eitaa logo
دلم آسمون میخاد🔎📷
3.3هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
11.7هزار ویدیو
118 فایل
﴾﷽﴿ °. -ناشناسمون:بگوشم 👇! https://harfeto.timefriend.net/17341201133437 . -شروط‌وسفارشات↓ @asemohiha . مدیر کانال و تبادلات @Hajkomil73 . •|🌿|کانال‌وقفِ‌سیدالشهداست|🌿|• . -کپی‌‌محتوای‌کانال = آزاد✋
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸یادداشت سردار سلیمانی روی لوح یادبود ۶۵۰۰ شهید کرمان: 🔹"خداوندا مرا از وصول به آنان محروم نفرما"/اسفند ۹۷ 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
. ❌ واقعیتی از که ۴۰ سال است از شما مخفی کرده اند. . . ❌ چارت سمت راست: میزان پولی که مردم آمریکا درحساب خود دارند. ۴۵ درصد یک دلار هم در حساب خودندارند یعنی هر چه درآمد دارند بابت هزینه ها می رود. ۲۴ درصد کمتر از ۱۰۰۰ دلار دارند. . . *پ.ن: برای اینکه از لحاظ قدرت خرید درک درستی از فاجعه زندگی در آمربکا داشته باشید، باید بدانید که معنای این آمار این است که ۷۰ درصد آمریکایی ها حتی به اندازه اجاره یک واحد ۵۰ متری در کوچکتریت و ارزان ترین شهر این کشور را هم پول ندارند. 😔😔 . . ❌ چارت سمت چپ: هر خانواده آمریکایی به طور متوسط ۲۸۰ هزار دلار دارد(تکرار می کنم ۲۸۰ هزار دلار)😔. ۱۶ هزار دلار روی کردیت کارت (با قرض از بانک خرید روزانه کرده و نتوانسته پس دهد)، ۲۹ هزار دلار وام ماشین(در آمریکا ماشین را راحت به شما می دهند تا سریع با مصرف بنزین گران جیب کمپانی های نفتی را پر کنید و بعد تا آخر عمر قسطش را بدهی)، ۵۰ هزار دلار وام دانشجویی (بهترین دانشگاه های ایران است و دانشگاه های آمریکا پولی است) و ۱۸۲ هزار دلار وام خانه. منبع: https://bit.ly/2RPmMMZ https://bit.ly/2ROI258 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ لس آنجلس یک توالت بزرگ است😔😔 این اولین جمله مجری شبکه خبری NBC4 است. هر چند خانمی در بین گزارش می گوید که لس آنجلس مثل کشورهای جهان سوم شده، ولی این خانم خبر ندارد حتی در کشورهای به اصطلاح آمریکایی ها جهان سوم هم چنین فاجعه و را باید به زحمت پیدا کرد. ❌ تاسف بار این است که مسوولین شهر رسما می گویند چند میلیون دلار خرج کرده ایم ولی برای حل نیاز به پول بیشتر داریم که متاسفانه وجود ندارد😔😔 خب کشوری که با وجود مشکلات فراوان چند تریلیون دلار خرج جنگ های بی ثمر می کند و برای چند تریلیون هم پول چاپ می کند که به نام به مردم دهد، باید هم پول جمع آوری ادرار و مدفوع مردمش را نداشته باشد. و هر روز باید مردم کف کفش شان را با دستمال پاک کنند😷 ❌متاسفانه در این بی برنامگی و سطح پایین بهداشت کاملا طبیعی است که بیشترین مبتلایان و قربانیان کرونا را در داشته باشیم.
دلم آسمون میخاد🔎📷
و هوالشهید♥ ✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_یکم 💠 در را که پشت سرش بست صدای #اذان مغرب بلند شد
هوالشهید♥ 💠 در حیاط بیمارستان چند تخت گذاشته و غرق خون را همانجا مداوا می‌کردند. پارگی پهلوی رزمنده‌ای را بدون بیهوشی بخیه می‌زدند، می‌گفتند داروی بیهوشی تمام شده و او از شدت و خونریزی خودش از هوش رفت. 💠 دختربچه‌ای در حمله ، پایش قطع شده بود و در حیاط درمانگاه روی دست پدرش و مقابل چشم پرستاری که نمی‌دانست با این چه کند، جان داد. صدای ممتد موتور برق، لامپی که تنها روشنایی حیاط بود، گرمای هوا و درماندگی مردم، عین بود و دل من همچنان از نغمه ناله‌های حیدر پَرپَر می‌زد که بلاخره عمو پرستار مردی را با خودش آورد. 💠 نخ و سوزن بخیه دستش بود، اشاره کرد بلند شوم و تا دست سمت پیشانی‌ام برد، زن‌عمو اعتراض کرد :«سِر نمی‌کنی؟» و همین یک جمله کافی بود تا آتشفشان خشمش فوران کند :«نمی‌بینی وضعیت رو؟ رو بدون بیهوشی درمیارن! نه داروی سرّی داریم نه بیهوشی!» و در برابر چشمان مردمی که از غوغایش به سمتش چرخیده بودند، فریاد زد :« واسه سنجار و اربیل با هواپیما کمک می‌فرسته! چرا واسه ما نمی‌فرسته؟ اگه اونا آدمن، مام آدمیم!» 💠 یکی از فرماندهان شهر پای دیوار روی زمین نشسته و منتظر مداوای رفیقش بود که با ناراحتی صدا بلند کرد :«دولت از آمریکا تقاضای کمک کرده، اما اوباما جواب داده تا تو آمرلی باشه، کمک نمی‌کنه! باید برن تا آمریکا کمک کنه!» و با پوزخندی عصبی نتیجه گرفت :«می‌خوان بره تا آمرلی رو درسته قورت بدن!» پرستار نخ و سوزنی که دستش بود، بالا گرفت تا شاهد ادعایش باشد و با عصبانیت اعتراض کرد :«همینی که الان تو درمانگاه پیدا میشه کار حاج قاسمِ! اما آمریکا نشسته مردم رو تماشا می‌کنه!» 💠 از لرزش صدایش پیدا بود دیدن درد مردم جان به لبش کرده و کاری از دستش برنمی‌آمد که دوباره به سمت من چرخید و با که از چشمانش می‌بارید، بخیه را شروع کرد. حالا سوزش سوزن در پیشانی‌ام بهانه خوبی بود که به یاد ناله‌های حیدر ضجه بزنم و بی‌واهمه گریه کنم. 💠 به چه کسی می‌شد از این درد شکایت کنم؟ به عمو و زن‌عمو می‌توانستم بگویم فرزندشان در حال جان دادن است یا به خواهرانش؟ حلیه که دلشوره عباس و غصه یوسف برایش بس بود و می‌دانستم نه از عباس که از هیچ‌کس کاری برای نجات حیدر برنمی‌آید. 💠 بخیه زخمم تمام شد و من دردی جز حیدر نداشتم که در دلم خون می‌خوردم و از چشمانم خون می‌باریدم. می‌دانستم بوی خون این دل پاره رسوایم می‌کند که از همه فرار می‌کردم و تنها در بستر زار می‌زدم. 💠 از همین راه دور، بی آنکه ببینم حس می‌کردم در حال دست و پا زدن است و هر لحظه ناله‌اش را می‌شنیدم که دوباره نغمه غم از گوشی بلند شد. عدنان امشب کاری جز کشتن من و حیدر نداشت که پیام داده بود :«گفتم شاید دلت بخواد واسه آخرین بار ببینیش!» و بلافاصله فیلمی فرستاد. 💠 انگشتانم مثل تکه‌ای یخ شده و جرأت نمی‌کردم فیلم را باز کنم که می‌دانستم این فیلم کار دلم را تمام خواهد کرد. دلم می‌خواست ببینم حیدرم هنوز نفس می‌کشد و می‌دانستم این نفس کشیدن برایش چه زجری دارد که آرزوی خلاصی و به سرعت از دلم رد شد و به همان سرعت، جانم را به آتش کشید. 💠 انگشتم دیگر بی‌تاب شده بود، بی‌اختیار صفحه گوشی را لمس کرد و تصویری دیدم که قلب نگاهم از کار افتاد. پلک می‌زدم بلکه جریان زندگی به نگاهم برگردد و دیدم حیدر با پهلو روی زمین افتاده، دستانش از پشت بسته، پاهایش به هم بسته و حتی چشمان زیبایش را بسته بودند. 💠 لب‌هایش را به هم فشار می‌داد تا ناله‌اش بلند نشود، پاهای به هم بسته‌اش را روی خاک می‌کشید و من نمی‌دانستم از کدام زخمش درد می‌کشد که لباسش همه رنگ بود و جای سالم به تنش نمانده بود. فیلم چند ثانیه بیشتر نبود و همین چند ثانیه نفسم را گرفت و را تمام کرد. قلبم از هم پاشیده شد و از چشمان زخمی‌ام به‌جای اشک، خون فواره زد. 💠 این درد دیگر غیر قابل تحمل شده بود که با هر دو دستم به زمین چنگ می‌زدم و به التماس می‌کردم تا کند. دیگر به حال خودم نبودم که این گریه‌ها با اهل خانه چه می‌کند، بی‌پروا با هر ضجه تنها نام حیدر را صدا می‌زدم و پیش از آنکه حال من خانه را به هم بریزد، سقوط خمپاره‌های شهر را به هم ریخت. 💠 از قداره‌کشی‌های عدنان می‌فهمیدم داعش چقدر به اشغال امیدوار شده و آتش‌بازی این شب‌ها تفریح‌شان شده بود. خمپاره آخر، حیاط خانه را در هم کوبید طوری که حس کردم زمین زیر پایم لرزید و همزمان خانه در تاریکی مطلق فرو رفت... ✍️نویسنده: 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
دلم آسمون میخاد🔎📷
و هو الشهید♥ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_سوم 💠 هول انفجاری که دوباره خانه را زیر و رو کرده بود،
✍️ 💠 از صدای پای من مثل اینکه به حال آمده باشد، نگاهم کرد و زیر لب پرسید :«همه سالمید؟» پس از حملات دیشب، نگران حال ما، خود را از خاکریز به خانه کشانده و حالا دیگر رمقی برایش نمانده بود که حالش صدایم لرزید :«پاشو عباس! خودم می‌برمت درمانگاه.» 💠 از لحنم لبخند کمرنگی روی لبش نشست و زمزمه کرد :«خوبم خواهرجون!» شاید هم می‌دانست در درمانگاه دارویی پیدا نمی‌شود و نمی‌خواست دل من بلرزد که چفیه زخمش را با دست دیگرش پوشاند و پرسید :«یوسف بهتره؟» در برابر نگاه نگرانش نتوانستم حقیقت حال یوسف را بگویم و او از سکوتم آیه را خواند، سرش را دوباره به دیوار تکیه داد و با صدایی که از خستگی خش افتاده بود، نجوا کرد :« نمی‌ذاره وضعیت اینجوری بمونه، یجوری رو دست به سر می‌کنه تا هلی‌کوپترها بتونن بیان.» 💠 سپس به سمتم چرخید و حرفی زد که دلم آتش گرفت :«دلم واسه یوسف تنگ شده، سه روزه ندیدمش!» اشکی که تا روی گونه‌ام رسیده بود پاک کردم و پرسیدم :«می‌خوای بیدارش کنم؟» سرش را به نشانه منفی تکان داد، نگاهی به خودش کرد و با خجالت پاسخ داد :«اوضام خیلی خرابه!» 💠 و از چشمان شکسته‌ام فهمیده بود از غم دوری حیدر کمر خم کرده‌ام که با لبخندی دلربا دلداری‌ام داد :«ان‌شاءالله می‌شکنه و حیدر برمی‌گرده!» و خبر نداشت آخرین خبرم از حیدر نغمه ناله‌هایی بود که امیدم را برای دیدارش ناامید کرده است. دلم می‌خواست از حال حیدر و داغ بگویم، اما صورت سفید و پیشانی بلندش که از ضعف و درد خیس عرق شده بود، امانم نمی‌داد. 💠 با همان دست مجروحش پرده عرق را از پلک و پیشانی‌اش کنار زد و طاقت او هم تمام شده بود که برایم درددل کرد :«نرجس دعا کن برامون بیارن!» نفس بلندی کشید تا سینه‌اش سبک شود و صدای گرفته‌اش را به سختی شنیدم :«دیشب داعش یکی از خاکریزهامون رو کوبید، دو تا از بچه‌ها شدن. اگه فقط چندتا از اون اسلحه‌هایی که واسه کردها می‌فرسته دست ما بود، نفس داعش رو می‌گرفتیم.» 💠 سپس غریبانه نگاهم کرد و عاشقانه شهادت داد :«انگار داریم با همه دنیا می‌جنگیم! فقط و پشت ما هستن!» اما همین پشتیبانی به قلبش قوّت می‌داد که لبخندی فاتحانه صورتش را پُر کرد و ساکت سر به زیر انداخت. محو نیمرخ صورت زیبایش شده بودم که دوباره سرش را بالا آورد، آهی کشید و با صدایی خسته خبر داد :« با همه پشتیبانی که آمریکا از کردها می‌کرد، آخر افتاد دست داعش!» 💠 صورتش از قطرات عرق پُر شده و نمی‌خواست دل مرا خالی کند که دیگر از سنجار حرفی نزد، دستش را جلو آورد و چیزی نشانم داد که نگاهم به لرزه افتاد. در میان انگشتانش جا خوش کرده بود و حرفی زد که در این گرما تمام تنم یخ زد :«تا زمانی که یه نفر از ما زنده باشه، نمی‌ذاریم دست داعش به شما برسه! اما این واسه روزیه که دیگه ما نباشیم!» 💠 دستش همچنان مقابلم بود و من جرأت نمی‌کردم نارنجک را از دستش بگیرم که لبخندی زد و با شیرین سوال کرد :«بلدی باهاش کار کنی؟» من هنوز نمی‌فهمیدم چه می‌گوید و او اضطرابم را حس می‌کرد که با گلوی خشکش نفس بلندی کشید و گفت :«نترس خواهرجون! این همیشه باید دم دست‌تون باشه، اگه روزی ما نبودیم و پای به شهر باز شد...» 💠 و از فکر نزدیک شدن داعش به صورت رنگ پریده‌اش گل انداخت و نشد حرفش را ادامه دهد، ضامن نارنجک را نشانم داد و تنها یک جمله گفت :«هروقت نیاز شد فقط این ضامن رو بکش.» با دست‌هایی که از تصور داعش می‌لرزید، نارنجک را از دستش گرفتم و با چشمان خودم دیدم تا نارنجک را به دستم داد، مرد و زنده شد. 💠 این نارنجک قرار بود پس از برادرم فرشته نجاتم باشد، باید با آن جان خود و داعش را یکجا می‌گرفتیم و عباس از همین درد در حال جان دادن بود که با نگاه شرمنده‌اش به پای چشمان وحشتزده‌ام افتاد :«ان‌شاءالله کار به اونجا نمی‌رسه...» دیگر نفسش بالا نیامد تا حرفش را تمام کند، به‌سختی از جا بلند شد و با قامتی شکسته از پله‌های ایوان پایین رفت. 💠 او می‌رفت و دل من از رفتنش زیر و رو می‌شد که پشت سرش دویدم و پیش از آنکه صدایش کنم، صدای در حیاط بلند شد. عباس زودتر از من به در رسیده بود و تا در را باز کرد، دیدم زن همسایه، امّ جعفر است. کودک شیرخوارش در آغوشش بی‌حال افتاده و در برابر ما با درماندگی التماس کرد :«دو روزه فقط بهش آب چاه دادم! دیگه صداش درنمیاد، شما دارید؟»... ✍️نویسنده: 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
🤓 🇱🇷فاتحه س آمریکا خوندس ... چاه نکن بهره کسی ، اول خودت بعدا کسی .... بعله اینجوریاست 😂 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
دلم آسمون میخاد🔎📷
راهپیمایی ۲۲بهمن نیستا. ۱۳ابان یا روز قدس هم نیست ایرانم نیست 😄. آمریکاست. اونم پرچم خودشون 😆. دمت
🖇🔥 ‏روشنفکرای ایران ، جلبکای ۸۸ ، سلبریتےها و عملہ های سوگولے🙌🏻😊🍁 نمیخوان برن کمک حکومت آزادی بخش جهت معترضین؟!🧐🙁😪 دیر نشه یه وقت..😏😑🌿
🔴تصویر موسوی مجد جاسوس محکوم به اعدام منتشر شد 🔵تصویری از محمد موسوی مجد، جاسوس محکوم به اعدامی که در حوزه‌های مختلف امنیتی اطلاعاتی را جمع آوری و در اختیار سرویس های جاسوسی سیا و موساد قرار داده بود 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁
دلم آسمون میخاد🔎📷
@ k o m i l _ g r a p مارا در پیام رسان اینستا دنبال کنید 🤚
DlG YOUR OWN GRAVE NOW ARE THE LASAT BREATHS OF THOSE BASTARDS [ اِنّا مِنَ المُجرِمِینَ مُنتَقِمُونَ ] گور خودتان را کندید اینک آخرین نفس های آن حرامزادها است... امریکا‌روبه‌‌افول‌است✌💪 . . 🇮🇷 🇺🇸 🔥 به جمع مابپیوندید👇🙃 ★🌻★ . ↓ . 📿 🌿 ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 🍃•😌√ 🇮🇷✌️
💢 ‌نـدای‌ هل‌ لـی‌ من‌ توبه‌ سـر‌ داده‌ ایها الـناس ولی‌ احتـمالا‌ قاطـی‌ توبه‌شون یهو دستـشون‌ خورده‌ و‌ زدن‌ نطنز و پوکـوندن !😶 - چیزی‌نیست‌ مهم‌ صدا‌ی‌ جوشـن‌ کبیـر‌ هست‌ که‌ از اتاقِ‌ بایدن‌ داره‌ میاد ... 😏 ●「 ڪانال‌دلم‌آسمون‌میخاد 」•
دلم آسمون میخاد🔎📷
مگه میشه اینو دیدو ذوق مرگ نشد؟! :)♥️ -{{ : خونِ‌ تو رگ هامی🤤🖖🏼 }} _ _ _ _ _ _ _ _ _ ●🇮🇷😎🌿「 https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 」•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شکست آمریکا ، در دزدی کشتی نفت ایران 😎✌️🏽🇮🇷 🖖🏼💓 🔥 📲 _ _ _ _ _ _ _ _ _ ●🖇🛳⚓️🌿「 https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293 」•
♨️ تصاویری آخرالزمانی از سوختن جنگل‌های هاوایی؛ یک شهر در آتش سوخت! @lml0000
♨️ اشتباه تاریخی و عبرت آموز مصدق 🔻حادثه از این قرار بود که دولت مصدّق که نفت را، منبع ثروت ملّی کشور را از چنگ انگلیسی‌ها و از دست انگلیسی‌ها با کمک افرادی که بودند -مرحوم آیت‌الله کاشانی و دیگران- توانست خارج کند، یک اشتباه تاریخی انجام داد و آن تکیه‌ی به بود. 🎙رهبر معظم انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️ واقعیت 🔺۲۵ شهریور گذشت، اما اتفاقی نیافتاد. اما چرا اتفاقی نیفتاد؟! ❌مسیح علینژاد ۱۰ ماه پیش پاسخ این سوال رو داده بود‼️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ اگر زنان ایرانی را بردارند و برهنه شوند، چه می‌کند؟ ♨️ وقتی پوشش زنان فیلیپین روی دختران آمریکایی تأثیر گذاشت! 🎙حجت الاسلام راجی
بخاطر حمایت آمریکا از و سخنرانی نتانیاهو در مجلس نمایندگان ، یک معترض اسرائیلی در نزدیکی سفارت ایالات متحده در تل آویو، لباسی شبیه مجسمه آزادی پوشیده که انگار روی خون مردم غزه ایستاده ✍هیچ 🆔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️حمله پلیس به پیرزن ۸۰ ساله در شیکاگو به خاطر همبستگی با 🏴
تو سیل و طوفان اومده و به خاطرکمبود امکانات کالاهای مورد نیاز مردم رو با الاغ دارن میبرن! ولی خب چندین میلیارد از مردم شون رو خرج نیروهای نیابتیشون یعنی اسراییل و اوکراین میکنن...!