و سوگند به روز "وقتی نور میگیرد"
که پروردگارت تو را فراموش نکرده ...✨
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
●•|#شهیدانھ|•●
کسانے بہ امام زمانشان خواهند رسید که
اهل سرعت باشند. و الا تاریخ #کربلا نشانـ
داده کہ قافلہ حسینے معطل کسے نمےماند.
#شهید_آوینے
#شهید_اهل_قلم
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
•🌱•
#حدیث
امیرالمومنین:
(بزرگترین بلا،
ازدست دادن امیداست!)
📘؛غررالحڪم
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
🌐 لوح
حضرت آیتالله خامنهای: سوابق انقلابی و مبارزات دوران طاغوت در کنار حضور پیوسته و همیشگی در همهی دورانهای انقلاب و اشتغال به مسئولیتهای بزرگ در ادارهی کشور همچون ریاست قوهی قضاییه و عضویت در شورای نگهبان و مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی، و در کنار فعالیت علمی و فقهی، شخصیتی جامع و اثرگذار از این عالم جلیل پدید آورده بود.
۹۹/۹/۱۹
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
•💛🌼•
#انگیزشے
اگرتونستی توبدترین شرایط دیدگاه مثبتت روحفظ کنی؛بدون شڪ موفق خواهی شد^^😍
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
•💕•
{امامصادق:
برتری نمازاول وقت نسبت ب آخروقت؛مانندبرتری آخرت به دنیاست!}
#نمازتسردنشهمؤمن🎈
دلم آسمون میخاد🔎📷
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂 🍃 #نسل_سوخته #پارت_چهلم
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃
🍃🍂
🍃
#نسل_سوخته
#پارت_چهل_یکم
بیدار باش
و در نهایت,در بین شک و مخالفت ها...خودش باهام برگت...فقط من و پدرم...برگشتیم و ساکم رو جمع کردیم و هر چیز دیگه ای که فکر می کردم توی این مدت ممکنه به دردم بخوره...پرونده ام رو هم به هزار مکافات از مدرسه گرفتیم... دایی محسن هم توی اون فاصله با مدیر دبیرستانی که پسر های خاله معصومه حرف زده بود...اول کار مدیر حاضر یه ثبت نام من نبود,با وجود اینکه معدل کارنامه ام 19.5شده بود...یه بچه بی سرپرست... ده دقیقه ای با هم حرف زدیم,با لبخند از جاش بلند شد و موقع خداحافظی باهام دست داد _پسرم,فقط مراقب باش از درس عقب نیوفتی... شهریور از راه رسید...دو روز به تولد15سالگی من,پسر دایی محسن دوهفته ای زود تر به دنیا اومد...و مادربزرگ,اخرین نوه اش رو دید... مادرم با اشک رفت...اشک هاش دلم رو می لرزوند,اما ایمان داشتم کاری که می کنم درسته...و رضا و تایید خدا روشه و همین برای من کافی بود... . وقت ها مون رو با هم تنظیم کرده بودیم...صبح ها که من مدرسه بودم اگر خاله شیفت بود,خانم همسایه مون مراقب مادر بزرگ می شد... خدا خیرش بده...واقعا خانم دلسوز و مهربانی بود...حتی گاهی بعد از ظهر ها بهمون سر می زد,یکی دو ساعت می موند تا من به درسم برسم یا کمی استراحت کنم... اما بیشتر مواقع من بودم و بی بی...دست هاش حس نداشت و روزبه روز ضعفش بیشتر می شد...یه مدت که گذشت...جز سوپ هم نمی تونست چیز دیگه ای بخوره... میز چوبی کو چیک قدیمی رو گذاشتم کنار تختش...می نشستم روی زمین,پشت میز...نصف حواسم به درس بود...نصفش به مادربزرگ...تا تکان می خورد زیر چشمی نگاه می کردم که چیزی لازم داره یا نه... شب ها هم حال و روزم همین بود...اونقدر خوابم سبک شده بود که با تغییر حالت نفس کشیدنش توی خواب,از جا بلند می شدم و چکش می کردم... نمی دونم چند بار از خواب می پریدم...بعد از ماه اول,شمارشش از دستم در رفته بود...ده بار...بیست بار... فقط زمانی خوابم عمیق می شد,که صدای دونه های درشت تسبیح بی بی می اومد...مطمئن بودم توی اون حالت حالش خوبه و درد نداره...خوابم عمیق تر میشد اما در حدی که با قطع شدن صدای دونه ها,سیخ از جا می پریدم و می نشستم...همه می خندیدن مخصوصا اقا جلال... _خوبه دیگه کم کم داری واسه سربازی اماده میشی...اون طوری که تو از خواب می پری,سرباز ها توی سرباز خونه با صدای بیدار باش از جا نمی پرن... و بی بی هر بار بعد از این شوخی ها مظلومانه بهم نگاه می کرد سعی می کرداروم تر از بل باشه که من اذیت نشم...و من گوش هام رو بیشتر تیز می کردم کهمراقب باشم...
#نویسنده_شهید_سید_طاها_ایمانی
#ادامه_دارد
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️ 🍃
🍃🍂
🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
「
-تَصَـدُقِتٰان !
-خـزانَِمارا،امیـدِوصـالِشما
-بهـارمیڪند🌱 : )
-اللّهُمَّعجِّللِوَلیِّکَالفَــرَج
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
●•|#شهیدانھ|•●
میگفٺ :
من یڪ چیزۍ فهمیدهام!
خدا شھادت را همیشه
بھ آدمهایی داده
کھ در کار، سختکوش بودهاند...!
#حاجقاسم هم حرفش را تایید کرده بود
خودش هم بھ این حرف عمل کرد؛
پرکاری و کمخوابی ویژگی اصلیاش بود
و همینطور شھادتش را گرفت...
#شھیدآقامحمودرضابیضائی
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
من سرمـ گرم گناھ استـ
سرمـ داد بزن 😔
سینه ات سخت به تنگ آمده فریاد بزن...💔😭
جمعه هایی که نبودید به تفریح زدیم ....😔💔
ما فقط در غم هجران تو تسبیح زدیم..💔😔
دستگیرے به تمناے غریقی بفرست...
دشمن اینجا به وفور است رفیقے بفرست...💔🙂
●•|#سیاسی|•●
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو
حسین امیرعبداللهیان دستیار رئیس مجلس در امور بینالملل در واکنش به اعلام عادی سازی روابط مراکش و رژیم صهیونیستی در صفحه شخصی خود در توئیتر نوشت: «اعلام عادی سازی روابط مراکش با رژیم جعلی و اشغالگر قدس، خیانت و فرو کردن خنجر در پیکره مقاوم فلسطین است.»
:::::::::::::::::✨📌✨::::::::::::::::
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
دلم آسمون میخاد🔎📷
●•|#سیاسی|•● به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو حسین امیرعبداللهیان دستیار رئیس مجلس در امور بینا
●
•
وی افزود:
«برخی از حاکمان جهان عرب اگر از اسلام محمدی (ص) غافل شدهاند، لااقل در معنای لغت "غیرت عربی” قدری تأمل کنند! قطعاً صهیونیستها جایی در آینده منطقه نخواهند داشت.»
:::::::::::::::✨🔹✨:::::::::::::::
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️
دلم آسمون میخاد🔎📷
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍂🍃🍂🍃 🍃🍂 🍃 #نسل_سوخته #پارت_چهل_یکم بیدار باش و در نهایت,در
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃
🍃🍂
🍃
#نسل_سوخته
#پارت_چهل_دوم
سلام بر رمضان
بعد از یک ماه و نیم حضورم در مشهد...کارم به جایی رسیده بود که از شدت خستگی ایستاده هم خوابم می برد... چند سال منتظر رمضان بودم ...اولین رمضانی که مکلف بشم و دیگه به اجازه کسی برای روزه گرفتن نیاز نداشته باشم... اولین رمضانی که همه حواسشون به بچه هاشون هست...من خودم گوش به زنگ اذان و سحر بودم...خدا رو شکر, بیدار شدن برای نماز شب جزئی از زندگیم شده بود...فقط باید کمی زود تر از جا بلند میشدم... گاهی خاله برام سحری و افطار می اورد,گاهی دایی محسن,گاهی هم خانم همسایه... و گاهی هر کدوم به هوای اون یکی دیگه و کلا از من یادشون می رفت...و من خدا رو شکر می کردم بابت تمام ماه رمضان هایی که تمرین نخوردن کرده بودم... هر چند شرایط شون رو درک می کردم که هر کدوم در گیری ها و مسائل زندگی خودشون رو دارن و دلم می خئاست باری روی دوش شون باشم...اما واقعا سخت بود با درس خوندن,و اون شرایط سخت رسیدگی به مادر بزرگ بخوام برای خودم غذا درست کنم... روز ها کوتاه بود و لطف خدا بهم نیرو و قدرت می داد و تا افطار بی وقفه و استراحت مشغول بودم ...هر وقت خبری از غذا نبود,مواد صاف شده سوپ مادربزرگ رو که از سوپ جدا می کردیم,نمک می زدم و با نون می خوردم...اون روز ها خسته تر از اینبودم که برای خودم حس شکستن 2تا تخم مرغ رو داشته باشم... مادر بزرگ دیگه نمی تونست تنها حرکت کنه...دایی محسن صندلی پلاستیکی خریده بود...با کوچیک ترین اشاره از جا می پریدم...صندلی رو می گذاشتم توی دست شویی...زیر بغلش رو می گرفتم... پشت در گوش به زنگ می ایستادم,دیگه صداش هم به زحمت و بی رمق در می اومد...زیر بغلش رو می گرفتم و برش می گردوندم,و با سرعت بر می گشتم دستشویی...همه جا و صندلی رو می شستم,خشک می کردم و سریع می گذاشتم کنار...
#نویسنده_شهید_سید_طاها_ایمانی
#ادامه_دارد
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️ 🍃
🍃🍂
🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
دلمیهجوریهولیپرازصبوریه🌱😔
_کاشکسیتحبسالدعانشود
_کاشکسیحالشچومانشود
شهدانظریحالدلمانروبهراهنیست.✨
★🌻★ . ↓ . 📿 🌿
ʝσɨŋ»https://eitaa.com/joinchat/958332942Cbe70f94293
#صـَلَـوآٺبِـفـرِښـٺمُـۏمِـڹ 🍃•😌√
#فدائیان_رهبریم🇮🇷✌️