●شاهدخت مردگان●
|#پارت_شانزده|
من توی بازی ۱۲ ساله بودم؛
اون روز من داشتم توی شهر قدم می زدم که متوجه یه مرد شدم..
اون بزرگ بود ولی npc نبود..
اون مرد "لوتر" بود..
اون منو گرفت و بهم گفت اگر کارایی که میگه رو انجام بدم از من مراقبت می کنه و همینکارم کرد اما به روش خودش؛اون بدترین کارها رو یادم داد ، اون بهم گفت بعضی بازیکن ها قب کن هستن یا همون قاتل بازیکن که هرکاری می کنن تا خودشون رو توی قب کنی فرو ببرن اون می خواست از من یه قب کن بسازه!
اون بهم استفاده از انواع اسلحه ها و شمشیر و چاقو رو یاد داد..
بهم شکنجه کردم و کشتن بازیکن هارو یاد داد بهم دزدی رو یاد داد..
و من مجبور بودم اطاعت کنم...
اون بقیه بازیکن هارو می کشت و از پول و تجربشون استفاده می کرد!
تا اینکه من در ...