صفحه ۶ از ۶
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، گفت: در تاریخ اسلام، زمانی که صحبت از ولایت حضرت امیر المومنین علیه السلام مطرح شد همین باعث ایجاد اختلاف گردید، زیرا کافران میگفتند عصر پیامبر(ص) یک مشکلی است که پیش آمده و پس از رحلت ایشان تمام میشود و بعد خودشان برای جانشینی تصمیم میگیرند، بنابراین نمیتوانستند ولایت حضرت علی علیه السلام را بپذیرند. مرحوم دکتر آینهوند در کتاب «تاریخ سیاسی اسلام»، بیان میکند قبل از رحلت پیامبر(ص) پنج گروه و جناح در این حوزه فعال بودند تا بعد از رحلت پیامبر(ص) هر کدام به یک شکلی فرد دیگری را به جانشینی برگزینند. احزاب سیاسی مدینه خیلی نقشه کشیده بودند ولی این آیه شریفه به یکباره همه نقشههای آنها را بر هم میریزد. درست است که بعد از رحلت پیامبر(ص) جمع کثیری به سمت دیگری رفتند، ولی همین آیه، اسلام ناب را حفظ کرد یعنی در بستر تاریخ این آیه شریفه و تبیینهای پیامبر(ص) باعث شد که آن خط ناب و چشمه زلال اسلام در بستر تاریخ تا به امروز جریان پیدا کند و روزبه روز هم خروشانتر بشود.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، در ادامه به روایت دیگری از کلینی در این خصوص اشاره کرد:
«... عن الفضیل یسار عن ابی جعفر(ع) فی قول الله: «یا اهل الکتاب لَستُم عَلی شَیئیِ حتّی تقیموا التوریه و الأِنجیل و ما اُنزِل اِلیکم مِن ربّکم»؛ «بگو: اى اهل كتاب، شما هيچ نيستيد، تا آنگاه كه تورات و انجيل و آنچه را از جانب پروردگارتان بر شما نازل شده است، بر پاى داريد»؛ ( سوره مائده، آیه ۶۸). قال: هی الولایه، و هو فی قول الله تعالی: «یا ایها الرسول بَلِّغ ما اُنزل الیک مِن ربّکَ و اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رسالته»، قال: هِیَ الوِلایه» (صفارقمی، بصائرالدرجات الکبری، ص۵۳۵ و ۵۳۶).
تولیت حرم مطهر، در پایان با بیان اینکه برای استمرار دین خدا، هیچ راهی جز ولایت وجود ندارد، گفت: روایات بسیار دیگری در همین موضوع در منابع روایی وجود دارد که به تناسب مباحث آینده مورد تبیین و بررسی قرار میگیرند.
شایان ذکر است در ادامه نشست امروز، حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری، پاسخگوی سوالات حاضران در جلسه بودند. هماکنون این سوالات و پاسخ های تولیت حرم مطهر، در فایل صوتی جلسه، در سایت حرم مطهر قابل استماع است.
سلسله مباحث با موضوع «ولایت فقیه»، پنجشنبهها از ساعت ۸ صبح در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار و به صورت زنده از کانال آپارات به نشانی aparat.com/shahecheragh/live پخش میگردد. همچنین متن سخنان تولیت حرم مطهر و فایل های صوتی و تصویری کامل جلسات به همراه پرسش و پاسخ ها در بخش ویژه سلسله مباحث ولایت فقیه در پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت شاهچراغ علیه السلام، به نشانی shahecheragh.ir/velayat قابل دریافت است.
علاقهمندان با عضویت در کانال ایتای eitaa.com/shahecheragh_velayat میتوانند اطلاعیه ها و اخبار هر جلسه را مطالعه فرمایند.
از عموم مردم، بهویژه دانشجویان دانشگاهها و طلاب حوزه های علمیه برای شرکت در این جلسات، دعوت بهعمل میآید.
گزارش تصویری:
shahecheragh.ir/galleryview.aspx?id=154294
خبر:
shahecheragh.ir/info.aspx?type=n&id=232430
@SHAHECHERAGH_VELAYAT
@SHAHECHERAGH
صفحه ۱ از ۱۰
در جلسه نود و دوّم از سلسله مباحث «ولایت فقیه»، عنوان شد؛
💠 تولیت حرم مطهر: جامعه ای که دستورات قرآن را اجرا نکند، قطعاً روبه انحطاط خواهد رفت
🔹 حجت الاسلام و المسلمین دکتر کلانتری: عربستان سعودی با اینکه مرکز حرمین شریفین میباشد ولی حکومت آن نمیخواهد دستورات قرآن در جامعه اجرا بشود، در نتیجه تمام محرماتی که در قرآن مطرح است، در این کشور وجود دارد، البته احکامی همچون قطع انگشتان دست سارق که به سود دنیای خودشان باشد را اجرا میکنند، اما نه با نگاه قرآنی، بلکه با نگاه سکولاری و سرمایه داری که دارند. اما به مجرد اینکه حاکم کفر، ترامپ در آمریکا بر روی کار میآید اعلام میکنند حاضر هستند هزار میلیارد دلار در آمریکا سرمایه گذاری کنند. از این نوکر بالاتر در دنیا وجود دارد؟ در جهان اسلام این همه مسلمان نیازمند، با مشکلات فراوان وجود دارد ولی آنها در جهان کفر که در رأس آن استکبار وجود دارد، سرمایه گذاری میکنند. آمریکایی که چنان خوی استکباری دارد که میخواهد چند برابر کمک های خود را به همپیمانش اوکراین، با تصاحب معادن کمیاب و منابع طبیعی این کشور، وصول کند.
امروز پنجشنبه ۹ اسفند ۱۴۰۳، حجت الاسلام و المسلمین دکتر ابراهیم کلانتری، تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام، در جلسه نود و دوم «جهاد تبیین» و شصت و هفتم از سلسله مباحث «ولایت فقیه»، که در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار گردید، به ادامه بررسی و تبیین اصل امامت؛ به عنوان یکی از مبانی و زیرساختهای اعتقادی جهانبینی اسلام و نظریه «ولایت فقیه» پرداخت.
به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل آستان مقدس، استاد دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، در ابتدای این نشست، گفت: در اولین جلسه از سلسله مباحث ولایت فقیه، جملهای از امام خمینی(رحمت الله علیه) را بیان کردم که فرمودند: «ولایت فقیه، از موضوعهایی است که تصور آن موجب تصدیق می شود و احتیاجی به دلیل و برهان ندارد» ولی اینقدر دشمنان اسلام، تلاش و شبهه افکنی کرده اند که امروز برای اثبات آن نیاز به برگزاری دهها جلسه میباشد تا آن پرده ابهامی که بر این اصل مترقی کشیده شده است بهتدریج کنار زده شود.
وی ادامه داد: در جلسات پیشین بر روی اصول توحید، معاد، نبوت، ختم نبوت و امامت که جزو مبانی و زیرساختهای اعتقادی نظریه «ولایت فقیه» هستند بحث کردیم؛ اصولی که اگر فردی به آن اعتقاد داشته باشد بهطور طبیعی در عصر غیبت امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم فی البداهه ولایت فقیه را میپذیرد و متوجه آن میشود که در این عصر، خداوند انسانها را رها نکرده، بلکه یک چهارچوبی را برای هدایت جامعه اسلامی مشخص کرده است. زمانی که دستمان به دامان امام معصوم نمیرسد باید مشاهده کنیم که نزدیکترین فرد به ایشان از نظر ویژگیها چه کسی است و تا ظهور امام عصر(ارواحنا له الفداء) در پرتو هدایتهای آن انسان که او را فقیه جامع الشرایط مینامیم قرار بگیریم و جامعه را به پیش ببریم تا خود حضرت مهدی موعود(عج) ظهور کنند.
صفحه ۲ از ۱۰
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، گفت: در نشست قبل، به بررسی و تبیین اصل «امامت» پرداختیم، در این جلسه نیز همان بحث را از زاویه دیگری ادامه میدهیم و به نتایج این اصل در موضوع حاکمیت در اسلام میپردازیم؛ در نگاه قرآن کریم یکی از مسئولیتهای اصلی همه پیامبران الهی در طول تاریخ نبوّت، تبیین و تشریح وحی آسمانی برای مخاطبان با توجه به لِسان آن قوم بوده است؛ حضرت موسی(ع) با زبان عبری، حضرت محمد(ع) با زبان عربی و ... «وَ ما اَرسَلنا مِن رَسُولٍ اِلّا بِلِسانِ قَومِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُم ...» ، هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر با زبان قومش تا [وحی را] برای آنان بیان نماید.
وی با بیان اینکه پیامبران بعد از تبیین و تشریح وحی، در راستای اجرای وحی در جامعه گام برمیداشتند، گفت: اگر صرفاً فقط دریافت و ابلاغ وحی مطرح بود که دیگر این همه درگیری بین پیامبران با مشرکان، فرعونیان و قومهای ظالم پیش نمیآمد. این درگیریها زمانی پیش آمد که پیامبران الهی خواستند وحی آسمانی را در متن جامعه اجرا کنند. این مفهوم جهاد ابتدایی در اسلام است، یعنی آن حاکم جابر که در راس جامعه بود تلاش میکرد تا مردم را به یک شکلی تحت سلطه خود قرار بدهد و از توحید و مواهب وحی و نبوت دور کند، پیامبران برای این مبعوث شدند که این را بشکنند و مسیر را برای مردمان عوض کنند؛ پیامبران قصد نداشتند مردم را به اجبار مسلمان کنند، بلکه قصدشان این بود که فقط سیطره کفر را از جامعه بردارند، وگرنه مردم اسلام را با طیب خاطر میپذیرفتند.
دکتر کلانتری با بیان اینکه هر پیامبری با زبان قوم خودش مبعوث میشد تا بتواند وحی را برای آنها تبیین و تشریح کند، گفت: دو نوع تبیین وجود دارد؛ تبیین تئوری و تبیین عملی. پیامبر در تبیین تئوری باید مسائل را برای جامعه توضیح دهد و تشریح کند و در تبیین عملی باید آن احکام و مسائل را قدم به قدم در جامعه به اجرا بگذارد که سختترین مرحله تبیین است. از «اَقِمِ الصَّلاةَ»؛ که پیامبر(ص) باید هم به صورت تئوری تک تک اجزاء نماز را بیان کند و هم آنرا به صورت عملی انجام بدهد تا مسلمانان اقامه نماز را فرا بگیرند، تا آداب حج «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ» که سختتر است یا جهاد که دهها عمل و احکام دارد. اگر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) آنها را عملاً تبیین نمیکردند باعث هرج و مرج در جامعه میشد. هرجا که دیگران منهای پیامبر(ص) حرکت خودسرانه انجام میدادند، اشتباه و خلاف قرآن عمل کردند زیرا به همه احکام و جزئیات آن علم نداشتند.
تولیت حرم مطهر حضرت شاهچراغ علیه السلام، در ادامه اظهار کرد: قرآن کریم یکی از مسئولیتهای پیامبر گرامی اسلام(ص) را تبیین و تشریح وحی دانسته و به صورت آشکار از آن پرده برداشته است: «وَ اَنزَلنا اِلَیکَ الذِّکرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیهِم وَ لَعَلَّهُم یَتَفَکَّروُنَ»؛ «و قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را برایشان نازل شده است بیان نمایی و باشد که بیاندیشند»؛ (آیه ۴۴، سوره نحل).
ذکر یکی از نامهای قرآن است؛ قرآن نه برای شخص پیامبر(ص) بلکه برای عموم مردم نازل شده بود و یکی از مسئولیتهای پیامبر(ص)، تشریح آن بوده است. با تشریح وحی کار پیامبر(ص) تمام نمیشود، بلکه خود مردم هم باید دائماً در قرآن تفکر و تدبر کنند.
صفحه ۳ از ۱۰
وی خاطرنشان کرد: قرآن کریم افزون بر اعلام مسئولیتهای پیامبر(ص) در دریافت و ابلاغ وحی، بر نقش و مسئولیت آن حضرت در تعلیم وحی نیز تصریح نموده است، و تعلیم چیزی جز تبیین و تفسیر آیات نمیباشد:
«هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الأْمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ»؛ «و اوست آن کس که در میان بی سوادان، پیامبری از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاکشان گرداند و کتاب و حکمت را به ایشان تعلیم دهد»؛ (آیه ۲، سوره جمعه).
این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: دلیل اینکه چرا از کلمه «يَتْلُوا» استفاده شده این است که بر اساس آیات قرآنی، تلاوت پیامبر(ص) بر اساس تلاوت خداوند بوده و بر آن اساس، آیات را برای مردم میخواندند، یعنی ترتیل خود پیامبر(ص) هم از جانب ایشان نبوده است بلکه آن روشی را که خداوند به ایشان نازل میکرده، همانند آنرا برای مردم انجام میدادند. فلسفه این کار چیست؟ مگر قرآن نور مبین نیست پس به چه دلیل به تبیین نیاز دارد؟ «وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا»؛ «و نور روشنگری [مانند قرآن] به سوی شما نازل کردیم»؛ (آیه ۱۷۴، سوره نساء). درست است که قرآن کتاب نور است، اما همین نور زمانی که میخواهد وارد دل و زندگی دیگران بشود به یک سازوکاری نیاز دارد؛ همین مکانیزم تبیینی با حضور پیامبر(ص) و ساختاری که خداوند در کنار آن قرار داده است، که باید به سوالات و شبهات مردم پاسخ و به آنها آموزش بدهد و بهتدریج غبار دلها را کنار بزند تا زندگی بشر به نور قرآن روشن بشود.
وی، به آیه ۸۲ سوره نساء اشاره کرد: «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا»؛ «و اين قرآن را كه براى مؤمنان شفا و رحمت است، نازل مىكنيم، ولى كافران را جز زيان نيفزايد»؛ طبق این آیه، قرآن که نور است، زمانیکه به دست انسانِ آماده میرسد شفا میشود، اما زمانیکه به دست فردی میرسد که پردهها را کشیده و دور خود را حصار بسته و ذهن او پر از خرافات و دروغ است، همین قرآن باعث انحراف میشود. مانند بارانی که یک جا به شکوفه و جایی دیگر به سیل تبدیل میگردد. افرادی که سر سفره قرآنِ منهای تبیین حضرت رسول(ص) و کسانیکه موظف به تبیین بودند، نشستند و بر اساس فهم خود به تبیین آن پرداختند، کلاً به انحراف کشیده شده اند. زمانی که آن مکانیزم را کنار زدیم چیزی جز زیان و نابودی نصیب انسان نمیشود «وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا». این ظلم است که انسان مکانیزم الهی را کنار بزند و قرآن را از حالت شفابخشی، خارج و آن را برای یک سری از افراد به یک سمّ مهلک تبدیل کند. فلسفه اینکه قرآن تاکید میکند تبیین و آموزش توسط پیامبر(ص) صورت بگیرد و پیامبر(ص) جلودار باشد، این است که همین آیات وحی و حکمتهای قرآن، معارف سهمگینی هستند که اگر در مسیر خود قرار نگیرد به هدف و مقصود نهایی نمیرسیم.
«إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا»؛ «ما به تو سخنى دشوار را القاء خواهيم كرد»؛ (آیه ۵، سوره مزمل).
وحی نور است ولی سنگین هم میباشد، در حالی که روشن است اما پیچیده هم میباشد؛ شفا هست اما در چهارچوب و مسیر خاص خودش، که اگر از این مسیر خارج بشود به سمّ مهلک تبدیل میگردد.
صفحه ۴ از ۱۰
تولیت آستان مقدس، در ادامه به نکات مهمی که از این دست آیات حاصل میشود اشاره کرد و گفت: اولاً؛ وحی آسمانی در همه ادوار تاریخی خود، با زبان و لغت شناخته شده و قابل فهم پیامبران و مخاطبان وحی نازل شده است؛ ثانیاً؛ در کنار وحی همواره حضور یک عنصر انسانی ضرورت داشته، که از جمله مسئولیتهای اصلیاش تعلیم و تبیین صحیح وحی، و همچنین اجرای دستورالعملهای اجتماعی وحی را در متن جامعه انسانی بر عهده داشته است؛ ثالثاً؛ این عنصر انسانی از ناحیه خداوند تعیین شده است. فلسفه وجودی حضور چنین انسانی در کنار وحی، آن است که وحی آسمانی حاوی معارف ژرف، احکام، دستورالعملها و سنّتها و آموزههای نابی است که هرگز نمیتواند از همراهی چنین عنصر آگاه، کامل و معصوم از خطایی بینیاز باشد. همین همراهی هدفمند و سازنده، بخشی از فلسفه بعثت رسولان حق در تاریخ است که آیات مذکور با صراحت آن را اعلام کردهاند.
وی اظهار کرد: ممکن است این سوال پیش آید که چرا خداوند وحی را بر همه انسانها نازل نکرده و با واسطه پیامبر(ص) آن را به مردم رسانده است؟ و اینکه اگر وحی، مستقیماً به خود انسان نازل میشد، آیا آنرا محکمتر قبول نمیکرد تا اینکه با واسطه باشد؟ در پاسخ باید گفت زمانی که وحی بر پیامبر(ص) نازل میشود علاوه بر دریافت و ابلاغ وحی، باید آن را نیز بر پایه اتصال به اقیانوس بیکران علم، تبیین و تشریح هم بکند؛ دریافت کردن وحی نیاز به یک ظرفیت خاص دارد که همه افراد داری این ظرفیت نیستند و پیامبران با تلاش خودشان به جایی رسیده بودند که میتوانستند ظرف و مخاطب نزول وحی بشوند، که این موضوع به روشنی در آیات ابتدایی سوره نجم اشاره شده است؛ «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى* فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى * فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى»؛ «سپس نزديک آمد و نزديکتر شد * تا به قدر دو كمان، يا نزديکتر * و خدا به بنده خود هر چه بايد وحى كند، وحى كرد» (آیات ۸ تا ۱۰، سوره نجم).
دکتر کلانتری ادامه داد: هر انسانی که به آن جایگاه برسد، وحی بر او نیز نازل میشود، این ظرف باید آمادگی دریافت وحی را داشته باشد، ضمن اینکه باید قدرت تبیینی در کنار آن وجود داشته باشد، لذا حضرت موسی(ع) فرمود خدایا برادرم را هم با من بفرست زیرا که او دارای قدرت تبیینی قویتری میباشد: «وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءًا يُصَدِّقُنِي»؛ «و برادرم هارون از من زبانآورتر است، پس او را با من به دستيارى گسيل دار تا مرا تصديق كند»؛ (آیه ۳۴، سوره قصص).
«اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى * فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا، لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى»؛ «به سوى فرعون برويد كه او طغيان كرده است * با او به نرمى سخن گوييد، شايد پند گيرد، يا بترسد»؛ (آیات۴۳ و ۴۴، سوره طه).
هر پیامبری که وحی را دریافت و ابلاغ کرده است، خود ایشان هم مأمور به تبیین آن است.
صفحه ۵ از ۱۰
استاد دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، پیام اصلی ختم نبوت را پایانیافتن نزول وحی دانست و گفت: این موضوع یعنی آنچه برای بشریت تا پایان عمر دنیا از وحی الهی لازم بوده است در قالب آخرین کتاب آسمانیِ قرآن به آدمیان عرضه شده و با اراده الهی از هرگونه تحریفی محفوظ خواهد ماند. اکنون با وجود قرآن، آنچه باقی میماند حضور مفسّران و مجریان آگاه و آشنا به اسرار و ژرفای وحی در کنار قرآن برای همه زمانها تا پایان عمر دنیا خواهد بود.
وی بیان کرد: درست است که مبیِّن وحی در ۲۸ صفر سال ۱۱ هجری از دنیا رفته است، اما قرآن، آن وحی ناب الهی وجود دارد و خداوند هم فرموده است که آن را حفظ میکند. وحی، قول ثقیل است، همانطور که در ابتدای مسیر به مبیِّن نیاز داشت، حالا نیز که زندگی پیچیدهتر شده و شبهات بیشتر و جدیدتری بوجود آمده نیاز به مبیِّن و مفسر دارد. اعتقاد به اعتبار جاودانه قرآن تا پایان عمر دنیا بدون توجه به حضور مستمر عناصر انسانی آگاه و معصوم از خطا در کنار آن، پیامدی جز برکنار ماندن قرآن از متن زندگی فردی و جمعی آدمیان نخواهد داشت؛ زیرا قرآن منهای حضور چنین عناصری، در عین تقدس و عظمت و برخورداری از معارف بلند، اصلیترین ویژگی خود یعنی هدایتگری و معرفت بخشی را از دست میدهد و از دسترس آدمیان به دور میماند.
این استاد حوزه و دانشگاه، خاطرنشان کرد: قرآن کریم منهای پیوند با عناصر انسانی آگاه و معصوم، مجموعه خاموشی است که در سخن زیبا و گویای امام علی(ع) از آن به «کتاب صامت خدا» تعبیر شده است: «هذا کتابُ اللهِ الصامت و انا المُعبِرُ عَنهُ فَخُذوا بِکتابِ اللهِ الناطق»؛ «قرآن کتاب خاموش خداست، من آنرا تبیین میکنم پس به کتاب ناطق خدا تمسک جویید» ( محمد محمدی ری شهری، موسوعه الامام علی(ع)، ج۸، ص۲۰۷).
تولیت آستان مقدس، اظهار کرد: امام علی(ع) در جای دیگر همین حقیقت را با بیانی دیگر اینگونه بازگو کردهاند: «هذا القرآنُ اِنَّما هو خَطٌّ مسطورٌ بین الدَّفّتَینِ، لایَنطِقُ بِلِسانٍ و لابُدّ له مِن تَرجُمان»؛ «این قرآن، خطی نوشته شده میان دو جلد است، زبان ندارد تا سخن بگوید و نیازمند کسی است که آن را به سخن در آورد»(نهج البلاغه، خطبه ۱۲۵).
صفحه ۶ از ۱۰
تولیت آستان مقدس، در ادامه به «حدیث ثقلین» اشاره کرد و گفت: روایاتی که از پیامبر اکرم(ص) رسیده و در منابع روایی شیعه و سنی ثبت شده است، آنگاه که به درستی تحلیل شوند، همگی مؤیِّد مقام بلند و مسئولیتهای خطیری است که امامان معصوم(ع) در کنار قرآن برعهده دارند. از جمله همین روایات، «حدیث ثقلین» است که بر اساس آن پیامبر اکرم(ص) عترت پاک خود را عِدل قرآن کریم قرار داده و حضور آنان را در کنار قرآن و تمسّک امّت به آن دو را ضامن هدایت مؤمنان تا پایان عمر دنیا اعلام کرده است:
«قال رسول الله (ص): اِنّی قد ترکت فیکم الثَقَلَین، ما اِن تَمَسَّکتُم بِهِما لَن تضّلوا بَعدی، و احدهما اکبر مِن الآخر: کتاب الله حبلٌ ممدودٌ من السَّماء اِلَی الأرض و عترتی اَهلُ بیتی، اَلا و اِنَّهما لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوض»؛ «من در میان شما دو شئ گرانبها را ترک کردم که اگر بدانها تمسک جویید هرگز پس از من به بیراهه نخواهید رفت، یکی از آندو از دیگری بزرگتر است: کتاب خدا (قرآن) که ریسمان کشیده شدهای است از آسمان به زمین، و عترت من، اهلبیتم. آگاه باشید که آن دو هرگز از هم جدا نخواهند شد تا آنکه کنار حوض(کوثر) بر من وارد شوند»(مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳،ص۱۰۶).
وی اضافه کرد: «حدیث ثقلین» را جمع بزرگی از صحابه پیامبر گرامی(ص) از آن حضرت شنیده و آنرا نقل کردهاند؛ امام علی(ع)، عبدالله بن عباس، ابوذر غفاری، جابربن عبدالله انصاری، عبداللهبن عمر، حذیفه بن اُسید، زیدبن ارقم، عبدالرحمن بن عوف، ضُمَیره اسلمی، ابوهریره، عامربن لیلی، ابورافع، عبدلله بن خنطب، زیدبن ثابت، ام سَلَمه، اُمّ هانی(خواهر امام علی علیهالسلام)، خُزَیمه بن ثابت، سَهل بن سَعد، عدیّ بن حاتم، عُقبة بن عامر، ابو ایّوب انصاری، ابوسعید خُدری، ابوشُرَیح خزاعی، ابو قُدامه انصاری، ابولیلی و ابوهیثم بن تیهان که همگی از صحابه برجسته پیامبر(ص) بهشمار میآیند، حدیث ثقلین را نقل نمودهاند.(محمد جواد بلاغی، آلاء الرحمن فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۱۰۱-۱۰۰).
دکتر کلانتری ادامه داد: «بیشتر کتابهای مُسند، جوامع و کُتب فضائلی که اهل سنّت نگاشتهاند از آغاز که روایت را از حافظان احادیث به کتابهای روایت منتقل کردهاند، تاکنون حدیث ثقلین را از یک صحابی پیامبر(ص) یا بیشتر نقل کردهاند، و چه بسا که برخی از این آثار، حدیث مذکور را از بیشتر از بیست صحابی نقل نمودهاند، حال یا به صورت مجمل، آنگونه که ابن حجر در کتاب «الصواعق المحرقه» آورده و یا به صورت مسند و مفصّل، آنگونه که سخاوی، سیوطی، سمهُودی و دیگران آوردهاند».(همان، ص ۱۰۱)
وی تصریح کرد: توجه در متن حدیث و اسناد آن نشان میدهد که پیامبر(ص) این سخن گرانبها را در مواضع و مناسبتهای مختلف، به امّت عرضه و آنان را از اهمیت پیوند همیشگی عترت با قرآن آگاه کرده است. ابن حجر هیتمی از عالمان برجسته اهل سنّت در این خصوص میگوید:
«برای حدیث مذکور طرق بسیاری است. بیست و چند نفر از صحابه آن را روایت کردهاند، برخی از آنان این حدیث را در سفر حجةالوداع و در روز عرفه از وی شنیده و نقل کردهاند و برخی آن را در زمان بیماری پیامبر(ص) و در حضور جمع زیادی از صحابه شنیده و نقل کردهاند. گروهی دیگر آن را در ماجرای بزرگ و فراموش ناشدنی غدیرخم از پیامبر شنیدهاند و بالاخره گروهی دیگر گفتهاند که پیامبر (ص) پس از بازگشت از طائف، خطبهای ایراد کرد و در آن حدیث ثقلین را بیان فرمود»( هیتمی، الصواعق المحرقه،ص۱۵۰).
این روایت را هم عالمان شیعه و هم اهل سنت بیان کردهاند و جزو روایت متواتر یعنی قطعی الصدور میباشد.
صفحه ۷ از ۱۰
تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام، در ادامه به مسئولیتهای مهم امام اشاره کرد و گفت: بر این اساس، امام همان شخصیت برگزیده و انسان ترازِ اول جامعه اسلامی است که همزمان عهدهدار سه مسئولیت خطیر خواهد بود: نخست؛ تبیین معصومانه وحی قرآنی، به تناسب نیازهای معرفتی و معیشتی عصرها و نسلهای نوظهور تا پایان عمر دنیا. دوم؛ اجرای معصومانه آیات قرآن و احکام اجتماعی اسلام در متن جامعه اسلامی با توجه به مقتضیات و تحولات نوظهور و مستمر در زندگی بشر. و سوّم؛ ایفای نقش انسان کامل، مجرای فیض ربّانی و اسوه نمونه انسانی در میان آدمیان بعد از رسول خدا(ص).
وی ادامه داد: همیشه یک اسوه حسنه به نام امام در اختیار بشریت وجود دارد که از پنج مسئولیتی که پیامبر(ص) برعهده داشتند، سه مسئولیت تبیین و اجرای معصومانه وحی قرآنی و ایفای نقش انسان کامل را در جامعه به عهده دارد و دیگر اینکه رابطه بین خلق و خالق هم باید همیشه وجود داشته باشد، پس به فردی جهت اجرای این امور نیاز داریم. امام صادق عليه السّلام، میفرماید:
«لولا الحجه لساخت الأرض بأهلها»؛ «اگر حجت در روى زمین نباشد، زمین، مردم را به کام خود فرو مى کشد»
بر اساس این روایت، همیشه باید حجت خدا بر روی زمین وجود داشته باشد.
آن امام همام، در جایی دیگر میفرمایند:
«لَوْ كَانَ النَّاسُ رَجُلَيْنِ، لَكَانَ أَحَدُهُمَا الْإِمَامَإِنَّ آخِرَ مَنْ يَمُوتُ الْإِمَامُ؛ لِئَلَّا يَحْتَجَّ أَحَدٌ عَلَى اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَّ- أَنَّهُ تَرَكَهُ بِغَيْرِ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَيْهِ»؛ «اگر مردم زمين تنها دو كس باشند يكى از آن دو امام است؛ آخرين كسى كه بميرد امام است». با توجه به این روایت هیچ انسانی در طول تاریخ نمی تواند ادعا کند که من حجت نداشتهام؛ تا زمان فرارسیدن قیامت، آخرین کسی که وجود دارد خود ایشان حجت و امام میباشد.
استاد دانشکده معارف و اندیشه اسلامی دانشگاه تهران، اظهار کرد: دقت در سه مسئولیت خطیر امام، که بخش عمدهای از مسئولیتهای پیامبر اکرم(ص) بهشمار میآیند این نتیجه طبیعی را در پی خواهد داشت که همانگونه که تشریع اصل امامت همچون اصل نبوّت، از ناحیه خداوند صورت گرفته است، برگزیدن افرادی که میتوانند عهدهدار این مقام و مسئولیتهای خطیر شوند نیز فقط از سوی خداوند امکانپذیر خواهد بود.
وی، در ادامه به نتایج اصل «امامت» در موضوع حاکمیت در اسلام اشاره کرد و گفت: نخست اینکه؛ اصل امامت ضامن حضور و استمرار سرزنده آموزههای قرآن کریم و دین خاتم در عرصه زندگی فردی و جمعی مؤمنان پس از رحلت رسول اکرم(ص) خواهد بود. در حقیقت امامان معصوم(ع) پس از رحلت آن حضرت، همه مسئولیتهای وی را، منهای دریافت و ابلاغ وحی بر عهده میگیرند و مؤمنان و جامعه را از فیض وحی آسمانی و آموزههای دین، بهرهمند میسازند.
صفحه ۸ از ۱۰
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، تصریح کرد: قرار است که دین خاتم در متن جامعه قرار بگیرد، آن قدرت اصلی که آن را به حرکت در میآورد امام است؛ قرآن دارای دستورالعملهای حقوقی، فردی، اجتماعی و ... است و زمانی که در متن جامعه قرار میگیرد این خود بالاترین نوع سیاست است؛ اگر قرار است قرآن در جامعه اجرا بشود این جامعه قطعاً با یک جامعه سکولار متفاوت است. اگر امام وجود داشته باشد و دستش باز باشد، قرآن در متن جامعه و زندگی فردی و اجتماعی انسانها قرار میگیرد. اگر میخواهیم حکم قرآن در جامعه پیاده بشود باید دستورالعملهای مختلف آن را اجرایی کنیم، طبق متن قرآن، کفار که یکی از مصادیق آن در عصر ما دولت آمریکا است، نمیتوانند بر جامعه اسلامی سیطره پیدا کنند؛ «وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا»؛ «و خداوند هرگز بر [زيان] مؤمنان، براى كافران راه [تسلّطى] قرار نداده است»؛ (آیه ۱۴۱، سوره نساء). همچنین با وجود امام، همه دستورات اجتماعی اسلام در متن جامعه اجرا میشود، از جمله؛ امر به معروف و نهی از منکر، «وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا»؛ «دست مرد دزد و زن دزد را به كيفر كارى كه كردهاند ببريد» (آیه۳۸، سوره مائده)؛ الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ»؛ «باید هر یک از زنان و مردان زنا کار را به صد تازیانه مجازات و تنبیه کنید» (آیه ۲، سوره نور).
وی خاطرنشان کرد: ضامن اجرای دستورات قرآن، امام است، اگر امام حضور نداشته باشد اتفاقات دیگری رخ میدهد و انسانها به انحراف کشیده میشوند؛ جامعه ای که دستورات قرآن را اجرا نکند، قطعاً روبه انحطاط خواهد رفت. به طور مثال عربستان سعودی با اینکه مرکز حرمین شریفین میباشد ولی حکومت آن نمیخواهد دستورات قرآن در جامعه اجرا بشود، در نتیجه تمام محرماتی که در قرآن مطرح است، در این کشور وجود دارد، البته احکامی همچون قطع انگشتان دست سارق که به سود دنیای خودشان باشد را اجرا میکنند، اما نه با نگاه قرآنی، بلکه با نگاه سکولاری و سرمایهداری که دارند. اما به مجرد اینکه حاکم کفر، ترامپ در آمریکا بر روی کار میآید اعلام میکنند حاضر هستند هزار میلیارد دلار در آمریکا سرمایهگذاری کنند، از این نوکر بالاتر در دنیا وجود دارد؟ در جهان اسلام این همه مسلمان نیازمند، با مشکلات فراوان وجود دارد ولی آنها در جهان کفر که در رأس آن استکبار وجود دارد سرمایهگذاری میکنند. آمریکایی که چند برابر کمک های خود را به همپیمانش اوکراین، قصد دارد با تصاحب معادن کمیاب و منابع طبیعی این کشور، وصول کند.
دکتر کلانتری، در ادامه به دوّمین نتیجه اصل امامت در موضوع حاکمیت در اسلام اشاره کرد و گفت: بر اساس همین اصل، گنجینه گرانسنگی از رهنمودها و هدایتهای امامان معصوم(ع) در همه زمینهها و از جمله در خصوص اداره جامعه اسلامی در عصر غیبت، حجّیت یافته و همچون رهنمودهای پیامبر گرامی اسلام(ص) برای عصر پس از خود، مرجع و معتبر شمرده میشود.
صفحه ۹ از ۱۰
تولیت حرم مطهر، پیرامون سوّمین نتیجه اصل امامت در موضوع حاکمیت در اسلام گفت: از آنجا که در عصر غیبت نیز همین پیوند ناگسستنی برقرار میباشد، مشروعیت ورود غیر معصومان به عرصه اداره جامعه، متکی بر اذن و اجازه آن حضرات که خود مأذون از ناحیه خداوند هستند میباشد. از این رو، هر حاکمیتی که متکی بر چنین اذن و اجازهای نباشد، حاکمیتی نامشروع قلمداد میگردد.
در بخشی از «مَقبوله عُمَر بْن حَنْظَله» میخوانیم:
«محمد بن یعقوب کلینی، ...عن عمر بن حنظله قالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنْ رَجُلَيْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا بَيْنَهُمَا مُنَازَعَةٌ فِي دَيْنٍ أَوْ مِيرَاثٍ فَتَحَاكَمَا إِلَى السُّلْطَانِ وَ إِلَى الْقُضَاةِ أَ يَحِلُّ ذَلِكَ؟ قَالَ: مَنْ تَحَاكَمَ إِلَيْهِمْ فِي حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ فَإِنَّمَا تَحَاكَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ وَ مَا يَحْكُمُ لَهُ فَإِنَّمَا يَأْخُذُه سُحْتاً وَ إِنْ كَانَ حَقّاً ثَابِتاً له، لِأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُكْمِ الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ أَنْ يُكْفَرَ بِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى:" يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ" قُلْتُ: فَكَيْفَ يَصْنَعَانِ؟ قَالَ: يَنْظُرَانِ إِلَى مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً، فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُكْمِ اللَّهِ وَ عَلَيْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَيْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْكِ بِاللَّهِ ...»(حر عاملی، وسایل الشیعه،ج۱۸، ابواب صفات القاضی،باب۱۱، ح۱)
عمر بن حنظله می گوید: از امام صادق(ع) درباره دو نفر از شیعیانمان که نزاعی بینشان بود در خصوص قرض یا میراث و به قضات برای رسیدگی مراجعه کرده بودند، سوال کردم که آیا چنین کاری جایز است؟ امام(ع) فرمود: هر کس در خصوص دعاوی حق یا دعاوی ناحق به ایشان مراجعه نماید در حقیقت به طاغوت مراجعه کرده است و هر چه را که به حکم آنان می گیرد، در حقیقت به طور حرام می گیرد، گرچه آنچه را که دریافت می کند حق ثابت او باشد؛ زیرا آن را به حکم و با رأی طاغوت و آن قدرتی گرفته که خدا دستور داده به آن کافر باشند. خداوند تعالی میفرماید: «تصمیم می گیرند دعاوی خود را نزد طاغوت ببرند در حالی که امر شده اند که به طاغوت کفر بورزند». سوال کردم پس چه باید بکنند؟ امام فرمود: باید توجه کنند به کسی از خودِ شما که حدیث ما را روایت می کند و در حلال و حرام ما صاحبنظر شده و احکام و قوانین ما را شناخته است. باید چنین کسی را به عنوان قاضی بپذیرند زیرا من او را حاکم بر شما قرار داده ام. چنین کسی هرگاه به حکم ما حکم کند اما از او نپذیرند در این صورت حکم خدا را سبک شمرده و ما را رد کرده اند و هر کس ما را رد کند خدا را رد کرده است و چنین کاری در ردیف شرک به خداست.
صفحه ۱۰ از ۱۰
وی خاطرنشان کرد: زمانی که پذیرفتیم امام شخص منصوب از طرف خداوند در کنار قرآن است، اگر خواستیم کسی را بجای امام بگذاریم باید از ایشان اذن و اجازه بگیریم و غیر از این راهی وجود ندارد، چراکه امام صاحب آن مسئولیت است و ما قصد داریم در آن مسئولیت ورود پیدا کنیم، در نتیجه باید از صاحب آن اجازه بگیریم؛ «إِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِم»، «زيرا آنها حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنان هستم»؛ (اکمال الدين صدوق، ج ٢، ص ۴٨٣). این نتیجه ای است که در حوزه «ولایت فقیه»، به دست میآید.
تولیت آستان مقدس احمدی و محمدی علیهماالسلام، در پایان اظهار کرد: ائمه معصومین علیهم السلام، به تعبیر پیامبر(صلوات الله علیه)، عِدل و همسنگ قرآن قلمداد میشوند. امروز در کنار قرآن، حضرت ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قرار دارد، حال اگر نشد که در باب ادارهی جامعه به ایشان مراجعه کنیم، باید ببینیم که خود امام زمان(ارواحنا لَه الفداء)، چه چیزی را بیان کرده اند؛ «وَ اَمَّا الحَوادِثُ الواقِعَةُ فَارجِعوا فیها الی رُواةِ حَدیثِنا فَانَّهُم حُجَّتی عَلَیکُم وَ اَنَا حُجَّةُ اللّهِ عَلَیهِم»؛ «در رويدادهايی که اتفاق می افتد به راويان حديث ما مراجعه کنيد، زيرا آنها حجت من بر شما و من حجت خدا بر آنان هستم».
قبل از امام عصر(عج)، سایر امامان معصوم(ع) هم راهنمایی کردهاند، اگرچه به آنها دسترسی نبود اما راه را نشان دادهاند و انسانها را رها نکردهاند. اگر این جمعه اِنشاءالله امام عصر(عج) ظهور کنند مرجع نهایی خود ایشان هستند، اما اگر ظهور نکردند باید ببینیم که نائب ایشان چه کسی میباشد، و این کاملاً عقلانی و مشخص است.
شایان ذکر است در ادامه نشست امروز، حجت الاسلام والمسلمین دکتر کلانتری، پاسخگوی سوالات حاضران در جلسه بودند. هماکنون این سوالات و پاسخهای تولیت حرم مطهر، در فایل صوتی جلسه، در سایت حرم مطهر قابل استماع است.
سلسله مباحث با موضوع «ولایت فقیه»، پنجشنبهها از ساعت ۸ صبح در سالن شهید آیت الله دستغیب برگزار و به صورت زنده از کانال آپارات به نشانی aparat.com/shahecheragh/live پخش میگردد. همچنین متن سخنان تولیت حرم مطهر و فایلهای صوتی و تصویری کامل جلسات به همراه پرسش و پاسخها در بخش ویژه سلسله مباحث ولایت فقیه در پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت شاهچراغ علیه السلام، به نشانی shahecheragh.ir/velayat قابل دریافت است.
علاقهمندان با عضویت در کانال ایتای eitaa.com/shahecheragh_velayat میتوانند اطلاعیه ها و اخبار هر جلسه را مطالعه فرمایند.
از عموم مردم، بهویژه دانشجویان دانشگاهها و طلاب حوزه های علمیه برای شرکت در این جلسات، دعوت بهعمل میآید.
گفتنی است، جلسه بعدی سلسله مباحث ولایت فقیه، بعد از ماه مبارک رمضان برگزار خواهد شد.
گزارش تصویری:
shahecheragh.ir/galleryview.aspx?id=154298
خبر:
shahecheragh.ir/info.aspx?type=n&id=232439
@SHAHECHERAGH_VELAYAT
@SHAHECHERAGH