🌹شهید مرتضی شریفی
🌹نام پدر: علی
🌹تاریخ تولد: 1336
🌹محل تولد: رهنان
🌹شغل: روحانی
🌹تاریخ شهادت: 56/10/19
🌹محل شهادت: قم - صفائیه (به دست ساواک)
🌹زیارتگاه: تخت فولاد اصفهان - تکیه سادات
سالروز شهادت ❤️
شهید#مرتضی_شریفی
🌷@shahedan_aref
هر روز با شهدا
🌹شهید مرتضی شریفی 🌹نام پدر: علی 🌹تاریخ تولد: 1336 🌹محل تولد: رهنان 🌹شغل: روحانی 🌹تاریخ شهادت: 5
✍خلاصه ای از زندگینامۀ شهید مرتضی شریفی
💠مرتضی شریفی درخانواده ای مذهبی به دنیا آمد. در اوان کودکی پدر خود را از دست داد وباحقوق ناچیزی که از پدرش باقی مانده بود امرار معاش می کردند، تا اینکه دیپلم را گرفت شغلهای متعددی به او پیشنهاد شد .اما او تحصیل درحوزه (طلبگی) را برگزید و به قم هجرت کرد .
پیرو خط امام بود .اعلامیه و عکس هاو کاست های امام را از قم به اصفهان آورده و پخش میکرد. چندین بار هم مورد بازجویی ساواک قرار گرفت . باشهادت مصطفی خمینی بسیار
آشفته شده بود تا اینکه محرم سال 56 نزدیک گشت در دهه ی اول در مراسم عزاداری اما م حسین (ع) شرکت کرده و برای بچه ها مخصوصا احمد رضا و غلامرضا خواهر زاده ی هایش پرچم به دستشان داده و همراه با عزاداری نفرت خود را هم از رژیم پهلوی بیان می کرد در شب تاسوعای حسینی او جلوی دسته ی سینه زنی بود که متوجه شد تعدادی از افراد ساواک در لباس شخصی حضور دارند ؛ فریاد زد : « مرگ بر شاه درود بر خمینی » همهمه ای بین مردم افتاد در دهان او را گرفتند و به مسجد بردند بیهوش شده بود او را به منزل بردند این خبر به گوش مادرش که در عزا داری بود رسید خودش را به منزل رسانید دید تعدادی که در خانه ی او جمع شده اند مرتضی را خوا بانیده اند اما مرتضی فریاد میزند : « یا مهدی ادرکنی عالم
زدست رفت پا در رکاب کن.» متوجه شد مادرش گریه میکند رو به مادرش کرده و گفت : سلا م علیکم مادر برای من گریه می کنی مادرش گفت: «برای حسین و علی اکبر گریه می کنم» مرتضی فریاد کشید بار ک الله مادر ! مادر من شیر زن است . کم کم جمعیت از دور او پراکنده شدند و او نیمه شب با نامه ای که از خود گذاشته بود گفت اینجا نمی توانم عزاداری کنم باید به قم بروم .
در حوزه ی علمیه قم روحانیون باخبر شدند که احمد رشیدی مطلق طی مقاله ای در روزنامه اطلاعات به امام توهین کرده تصمیم گرفتند با راهپیمایی و رفتن به منزل علما کسب تکلیف کنند . در راهپیمایی 19 دی مرتضی شریفی متوجه شد که تعدادی ساواکی در لباس شخصی حضور دارند و در صدد برهم زدن اجتماع آنان هستند رو به جمعیت فریاد زد ای مردم این ساواک است که سد معبر می کند و شیشه بانک و مغازه هارا می شکند...
گلوله ای بر صورت او اصابت کرد او همچنان مرگ بر شاه و درود بر خمینی میگفت وبا خون خود روی دیوار می نوشت که دو گلوله ئ دیگر بر صورت او اصابت کرد مردم اورا لای عبا پیچیده و به بیمارستان بردند.
خون ریزی در آن روز شدت گرفت وبشهادت رسید.
با گذشتن چهلم آنان تبریز قیام کرد و به همین ترتیب استان های دیگر...
ساواک برای گرفتن شهدا شرایطی را گذاشته بود از جمله پرداخت پول گلوله و نگرفتن مراسم.خانواده ی شهید شریفی موفق شدند با پرداخت مقداری پول گلوله پس از یک هفته شهید را تحویل بگیرند و با چهار شهید دیگر تشییع کننده و علیرغم محاصره ساواک اطراف تکیه ی سادات ، آن شهید را به خاک سپردند و برای او هم مراسم باشکوهی بر پا کردند
۱۹ دی سالروز شهادت ❤️
شهید#مرتضی_شریفی
🌷@shahedan_aref