#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
✅آخرین خاطره حاج قاسم و نوع تعاملش با دیگران:
✍ #سردار فلاحزاده معاون هماهنگ كننده سپاه #قدس و استاندار سابق یزد در مسجد روضيه محمديه(حظيره) يزد:
#حاج_قاسم ۴ ساعت قبل از #شهادت در سوريه خاطره ای از #مهدی_باكری به ما گفت:
« زمانی که گلولهای به پیشانی باکری خورد و روی زمین افتاد، قایقی میآید که او را به عقب بیاورد اما آن قایق را دشمن میزند و پیکر مهدی به رود #دجله میافتد،
از آنجا به اروند میرود و در خلیج فارس به ابدیت میپیوندد »
حاج قاسم اهل مطالعه بود و روزهای آخر قبل از شهادتش با وجود اينكه انسان كاملی بود كتاب📚 «انسان كامل» #شهید_مطهری را مطالعه و خلاصه برداری كرده بود...
🔸یک بار حاج قاسم آن هم خصوصی به من گفت: «تا کنون حتی يك قدم هم برای گرفتن پستی برنداشتم» با این وجود #حاج_قاسم در مقابل کاری که به او سپرده میشد بسیار مسئوليتپذير و خستگیناپذیر بود.
چندين مرتبه حاج قاسم تا مرز #شهادت پیش رفته بود و مورد هجوم مستقیم رگبار، انتحاری و قناصه دشمن❌ قرار گرفته بود.
زمانی که اطراف حلب، #فرودگاه دمشق، تدمر و... در محاصره کامل بود، با وجود اینکه حاج قاسم، شیمایی دوران ۸ سال دفاع مقدس بود و نمیتوانست در ارتفاع پرواز کند ماسک اکسیژن میزد و به عنوان اولین فردی بود که با هلیکوپتر و هواپیما درمیان محاصره فرود میآمد.
در پاسخ اصرارهای سردار برای رفتن به منطقه محاصره شده توسط داعش، از وضعیت خطرناک منطقه گفتم؛ ایشان در پاسخ گفت:" از هوا، زمین و از جناحین هم آتش🔥 ببارد من باید بروم به بچههای مردم سر بزنم..."
#سردار_سلیمانی برای صاحب منزلی که در عملیات آزادسازی بوکمال در دیرالزور #سوریه به عنوان مقر استفاده کرده بودند، نامه ای 🖌نوشت و در این نامه✉️ برای استفاده بدون اجازه از خانه عذرخواهی کرده و نوشته بود: «ما به اهل سنت در همه جا خدمات زیادی انجام داده ایم.
من شیعه هستم و شما سنی هستید.
اما من هم به نوعی سنی هستم، زیرا به سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله اعتقاد دارم و ان شاءالله در راه او حرکت میکنم.. و شما هم به نوعی شیعه هستید، زیرا اهل بیت(ع) را دوست دارید.. اولاً از شما عذر می خواهم و امیدوارم عذر مرا بپذیرید که خانه شما را بدون اجازه استفاده کردیم.
ثانیاً هر خسارتی که به منزل شما وارد شده باشد، ما آماده پرداخت آن هستیم. من در خانه شما #نماز خواندم و دو رکعت نماز هم به نیت شما خواندم و از خداوند متعال خواستارم که عاقبت به خیر شوید.»
🍃حاج قاسم در عین اقتدار، متواضع و فروتن بود و هر زمان شخصی از نیروها و حتی مردم قصد ملاقات با او را داشتند، ایشان خود بلند میشد و به استقبال آنها میرفت و حتی دست نيروها را میبوسيد و صحبتهای آنها را میشنید و در ملاقات با آن ها از الفاظ «قربانتان برم» «كوچيك شما هستم» و... استفاده میکرد
حاج قاسم آنقدر متواضع بود که روزی که بوکمال آخرين پايگاه داعش آزاد شد، ایشان به نائب امام زمان(عج) نامه نوشت و این پیروزی را به ایشان تبریک گفت و اعلام کرد دست و پای رزمندگان را به خاطر مجاهدتهایشان میبوسم
حاج قاسم فقط پنج ساعت در شبانه روز ميخوابيد و همیشه يك ساعت قبل از نماز صبح بيدار ميشد و به راز و نیاز با خدا و خواندن #نماز_شب مشغول میشد و ما هق هق گريه هاش😭 در دل شب را ميشنيديم.
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔻کانال _گلزار_شهدا
@shahadat_kh313
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
🌹تنها جایی که #سردار_سلیمانی دست ها را بالا می برد.
✍آن شب با هم به مسجد مقدس #جمکران رفتیم، انتهای شب بود مسئولان بازرسی ایشان را نشناختند ایشان دست ها را بالا گرفت
و کامل بازرسی شد و من به شوخی به #شهید گفتم: یک جا می توان دو دست شما را بالا دید آنهم در حرم ائمه(ع) و هنگام #زیارت است.
بعد به حرم حضرت معصومه(س) رفتیم ایشان گفت: سختم است به زیارت بیایم چون مردم از ضریح فاصله گرفته و به سمت من می آیند.
من گفتم محبت مردم به شما به عنوان #سردار_سلیمانی در طول محبت اهل بیت(ع) است مردم شما را خدمتگزار این خاندان می دانند و از این جهت به شما هم محبت و ارادت دارند ...
اما ایشان از این اتفاق قلباً ناراحت بود. سپس بر سر مزار #شهید_شیرازی از رفقای سردار و #شهید_مطهری و علامه طباطبایی و #آیت_الله_بهجت رفتیم در این قبور توقف بیشتری داشت،
البته در سفر آخر توقف خاصی بر سر قبر آیت الله شاهرودی داشت.
📚به گزارش خبرنگار گروه قرآن و معارف
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🔻کانال _گلزار_شهدا
@shahadat_kh313
#سردار_بی_مرز🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی) 🌷
🕊دعا کن من «هزار و دوازدهمی» باشم🕊
✍« #سردار_سلیمانی دو بار به من پیغام داد که: "اگر #شهید شدم، مرا کنار #شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی به خاک بسپارید. "
یکبار هم که با هم در #گلزار_شهدا بودیم، رفتیم بالای سر مزار شهید یوسف الهی.
آنجا گفتم: شما به دوستان گفتهبودید حتماً باید کنار شهید یوسف الهی دفن شوید...
#حاج_قاسم اینطور تصور کرد که من میخواهم چیزی بگویم با این مضمون که اینجا کنار این #شهید، جا نیست و فضا کم است.
به همین خاطر در میان صحبت من، گفت:"لااقل همین نزدیکیها... "
اما عاقبت، همانی شد که میخواست؛ پیکرش بعد از آن ترور ناجوانمردانه آنقدر کوچک شدهبود که در همان فضای کوچک، جا شد...
خیلیها گفتند: اینجا، فضا کم است، پیکر #سردار را ببریم وسط گلزار و زیر محوطه گنبدیشکل گلزار دفنش کنیم.
اما خانواده سردار گفتند: "نه. هرکجا خود حاج قاسم گفته، همانجا دفنش کنید. "
مرغ ذهن #سردار_حسنی یکدفعه میپرد به ۱۱ ماه قبل و درست در وسط گلزار شهدای کرمان مینشیند.
🍂سردار سری به حسرت تکان میدهد و میگوید: «مادر خانم سردار به رحمت خدا رفتهبود و به همین خاطر شب عید نوروز امسال به کرمان آمدهبود. آن شب در گلزار شهدا دیدمش.
محافظان و اطرافیان گوشهای ایستاده بودند و حاجقاسم تنها بالای سر مزار #شهدا خلوت کردهبود و گریه😭 میکرد.
از پشتسر شناختمش. رفتم و بعد از احوالپرسی، شروع کردیم به قدمزدن در گلزار و صحبت کردن. در میان صحبتها، گفتم: این گلزار، هزار و یازده شهید دارد...
🔻کانال _ﮔﻠﺰاﺭ ﺷﻬﺪا
👇
@shahadat_kh313
10.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
📹 ببینید | آخرین روایت سردار سلیمانی از تجربه ۲۰ساله خود در تعامل با آیت الله خامنهای
✨ مهمترین محور محاسبه در قیامت
شهید حاج قاسم سلیمانی
@shahadat_kh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
🍁بارها این چندثانیه فیلم🎞 را با صدای زمینه #مداحی دیده بودیم .
اما ...
اصل فیلم و گریه های😭 #حاج_قاسم در فراق #شهید_کاظمی سوزناکتر از هر مداحی و روضهای است. 😔
هنوز باورمان نمیشود که رفتهای😔
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
@shahadat_kh313
10.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
🎥 لحظاتی از گفتگوی سالهای اخیر #حاج_قاسم_سلیمانی با خبرنگاران
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
@shahadat_kh313
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
🌼روایتی ناگفته و خواندنی درباره #سردار_سلیمانی
✍متن یادداشت خدابخش داودی نصر به این شرح است: «شرایط خاص جنگ و حساسیت و ظرافت مقوله مهندسی رزمی باعث شد تا این وظیفه خطیر و سنگین به جهادگران جهاد سازندگی سپرده شود و بدین ترتیب، جهاد سازندگی به عنوان ضلع سوم جنگ در کنار ارتش و #سپاه قرار گرفت.
🔸با سپردن این وظیفه مهم ، خیلی زود سازمان دوم جهاد سازندگی در قالب ۵ قرارگاه و ۴۵ گردان مهندسی رزمی استانی شکل گرفت و گردانهای مهندسی رزمی استان ها ، گردان مهندسی رزمی ۱۷ نبی اکرم، جهاد سازندگی استان با ۳ گروهان فعالیت عملیاتی خود را در طول جبهه های نبرد از شمال غرب تا جنوب آغاز کرد.
🔹با تصمیم فرماندهان عالی نظامی، پشتیبانی مهندسی رزمی و ایجاد استحکامات نظامی لشکرهای عملیاتی سپاه پاسداران به گردان های جهاد سازندگی محول شد. کار و تلاش بی نظیر جهاد سازندگی در دوران دفاع مقدس همانند سازندگی روستاها تا جایی پیش رفت که امام راحل با نام با مسمای 《سنگرسازان بی سنگر》 جهادگران را مورد تفقد قرار دادند.
🔸 در میان سال های #دفاع_مقدس ، سال ۱۳۶۵ برای جهادگران استان ایلام معنا و مفهوم دیگری دارد؛ سالی که در تیرماه آن، عملیات پیروز کربلای یک به وقوع پیوست.
🔹در این سال به فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر آزادسازی سریع مهران ، فرماندهان نظامی تصمیم به اجرای عملیات گرفتند و عملیات کربلای یک را طراحی و گردان مهندسی رزمی #جهاد سازندگی ایلام به عنوان پشتیبان لشکر ۴۱ ثارالله به فرماندهی #سردار بی نظیر جبهه ها، #حاج_قاسم_سلیمانی تعیین شد. سخت ترین و حساس ترین محور عملیات، یعنی ارتفاعات و تپه های قلاویزان با قوی ترین دژها و استحکامات دشمن برای این لشکر در نظر گرفته شد............
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
@shahadat_kh313
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
♨️ماجرای حضور غافلگیر کننده #سردار_سلیمانی در یک جلسه مهم شبانه
✍سرهنگ زهرایی، رییس بسیج سازندگی کشور : در ماجرای سیل در حمیدیه و سوسنگرد، به ما خبر دادند که «سردار حاج قاسم سلیمانی» در منطقه حضور پیدا کرده است. همان موقع بود که ایشان بیخبر به جلسه آمد. خیلی زود و صریح مخالف تخلیه شهر شد!
*سال گذشته سیل در حمیدیه و سوسنگرد جولان میداد.🌊
بارشها هنوز بیامان بود!! وسط روز بود که به سوسنگرد رسیدیم.
فرمانداری، کامیونها را در خیابانها قرار داده بود. از طرفی، خودروهایی به محله ها اعزام کرده بود.
با بلندگو از مردم محلهها خواسته میشد که هر چه زودتر شهر را تخلیه کنند. 📢
❌هشدار میدادند که سیل بیرحم است و هر که بماند، جانش پای خودش.
حدود ساعت ۱۱ شب بود که جلسه گذاشتیم. به ما خبر دادند که «سردار حاج قاسم سلیمانی» در منطقه حضور پیدا کرده است.
*همان موقع بود که ایشان بیخبر به جلسه آمد. کیفیت و احوالات و تصمیمگیریهای ایشان طوری بود که خیلی از میدانِ جنگ دیدهها، او را 《نفس مقاومت》 میدانستند؛ یعنی همه رفتارهای او در مسیر #مقاومت شکل گرفته بود. خیلی زود و صریح مخالف تخلیه شهر شد.
گفت: این مردم بروند، چه کسی در شهر بماند؟
اصلا چرا باید بروند؟
در ۸ سالی که اینجا بمباران و محاصره و اشغال شد، همین مردم ماندند و مقاومت کردند و این شهرها را پس گرفتند.✌️
حالا به خاطر یک سیل ناقابل بروند؟
سکوت شد.
شاید باورش سخت باشد اما ایشان ...
@shahadat_kh313
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
✍دیدم اینطور نمیشه راپید را گذاشتم زمین و گفتم : « حاجی من اینجور نمیتونم کار کنم!.»
داشتم کالک #عملیات می کشیدم.
#حاج_قاسم مدام میگفت : «پس چی شد؟» اطلاعات دیر به دستمان رسیده بود!
حالا باید فوری میکشیدم و میدادم دستش! در جوابم گفت : «ناراحت نشو خودم الان میام کمکت » رفتیم توی اتاق خودش، یک راپید گرفت دستش. نشست ان طرف کالک. گفت: «من اینطرف رو میکشم تو اونطرف رو» یک نفر دیگه هم امد کمکمان. با همان دست مجروحش تند تند کالک میکشید و میآمد جلو!
خیلی کم روی اطلاعات نگاه میکرد. برعکس ما که هی باید سراغ اطلاعات میرفتیم و بعد پیاده میکردیم روی کالک. بیست و سه دقیقه بعد کالک کامل عملیاتی جلویمان بود .
حاج قاسم نگاهی به من انداخت و گفت :«خسته نباشی» نگاه کردم و دیدم مثلا قرار بود من بکشم! اما بیشتر زحمتش را حاجی کشیده بود. از بس شناسایی رفته بود و همه را به چشم دیده بود!
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
@shahadat_kh313
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
✍دیدم اینطور نمیشه راپید را گذاشتم زمین و گفتم : « حاجی من اینجور نمیتونم کار کنم!.»
داشتم کالک #عملیات می کشیدم.
#حاج_قاسم مدام میگفت : «پس چی شد؟» اطلاعات دیر به دستمان رسیده بود!
حالا باید فوری میکشیدم و میدادم دستش! در جوابم گفت : «ناراحت نشو خودم الان میام کمکت » رفتیم توی اتاق خودش، یک راپید گرفت دستش. نشست ان طرف کالک. گفت: «من اینطرف رو میکشم تو اونطرف رو» یک نفر دیگه هم امد کمکمان. با همان دست مجروحش تند تند کالک میکشید و میآمد جلو!
خیلی کم روی اطلاعات نگاه میکرد. برعکس ما که هی باید سراغ اطلاعات میرفتیم و بعد پیاده میکردیم روی کالک. بیست و سه دقیقه بعد کالک کامل عملیاتی جلویمان بود .
حاج قاسم نگاهی به من انداخت و گفت :«خسته نباشی» نگاه کردم و دیدم مثلا قرار بود من بکشم! اما بیشتر زحمتش را حاجی کشیده بود. از بس شناسایی رفته بود و همه را به چشم دیده بود!
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
@shahadat_kh313
#سردار_بی_مرز 🦋
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)🌷
♦️به روایت
یک سینی گذاشته بودیم وسط ،
حلقه زده بودیم دورش.
داشتیم جمعیتی غذا می خوردیم ،
که حاجی #سلیمانی هم آمد!
جا باز کردیم نشست.
لقمه به لقمه با ما از همان سینی غذا
برداشت و خورد 😊
کنار سینی یک بطری کوچک آب معدنی بود.
تا نیمه آب داشت ؛ بطری را برداشت ،
درش را باز کرد و تا جرعه آخر خورد.
انگار نه انگار که یکی قبلا از آن خورده.
ما رزمنده #عراقی بودیم !
حاجی هم فرمانده #ایرانی مان ،
همه کنار هم یک نوع غذا خوردیم ؛
عرب و عجم ، رزمنده و فرمانده.
📚منبع : کتاب سلیمانی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی ♡♡
#شادی_روح_شهدا_صلوات♡♡
@shahadat_kh313
#سردار_بی_مرز🦋
خاطرات شهید ( حاج قاسم سلیمانی) 🌷
♦️به روایت
🔸️یک عراقی در وصف حاج قاسم نوشته:
نمیدانم در کدام یک از این شبها باید تو را یاد کنم. روز مسلم چون تو فرستاده و میهمان ما بودی یا روز حبیب، چون تو بهترین دوست بودی یا روز قاسم چون اسمت قاسم بود یا روز علی اکبر جون بدنت قطعه قطعه شد یا روز عباس چون تو حامل پرچم بودی و دو دستت قطع شد؟
#سردار_دلها
@shahadat_kh313