ماجراست... واز این به بعد باید خودم برم و بر گردم...
_خدایا...مهم نیست سر من چی میاد...خودت هوای دل مادرم رو داشته باش...
#نویسنده_شهید_سید_طاها_ایمانی
#ادامه_دارد
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
🍂
🍃🍂
🍂🍃🍂
🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂
🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
دلم آسمون میخاد🔎📷
🌿🌻 📌#بچه_شیعه_باس ؛ نکاتقبلاز،ازدواجرورعایتکنه.👌 ✨|تاحالافکرکردینچرامادرامیگنبهغذا ناخُن
🌿🌻
📌#بچه_شیعه_باس ؛
باشناختکاملازدواجکنه.👌
🍃_بلهدرسته،شناختدوطرف،شناخت
خانواده.باتحقیقاتکاملهمسرخودتونروانتخابکنید.ازرویاحساس،دلسوزی،
ترحمو...انتخابنکنید.کهبهاشتباهبر
میخورید.زندگیروجدیبگیرید✨
#سبک_زندگی_اسلامی💫
#ڪآنآلدلمآسموݩمیخآد 🕊
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️