eitaa logo
🇮🇷دلم آسمون میخاد🇮🇷
3.1هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
12.6هزار ویدیو
119 فایل
﴾﷽﴿ °. -ناشناسمون:بگوشم 👇! https://harfeto.timefriend.net/17341201133437 . -شروط‌وسفارشات↓ @asemohiha . ارتباط با مدیر کانال @Majnoon1108 . •|🌿|کانال‌وقفِ‌سیدالشهداست|🌿|• . -کپی‌‌محتوای‌کانال = آزاد✋
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷دلم آسمون میخاد🇮🇷
#خاطره_ای_از_دوست_شهید 👇👇 •═•❁🏴🌸🏴❁•═• https://eitaa.com/shahadat_arezoomee •═•❁🏴🌸🏴❁•═•
یه پیج داشت به اسم شمار؟شو نوشته بود اونجا... اون موقع تازه با آشنا شده بودم و خوشحال ازینکه یکی از دوستاشونو هم پیدا کردم😁 بهش پیام دادم گفتم میشه یکی از عکسایی که از شهید دیده نشده رو بدین؟ این عکسو برام فرستاد...❤ ‌ چند وقت بعدشم شد... ‌ حالا هروقت میبینم این عکس رو یاد می افتم... ‌ هرکی ازت راجب میپرسید با چه شوقی جواب میدادی...😔 •═•❁🏴🌸🏴❁•═• https://eitaa.com/shahadat_arezoomee •═•❁🏴🌸🏴❁•═•
Mohammad-Reza-Oshrieh-Farshe-Ghermez--128.mp3
زمان: حجم: 4.68M
🎵 #نماهنگ👌 ❣یه نامه و پلاک و سربند، مرهم دلتنگی ها میشه ❣تو کوچه ای که شد به نامت میپیچه بوی گل همیشه 🎤🎤 #محمدرضا #عشریه #شبتون_شهدایی #شهید_شهیدٺ_میڪند... 👈تقدیم به همه مادران چشم انتظار شهدا❣ @shahadat_arezoomee
#جواز_کربلا خیلے دوست داشتم #اربعین کربلا باشم،اما پدرم موافق نبود. اما باز هربار که حرف از رفتن میشد باز پدرم راضے نمیشد.. چند روز بیشتر به #اربعین نمانده بود. دلم شکست وبا همان حال به دانشگاه رفتم، در گوشه اے با خودم خلوت کردم. عکس #محمدرضا را روبرویم گرفتم و شروع به درد و دل کردم واز او خواستم دست مرا بگیرد. ظهر که شد، برادرم خبر داد پدر راضے شده. من زائر #کربلا شدم.🌱 گوشه اے از کتاب #ابو_وصال خاطرات شهید❣محمد رضا دهقان امیرے❣ #به_روایت_دوست_شهید @Shahadat_arezoomee ▪️🌿
📝🍃| ... یک دوست هم داشت که به واسطه شهید خلیلی با او آشنا شده بود. همین بنده خدا تعریف می‌کرد: با در گلزار شهدا بهشت زهرا(س) قرار داشتیم وقتی رسید، حدود دو ساعت سر مزار رسول حرف زدیم. بعد سر خاک بقیه رفتیم و هر را که می‌شناخت سر خاکش می‌ایستاد و حدود یک ربع راجع به صحبت می‌کرد، جوری حرف می‌زد و خاطره تعریف می‌کرد که انگار سال ها با آن رفیق بوده است. گرمای طاقت فرسایی بود اما چنان غرق مطالب و حرف بودیم که گرما را حس نمی کردیم. سپس برگشتیم بر سر مزار و صحبت‌هایمان را ادامه دادیم. موقع خداحافظی گفت: روضه بزار گوش کنیم و این جمله شهید خلیلی را یادآوری می‌کرد که: «ای که بر تربت من می‌گذری، روضه بخوان / نام زینب(س) شنوم زیر لحد گریه کنم» گفتم: بابا لازم نیست اما اصرار کرد و خلاصه یک روضه گوش کردیم. وقتی تمام شد با آهی سوزناک سکوت را شکست، حسرت داشت،حسرت شهادت.... بوی عطر پیراهنش را هیچ وقت فراموش نمی‌کنم. خداحافظی کردیم و این آخرین خداحافظی من و بود. 🌷 💔 🙏 @Dehghan_amiri20 🇮🇷🍃ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📿 ♥️🌿↓ @shahadat_arezoomee ما دادیم که شهادت زیباست↑🌿🍁