eitaa logo
دلم آسمون میخاد🔎📷
3.4هزار دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
11هزار ویدیو
116 فایل
﴾﷽﴿ °. -ناشناسمون:بگوشم 👇! https://harfeto.timefriend.net/17047916426917 . -شروط‌وسفارشات↓ @asemohiha . مدیر کانال و تبادلات @Hajkomil73 . •|🌿|کانال‌وقفِ‌سیدالشهداست|🌿|• . -کپی‌‌محتوای‌کانال = آزاد✋
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃❤️❤️ 🎵خدا کنه باشه به حق مولا بخت مجردها حالا حالا حالا 🎤سیدرضا مولودی طنز گونه برای مجردها🌺 ان شاءالله همگی خوشبخت بشن مجردا حتمادانلود کنید😍 @shahadat_arezoomee 🍃❤️❤️
❤️ ❤️ 5⃣1⃣قسمت پانزدهم _همہ خوشحال بودݧ ماماݧ کہ کلے نذرو نیاز کرده بود از فرداش رفت دنبال اداے نذراش هر روز خونموݧ پر بود از آدمایے کہ براے کمک بہ ماماݧ اومده بودݧ ایـݧ شلوغے رو دوست نداشتم از طرفے هم خجالت میکشیدم پیششوݧ بشینم هنوز نمیتونستم خوب حرف بزنم لکنت داشتم باورم نمیشد انقد ضعیف باشم _بالاخره نذرو نیاز هاے ماماݧ تموم شد ولے هنوز خواب مـݧ تعبیر نشده بود ینے هنوز چادرے نشده بودم نمیتونستم بہ ماماݧ بگم کہ میخوام چادرے بشم اگہ ازم میپرسید چرا چے باید میگفتم❓نمیتونستم خوابمو براش تعریف کنم _ماماݧ بزرگم از،مکہ اومده بود ماماݧ ازم خواست حالا کہ حالم بهتر شده باهاش برم خونشوݧ خیلے وقت بود از خونہ بیروݧ نرفتہ بودم با اصرار هاے ماماݧ قبول کردم ماماݧ بزرگ وقتے منو دید کلے ذوق کردو بغلم کرد همیشہ منو از بقیہ نوه ها بیشتر دوست داشت میگفت اسماء براے مـݧ یہ چیز دیگست دست منو گرفت و نشوند پیش خودش و برام از مکہ و جاهایے کہ رفتہ بود تعریف میکرد مهمونا کہ رفتـݧ مامانبزرگ ساک هارو باز کرد تا سوغاتیا رو بده _بچه ها از خوشحالے نمیدونستـݧ چیکار باید بکنن سوغاتیارو یکے یکے داد تا رسید بہ مـݧ یہ روسرے لبنانے صورتے با یہ چادر لبنانے انگار خوابم تعبیر شده بود همہ با تعجب بہ سوغاتے مـݧ نگاه میکردݧ و از مامان بزرگ میپرسیدݧ کہ چرا براے اسماء چادر آوردے اسماء کہ چادرے نیست. _ماماݧ بزرگ هم بهشوݧ با اخم نگاه کرد و گفت سرتوݧ بہ کار خودتوݧ باشہ(خیلے رک بود) خودمم دلم میخواست بدونم دلیلشو ولے چیزے نپرسیدم _رفتم اتاق روسرے و چادرو سر کردم یه نگاهی بہ آیینہ انداختم چقد عوض شده بودم ماماݧ اومد داخل اتاق تا منو دید شروع کرد بہ قربوݧ صدقہ رفتـݧ انقد شلوغ کرد همہ اومدݧ تو اتاق ماماݧ بزرگم اومد منو کلے بوس کرد و گفت: برم براے نوه ے خوشگلم اسفند دود کنم چشم نخوره منم در پاسخ بہ تعریف همہ لبخند میزدم ماماݧ درحالے کہ اشک تو چشماش حلقہ زده بود گفت کاش همیشہ چادر سر کنے چیزے نگفتم _اوݧ شب هموݧ خواب قبلیمو دیدم صبح کہ بیدار شدم دلم خواست از خوابم یہ تصویر بکشم.... مداد و کاغذ رو برداشتم چشمامو بستم فقط یہ مرد جووݧ کہ چهرش مشخص نیست میومد تو ذهنم تصمیم گرفت همونو بکشم (ایـݧ هموݧ نقاشے بود کہ توجہ سجادے رو روز خواستگارے جلب کرده بود) _ماماݧ میخواست بره خرید ازم خواست باهاش برم منم براے ایـݧ کہ حال و هوام عوض بشہ قبول کردم و آماده شدم از در اتاق کہ میخواستم بیام بیروݧ یاد چادرم افتادم سرش کردم اردلاݧ و بابا وماماݧ وقتے منو دیدݧ باتعجب نگاهم میکردݧ اردلاݧ اومد سمتم و چادرمو بوسید و گفت اسما آرزوم بود تو رو یہ روز با چادر ببینم مواظبش باش _منم بوسش کردم وگفتم چشم. بابا و ماماݧ همدیگرو نگاه کردݧ و لبخند زدݧ اوݧ روز ماماݧ از خوشحالے هر چیزے رو کہ دوست داشتم و برام خرید دیگہ کم کم شروع کردم بہ درس خوندݧ باید خودمو آماده میکردم براے کنکور کلے عقب بودم مدرسہ نمیرفتم چوݧ بادیدݧ مینا یاد گذشتم میوفتادم _اوݧ روز ها خیلے دوست داشتم در مورد شهدا بدونم و تحقیق کنم با یکے از دوستام کہ خیلي تو این خطا بود صحبت کردم حتے خوابمم براش تعریف کردم اونم بهم چند تا کتاب داد و بهم گفت اتفاقا آخر هفتہ قراره دوباره شهید بیارݧ بیا بریم... ❤️ ❤️ 🕊کانال دلم آسمون میخاد🕊 @shahadat_arezoomee 🍃❤️❤️🍃❤️❤️🍃
دلم❤️ می خواهد همیشه لبخندت را از سر لطف نگاه مهربانت را😊 #شبتون_شهدایی ✨ 🍃🌙 @shahadat_arezoomee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣❣❣❣❣❣ ❣زیارت "شهــــــداء"❣ بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم 🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ 🌹 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ 🌹 اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ 🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ 🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🌹 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ 🌹 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ 🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... ❣❣❣❣❣❣ 🌹 هدیہ بہ ارواح طیبہ شهدا صلوات🌹 🌸اللهم عجل لوليک الفرج🌺 https://eitaa.com/shahadat_arezoomee 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴
🍃💔 دیگرگناه نمیکنم😔 آقابیا ا|°چقدرچشم به راهی کمرم خم شده جانا°|ا 💔 @shahadat_arezoonee 🍂
🍃☀️ روزت بخیر که نه عمرت ختم بخیر خواهد شد اگر لحظاتت به یاد #شهید بگذرد... #صبحتون_شهدایی😍 #شهید_ذوالفقاری 🍃🌸 @shahadat_arezoomee
💫✨ توهمین عکسا عکسای سیاه وسفید هنوزغوغای چشمای تورومیشه دید😉 چشمای که این دنیازودید ودل بردید👀 🍁گفتی باید هم فسم شیم تانگن مولای عشق دوباره تنهاست... ❤️|•°به داداشی مثل توافتخارمیکنم°•|❤️ @shahadat_arezoomee ☘
نیم نگاهی به عکسشان می اندازند و خنده ایی میکنن ومیگن.😒 اره دیگه واسه پول خودشونو دارن میکشن .😏 اما نمیگن یه جوونی از صداش گذشت یه جوونی از خوشیاش گذشت یه جوونی از زیباییش گذشت یه جوونی از خانوادش گذشت یه جوونی از پسرش که همه دنیاش بود گذشت یه جوونی از دردونه دخترش گذشت یه جوونی از عشقش گذشت😔 اره گذاشت و گذشت تا که به خدا برسه .❤️🍃 یه سوالی میخوام بپرسم .✋🤔 این لحظه چند¿😶 این چهره چند¿😊😔 این صداچند¿🌹😔 این دلتنگیاچند¿😭😔 این یتیمیا چند¿😔😔😭 و وای برآن روزی که چشمانمان به تباهی بر خود باز شود 😔 🍂🍂🍂🍁🌹 @shahadat_arezoomee
🍃🎋 👂#گوشتان بادهان رهبری باشد که ایشان گوششان √باامام زمان (ع) است. 🎤علامه حسن زاده عاملی(روحی فداع) @shahadat_arezoomee 🌸 🍃🌸
هدایت شده از 
سلام. ختم صلوات🌸 صلوات های ختم شده رو تقدیم میکنیم به روح پاک و مطهر حضرت محمد ص و حضرت خدیجه و تمامی کسانی که در این ایام خجسته ازدواج میکنن تا ان شاء الله زندگی پر از خیر و برکت داشته باشن❤️ تعداد صلوات رو انتخاب کن: ۱۰ ۳۰ ۵۰ ۱۰۰ ۲۰۰ ۴۰۰ ۶۰۰ ۸۰۰ ۱۰۰۰ لطفا نشر دهید🌹
مرا #میهمان سفره ی مهربانی خود کنید ! دلم گرفته از آشوب #شهر ... اینجا #آدمها غریبه اند با #اخلاص و #صفا و #گذشت ... دلم یک جرعه #سادگی میخواهد ... @shahadat_arezoomee
#_خاکریز خاطرات_۷ ✔️✌️ تا زنده ایم ، رزمنده ایم .. #_شهید دکتر محمد علے رهنمون 💜شادی روحش ترک یک گناه ⚜کپی با ذکر صلوات 🕊 @shahadat_arezoomee 🕊
☑️🌹بــانــو! جامـــــه ی تــــوســـت امــــا .. 【 جــــامعـــــــه ی 】 مـــــا را مــــــی ســــازد .. جامـــــه ات را جمـــــع کــــن 【 جامعــــــه 】 در خطــــــر است! 💟این چادر خاکے بوے زهرا میدهد 🕊 @shahadat_arezoomee 🕊
#_پروفایل #_پسرانہ🌺 @shahadat_arezoomee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
واژه شهید چیست ⁉️ 💟ش:شهادت،شهامت،شجاعت 💟ه:هدایت،هادی 💟ا:اراده،آزادی،امنیت،آرامش 💟د:دوستدار اهل بیت،دیندار،دانا 💟ت:توانا،تجلی عشق همه را نیمی از معنای شهادت است .. شهادت چیست که لاله زاری از پرچمش رفتند و آمدند و رفتند و نیامدند .. آری آنان عاشقانی بودند که رفتند تا ما بمانیم و رفتند تا نمانند و نماندند تا نمیرند .. ⬅️عاشقان را "عشق" فرمان میدهد .. ⚜کپی با ذکر صلوات 🕊 @shahadat_arezoomee 🕊
سبکبالان خرامیدند و رفتند.. مرا بی چاره نامیدند و رفتند😭 سواران دسته ای تمکین نکردند.. ترهم بر منه مسکین نکردند😭 سواران از سر نأشم گذشتند.. زمانها کردم اما برنگشتند😭 اسیر و زخمی و بی دست پایند.. رفیقان این چه سودا بود با من😭 اگر دیر آمدم مجنون بودم.. اسیر قبض و بست روح بودم😭 در باغ شهادت را نبندید.. به ما بیچارگان زان سو نخندید😭 رفیقان دعا کردند و رفتند.. مرا زخمی رها کردند و رفتند😭 رها کردند در زندان بمانم.. دعا کردند سرگردان بمانم😭 در میخانه را گیرم که بستند.. کلیدش را چرا یاران شکستند😭 ⚜کپی با ذکر صلوات 🕊 @shahadat_arezoomee 🕊
🎈🍃💌 🍃گوش دادن خاطراتت از زبان مادر و پدرت برایمان قصه ی شب های بیخوابی شده است... ولی خوب میدانم از دلم خبر داری... برادرم... 🍃🌹بارها مینشینم و میگویم کاش میشد دقیقه ای فقط تورو ببینم... فقط ببینم و بگویم داداش من هم از این دنیا خسته شدم... من هم دل دارم... یادم نبود! راستی خدا عاشقت شد،خداتورا خرید...خون بهای تو را خدا میدهد... 🌹بابک جان؛ وقت هایی که دلم میگیرد عکس هایت را مرور میکنم،عکس هایی که آلبوم هایم را تشکیل داده... ☘ دوست دارم در چشمانت خیره شوم ولی وقتی یادم به گناهانم می افتد از تو خجالت میکشم... ❤️برادر شهیدم،این روزها حال هوای ایران با دست به دست شدن بنر سالگرد شهادت تو عجیب زیبا شده است... ✨این روزها بین مردم زمزمه هایی از مردانگی تو پیچیده است... بابک جان... دلتنگی مادرت را نمیتوانم توصیف کنم.😭 بغض های پدرت ناگفتنی است...ولی دل برادرها و خواهرهای سرزمینت عجیب حال گریه دارد...😔 داداش جان؛یک سال لقمه از دست مادرت حضرت زینب(س)گرفتی، نوش جانت! ...💔 اولین سالگرد شهادتت بابک نوری هریس شهدا را با صلواتی یاد کنیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 👑 💕 @shahadat_arezoomee
🕊🍃🕊🍃 ❤️قرارعاشقی❤️ صلوات خاصه امام رضا به نیابت از #شهید_مدافع_بابک_نوری #و_ادمین_محترم_کانال اَللّهُم صلِّ على علِیِّ بنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمام التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحجَّتکَ عَلے مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمن تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَة مُتَواتِرَةً مترادِفَةً کاَفْضَل ماصَلَّیْتَ علےاَحد منْ اَوْلِیائِک. ساعت هشت ⌚️ به وقت امام رضا علیه السلام 👇👇👇 📲 @shahadat_arezoomee 🕊🕊🕊
#چادرانه_ام یه خانم😬👩اینجوری هیچ وقت نمیتونه بفهمه که مشکی یعنی چی¿ ¤هیچ وقت🙅آرامش توی یه آغوش گرم اونم توی تابستون رو نمیفهمه، رقص چادر توی باد رو نمیفهمه . نفسای پرآرامش توی خیابونای شهر رو نمیفهمه . از ز زینب تا ف فاطمه رو هم نمیفهمه . حال و هوای بین الحرمین رو هم نمیفهمه . سردی توی صحن انقلاب رو نمیفهمه. پچ پچ کردنای نصف شب رو نمیفهمه . چون... محو رژ لبش💄 شده توی آیننه غرق کرمش شده گیر کرده توی مواد ریملش آویزون شده به موهای بلوندش اگر اینجوری محو نشده بود میفهمید که کسی لایق تر از همسرش برای این همه زیبایی نیست😔 وصف من منو عشق❤️ @shahadat_arezoomee
هدایت شده از علی اخزری
جزیره #مجنون جایی است که بچه های #تفحص زیر لب زمزمه می کنند: رويِ اين دستم #تنش بر روي آن دستم #سرش آه !!! بفرستم كدامش را براي #مادرش؟!😔 @shahadat_arezoomee
❤️ ❤️ قسمت 7⃣1⃣ _پیرزن اونجا افتاده بود... _با زهرا دوییدیم سمتش،هر چقدر صداش میکردیم جواب نمیداد،اعصابم خورد شده بود گریہ میکردم و بلند بلند صداش میکردم اما جواب نمیداد،تموم کرده بود. _مامور آمبولانس اومد سمتمون و گفت خانم ایشون تموم کردن،چیکار میکنید⁉️ _نسبتے با شما دارن⁉️ _زهرا جواب داد:نسبتے ندارم،بلند شدم با صداے بلند کہ عصبانیتم قاطیش بود از آدمايے کہ اطرافموݧ بودن علت ایــن اتفاقو میپرسیدم. _یہ عده میگفتـن کہ گرما زده شده یہ عده میگفتـن زیر دست و پا مونده و... _هرکی یہ چیزی میگفت،کلافہ شده بودم،یہ نفر اومد دستشو گذاشت رو شونم و صدام کرد:خانم⁉️ _برگشتم یہ خانم میان سال محجبہ بود کہ چهره ے مهربونے هم داشت،ازم پرسید:ایـن خانم باهاتون نسبتے دارن⁉️ _گفتم:نه چطور⁉️ _گفت:مـن شما رو دیدم کہ کنارشون وایساده بودید و حرف میزد بعد از رفتـن شما ایـن پیرزن از جاش بلند شد،در حالے کہ لبخند بہ لب داشت بہ سمت جمعیت میدویید فریاد میزد و میگفت بالاخره اومدے⁉️محمد جان اومدے⁉️ _بعد قاطے جمعیت شد و زیر دست و پا موند،مـن دوییدم طرفش کہ نزارم بره اما بهش نرسیدم و این اتفاق افتاد _متاسفم واقعا... _اشک از چشام جارے شد رفتم سمت پیرزن،هنوز قاب عکس تو بغلش بود قاب عکس و برداشتم پشتش نوشتہ بود "محمد جعفرے" _یاد حرفاش افتادم پس واقعا پسرش اومد دنبالش و اونو برد پیش خودش. _آمبولانس پیرزن رو برد،قاب عکس دست مـن موند حال بدے داشتم وقتے برگشتم خونہ هوا تاریک شده بود. _تو خونہ همش یاد اتفاق امروز میوفتادم و اشک میریختم،قاب عکس و همراه خودم آوردم خونہ،شیشش شکستہ بود،داشتم عکس و از داخل قاب در میوردم کہ متوجہ شدم یہ کاغذ پشتشہ. _کاغذ و برداشتم یہ نامہ بود: 🍃🌹به نام خدا🌹🍃 _مادر عزیز تر از جانم سلام _مرا ببخش کہ بدون اجازه ے شما بہ جبهہ آمدم فرمان امام بود و من مجبور بودم از طرفے چطور میتوانستم ببینم دشمن جلوے چشمانم بہ خاک وطنم تجاوز کرده و بہ نوامیس کشورم چشم دارد. _اگر مـن بہ جبهه نمیرفتم در قیامت چگونہ جواب مادرم حضرت زهرا را میدادم،چگونہ در چشمان مولایم سید و الشهدا نگاه میکردم. _مطمعـنم خداوند بہ شما و پدر جان صبر دورے و شهادت مـن را خواهد داد. _مادر جان بعد از مـن بہ جوانان کشور بگو کہ محمد براے حفظ عزت کشور جنگید بگو قرمزي خون و خود را داد تا سیاهے چادر هایشان حفظ شود. _مادر جان براے شهادتم دعا کـن... _میگویند دعاے مادر در حق فرزندش،میگیرد _حلالم کـن... _پسر خطا کارت "محمد جعفری" _با خوندن نامہ از گذشتم شرمنده شدم تازه داشتم مفهوم چادرے کہ روسرمہ رو درک میکردم،طرز فکرم کاملا عوض شده بود دیگه اسماء قبلے نبودم بہ قول مامان داشتم بزرگ میشدم _از طرفے هم جدیدا همش برام خواستگار میومد در حالے کہ مـن اصلا بہ فکر ازدواج نبودم و هنوز زمان میخواستم کہ خودمو پیدا کنم و بہ ثبات کامل برسم. _اون سال کنکور دادم با ایـن کہ همیشہ آرزوم بود مهندسے برق قبول شم ولے عمران قبول شدم چاره اے نبود باید میرفتم... ❤️❤️ @shahadat_arezoomee 🍃❤️❤️🍃❤️❤️🍃