. سخنی با دوستان شهید ✍️بهزاد باقری سلام بر دوستان #شهیدم حال و احوالتان چطور است؟ روزگارتان بر وفق مراد هست؟ اینجا به ما خیلی خوش می‌گذرد! آنقدر خوش، که نمی توانیم دیگر نامی از شما را بر تارکمان  ببینیم! دلمان خوش بود که عکسی، نامی، نشانی از شما در کوچه پس‌کوچه‌های شهر نمایان است. نمی‌دانم چرا گلها آنقدر عزیز شده اند که از یکم تا بیستم نامشان را باید به نظاره بنشنیم! #سوسن و #نسرین و #نسترن. #لاله و #ژاله و #زنبق، آوار شده اند سرمان. بگمان عالی جنابان به اشتباه افتاده اند؟! قرار بود اینها را برای آرامش روح و روانمان در پارک‌ها غرس کنند نه اینکه نامشان بر در و دیوار باشد، بدون اینکه بدانیم زنبق چه گلیست، چه رنگی دارد و در چه زمانی از سال می‌شکفت... البته شاید برای تألیف قلوبمان باشد. شاید برای بچه هایمان تا گلها را بیشتر دوست بدارند! شاید برای اینکه بدانند گلها چه خدماتی برای دین و شرف و ناموس این آب و خاک انجام داده اند! البته که اگر آب و خاک نباشد از سوسن و نسترن هم خبری نیست که نیست! این شما ها بودید که آب و خاک را برایشان مهیا کردید. این شماها بودید که آثار  زر و زور و تزویر و ریا را از بین بردید تا آنها بتوانند رشد کنند. این شما ها بودید آب را روان کردید. حالا سوسن و لاله و زنبق می‌دانند که رشد و نموشان را مدیون شماها هستند. بعضی از #عالی_جنابان نمی‌دانند یا اینکه خودشان را ندانستن زده‌اند. شما زیاد نارحت نباشد‌. همین نام گلها با تعفن زباله‌ها برای ره‌گذران مشمئز کننده شده. بهتر نیست نام شما نباشد؟   چرا نام شما را بر کوچه‌ی بگذارند که کسی نتواند از کنار آن رد شود یا با دستانی بر بینی عبور کند. بگذار همان سوسن و نسترن باشند با زباله‌های کنار خیابان حشر و نشری کنند. شما #امام_زادگان عشقید. شما #شافیان محشرید. شما #راضیان رضائید. شما #واصلان عشقید. وصف شده را چگونه می توان توصیف کرد. می دانم حالا همه از من شاکی شده اید که چرا سوزنم گیر کرده برای بافتن اراجیف. می دانم اگر بودید حتما توبیخ با درج در پرونده نصیبم می شد. ولی چه کنم دلم رضا نمی شود. غم‌باد گرفته ام، از بس که شنیدم دست حذف بر شانه‌ی شما نشسته است. با دستان آسمانی و دل دریایتان برایمان دعا کنید. #نشریه_فرهنگی_اجتماعی_بلوطستان 🅱 eitaa.com/joinchat/135528452C8840727e87