#نامحرمان بدون توضیح المسائلی برویم سر اصل مطلب . زمانی که پیر و مرادمان دلش برای رفتن تنگ شده بود دستش به قلم رفت و نوشت هر آنچه را که باید می نوشت . نوشته بود نامحرمان را به جرگه خودتان راه ندهید . خیلی دلش برای این نهالی که غرس کرده بود تنگ می شد حتی حاضر نبود بعد از خودش آنانی که خون به جگرش کرده بودند همان های که آب کوزه دلبندش را نجس می دانستند.دایه دار این سروستان شوند. نامحرمانی که خود را محرم راز می دانست و غائله های بعد از قائله شان به پا می کردند و مرادمان را چنان می آزردند که نیازش به ناز طبیبان دوا می گشت . هنوز ده زمستان تمام نشده بود قصد سفر کرد و ما را میان گرگانی درنده رها کرد گرگانی که درآن دهه تمام عزمشان را برای محو تمام عیار ایران زمین جزم کرده بودند . حال باید دنبال نامحرمانی گشت تا نکند بقایای او به یغما ببرند. نامحرمانی که چنان درشاخ و برگ این درخت تنومند تنیده اند که کاری از دست حضرات فیل هم بر نمی آید . خودشان را محق می دانند و پارچه پارچه آبادی کابین زنانشان می کنند تا قاضی القضات دستش کوتاه و خرما بر نخیل باشد. #نامحرمانی که آبی از دستشان برای صغیرو کبیر این آبادستان نمی چکد . #نامحرمانی که حرص و طمعه سایه بر یاخته هایشان انداخته . حال که چهل زمستان از محول الحول شدن شجره طیبه اش می گذرد باید بدانیم برای نشستن در سایه سار آن چه خون دلها روان شده و چه آرزوها به سلاخی رفته اند. چهل در قاموس ما خوب خوش راگنجانیده و احترامی پیش عوام و خواص پیداکرده . ما هم این چهل را به چله می نشینیم شاید متولیان دست نامحرمان را از سر نجیب زادگان ایرانی کوتاه کنند . اگر اینچنین شود. فرشهایمان بوی کرمان می دهند. و رکابهای اسبهایمان آماده پاهایی با اراده پولادین می‌شود ✍بهزاد باقری #شهید_نشیم_می‌میریم #کانال_شاهدان ↙️ https://eitaa.com/shahedan403