شاهدان
سلام بر #حنظله_کوهدشتی
چندی پیش متنی برای دوستان #شهیدم نوشتم بعد از آن متوجه شدم نامی از تو نبرده ام
و چنان سیلی به گوشم خورد که صدایش درعرش برین شنیدنی بود .
از بالا و پایین گِله ها بر من سرازیر شد، چراکه قلمِ شکسته من نامت را از قلم انداخته بود
البته شاید این هم قسمت بود تا تو را ما جامانده ها بهتریاد کنیم .
چون تو بیشتر ازدیگران در #ارتفاعات #کاتو مانده بودی.
چندین سال بعد ازهمه ی ما به موطنت برگشتی .
شاید قرار براین بود تا بعد از دیگر دوستان یادت را در دلم زنده کنم .
#نور_مراد این همه می گویم برای عذرتقصیر نیست .
برای آرامشی است که با تو بودن بر دلم می نشیند.
تا صبح برایت بگویم باز هم نمی توانم به توصیفت بنشینم.
یادم نمی رود زمانی که فرماندهی پایگاه شهری را عهده دار بودی چنان از پس همه چیز به خوبی بر می آمدی که حسرت به دلمان می ماند، تا مثل تو باشیم .
نور مراد، جانم برات بگه :چندی پیش مهمانی داشتم از دوستان قدیمی، چنان با آب و تاب ازتو سخن میگفت .
می گفت همه آمده بودیم برای بردن جیره خشک ،
نیروها چیزی برای خوردن نداشتند.
چندین روز بعد ازدرگیری تازه مستقر شده بودیم .
تودر میان آنها از همه عجول تر بودی .
می خواستی تا هوا تاریک نشده خودت را به نیروهایت برسانی .
می خواستی آنها گرسنه شب را به صبح نرسانند .
می خواستی برای آنها هر آنچه برای خودت می خواستی .
دوستم می گفت:در غروب زمستانِ ارتفاعات کاتو چشمان توعجب دیدنی شده بود.
چشمانی آبی در درخشش شفق .
#نور_مراد، تو نورت چراغ راه ما شد و رفتارت آویزه گوشمان .
با رفتند نامی به زیبایی حنظله از تو بجا ماند.
حالا نو جوانان کوهدشتی با مفهوم حنظله بیشتر آشنای دارند.
قبل تر ازاین میخواستند کتابی به قطوری تاریخ بخوانند تا بدانند حنظله که بوده.
ولی حالا نور مراد مقدسی، هم تو هستی، هم حنظله .
✍بهزاد باقری
#شهید_نشیم_میمیریم
#کانال_شاهدان ↙️
https://eitaa.com/shahedan403