خطاب#شهیدمحراب_آیتالله_دستغیب
به برادر بسیجی در جبهه :
منِ دستغیب، حاضرم یکجا، ثواب هفتـاد سال نمازهای واجب، نوافـل،حد روزه هـا، تهجدها و شب زنده داری هایم را بدهم به تـو ؛ در عـوض، ثواب آن دو رکعت نمـازت که در میدان جنـگ، بدون وضـو، پشت به قبـله، با لباس خـونی و بدن نجـس خوانده ای را از تـو بگیـرم. !!!
آیـا حـاضر به چنـین معامله ای هستی؟!》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام زمانم💚
صدای آمدنت را به گوش ما برسان
زمان غیبت خود را به انتها برسان
کنار تربت زهرا به وقت نافله ات
دعای خویش به یاری این گدا برسان!
صبح چهارشنبه تون بخیر 🌤
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
╭┈───── 🌱🕊
╰─┈➤https://eitaa.com/shahdeeshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری_شهدایی
اگر گمنامان به مهمانی خصوصی حضرت فاطمه سلام الله علیها راه دارند، ما در آرزوی این گمنامی حاضریم بمیریم...
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🍃♥️♥️♥️🍃
🍃♥️♥️🍃
🍃♥️🍃
🍃🍃
🍃
♡بسم رب الشهداء و الصدیقین🌺
شھید شدن اتفاقے نیست
شهــــید...
رضایت نامہ دارد...
و رضایت نامہ اش را اول حسین(ع)
و علمدارش امضا میڪنند...
بعد مُھر
حضرت زهـــــرا(س)میخورد...
شهـــید...
قبل از همہ چیز دنیایش را بہ قربانگاه برده...
او
زیر نگاه مستقیم خدا زندگے ڪرده...🕊
#سلام_بر_شــ🌷ـهدا
#سلام_بر_مردان_بی ادعا
#صبحتون_شهدایی
#اَللّهُمَّارْزُقْنیتَوْفِیقَالشَّهادَةِفِیسَبِیلک
#چهارشنبه_تون_متبرک_به_نگاه_شهدا🌹
۱۱۴ شاخه گل صلوات به نیابت از شهید والا
مقام #حاج_احمد_کاظمی🥀🕊🤲🌺
به امید شفاعت و نگاهِ پُر مهرشان🤲
🍃
🍃🍃
🍃♥️🍃
🍃♥️♥️🍃
🍃♥️♥️♥️🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🌹ماجرای عنایت حضرت زهرا سلامالله علیها به #شهید_حاجاحمد_کاظمی🌹
▪️حاج احمد ارادت عجیب به حضرت زهرا (س) داشت، در هر پست و مقامی بود مجلس عزای فاطمیه را برپا میکرد و خودش هم مانند خادمان، در کنار در میایستاد و خوش آمد میگفت. در نیروی هوایی که بود مسجد حضرت زهرا (س) را در پادگان ولیعصر (عج) راهاندازی کرد.
▫️ اوایل سال ۱۳۶۱ در عملیات بیت المقدس در خدمت حاج احمد بودیم. در حین عملیات به سختی مجروح شد و ترکش به سرش خورد. او را به بیمارستان صحرایی بردیم، اصرار داشت کسی نفهمد زخمی شده که روحیه نیروها خراب نشود.
▪️از شدت خونریزی مدتی بیهوش بود. یک دفعه از جا پرید! گفت بلند شو، باید برویم خط! هر چی اصرار کردیم بیفایده بود. در طی راه از ایشان پرسیدم: شما بیهوش بودی چه شد که یک دفعه از جا بلند شدی؟!
▫️خیلی آرام گفت: وقتی توی اتاق خوابیده بودم ، یکباره دیدم خانم فاطمه زهرا(س) آمدند داخل اتاق! به من فرمودند: چرا خوابیدی!؟ گفتم: سرم مجروح شده، نمیتوانم ادامه دهم! حضرت زهرا سلام الله علیها دستی به سر من کشیدند و فرمودند: "بلند شو، بلند شو، چیزی نیست، برو به کارهایت برس."