#خاطره
✅ بچه ها باید باشند...‼️
مسجد امام حسن مجتبی -علیه السلام- کوچک بود و شلوغ.
پیرمردها از شیطنت و سر و صدای هر روزهی بچهها شاکی و کلافه بودند و میگفتند "بچهها را به مسجد نیاورید، اذیت میکنند."
خبر به آیتالله خوشوقت رسید. حاج آقا گفتند "هرکس اذیت میشود، #مسجد نیاید، بچهها باید باشند..."
#در_محضر_بزرگان
#سبک_زندگی
#فرزندآوری
@shaheadaneh
#خاطره🌸
یک روز صبح در محوطه پادگان دوکوهه در حال قدم زدن بودم، سبز پوشِ با وقاری را دیدم که به گردان ها سر می زد.
معطل نکردم.دویدم و هن و هن کنان گفتم:سلام حاج آقا.😊
جواب سلامم را که داد، ذوق زده پرسیدم:مرا که میشناسید حاج آقا؟!
جادهی راه خون، یادتان که می آید؟!
#خوش_لفظ هستم، همان که برایم از بلدچی خوب بودن گفتید.
یادتان که نرفته؟!🙄
خندید.😄
آغوش باز کرد و بوسهای بر پیشانیام زد که گرمی اش را هنوز حس میکنم.
با این کار با #حاج_احمد_متوسلیان احساس صمیمیت بیشتری کردم.
بچه های گردان نگاه می کردند و من گفتم:
حاج آقا روز آخر در مریوان گفتید برو و زود برگرد.آمده ام برای عملیات.🙂
_حتما...ان شاءالله در عملیات بعد شرکت خواهی کرد.اما بگو ببینم چرا توی این گرما ژاکت زمستانی پوشیده ای؟!🤔
سرم را پایین انداختم و گفتم:خب باید معلوم شود بچهی همدانم.😅
📃خاطرهی #شهید_علی_خوشلفظ با #حاج_احمد_متوسلیان
@shaheadaneh
4.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹ببینید | #خاطره امام خمینی(ره) از شجاعت آیتالله #مدرس هنگام تهدید نظامی دشمن
🗓 ۱۰ آذر، سالروز شهادت آیت الله #مدرس
🕊شادی روح بلندش صلوات
♦️برای دریافت کاملترین خبر همراه موج رسانه شوید؛
#موج_رسانه
🌹 @mojeresaneh
@mojeresaneh
┄┅┅┅┅❀====💠====❀┅┅┅┅┄
#خاطره
خاطرات یک سرباز عراقی
یه پسربچه رو گرفتیم که ازش حرف بکشیم .
آوردنش سنگر من.
خیلی #کم سن و سال بود.
بهش گفتم: « مگه سن #سربازی توی ایران #هجده سال تمام نیست؟
سرش را تکان داد .
گفتم: « تو که هنوز #هجده سالت نشده!
بعد هم مسخره اش کردم و گفتم: « شاید به خاطر جنگ ، #امام_خمینی کارش به جایی رسیده که دست به دامن شما #بچه_ها شده و سن #سربازی رو کم کرده؟ »
جوابش خیلی من رو اذیت کرد.
با لحن #فیلسوفانه_ای گفت:
« سن #سربازی پایین نیومده ، سن #عاشقی پایین اومده.»
🌷 #شهیدانه را به دیگران معرفی کنید
@shaheadaneh
┄┅┅┅┅❀====💠====❀┅┅┅┅┄
#نشرمطالببانامکانلشهیدانهمشارکتدرجهادتبییناست
هدایت شده از شهیدانه
#خاطره
خاطرات یک سرباز عراقی
یه پسربچه رو گرفتیم که ازش حرف بکشیم .
آوردنش سنگر من.
خیلی #کم سن و سال بود.
بهش گفتم: « مگه سن #سربازی توی ایران #هجده سال تمام نیست؟
سرش را تکان داد .
گفتم: « تو که هنوز #هجده سالت نشده!
بعد هم مسخره اش کردم و گفتم: « شاید به خاطر جنگ ، #امام_خمینی کارش به جایی رسیده که دست به دامن شما #بچه_ها شده و سن #سربازی رو کم کرده؟ »
جوابش خیلی من رو اذیت کرد.
با لحن #فیلسوفانه_ای گفت:
« سن #سربازی پایین نیومده ، سن #عاشقی پایین اومده.»
🌷 #شهیدانه را به دیگران معرفی کنید
@shaheadaneh
┄┅┅┅┅❀====💠====❀┅┅┅┅┄
#نشرمطالببانامکانلشهیدانهمشارکتدرجهادتبییناست