🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊
🔴 #مزد_اخلاص
زندگینامه شهید علی محمد صباغ زاده
قسمت 6⃣8⃣
🥀 فيلم
- " فيلم خوبيه، ميگن جنبه ي تربيتي داره و آموزنده است... "
+ " جلسه که تموم شد بذاريم پخش بشه، اول خودمون ببينيم. اگر خوب بود، برنامه اي ترتيب ميديم که توي مدارس هم پخش بشه... "
رفتم سمت ويدئو تا فيلم را داخلش بگذارم. يکدفعه عليمحمد همينطور که سرش روي کاغذهايش بود گفت:
" اينکه ميگين خيلي فيلم خوبيه عمليش کنين، توي مدارس پخش كنيد. فيلم خوب تأثيرگذاره... "
فيلم را داخل ويدئو گذاشتم که عليمحمد دوباره سرش را بالا آورد و نگاهش افتاد به ويدئو.
گفت:
" اين ويدئو رو از کجا آوردين!؟ "
- " از سپاه آوردمش. "
حالت علي دگرگون شد و با جديت گفت: " چي؟ از سپاه آوردين تو خونه فيلم ببينين؟ "
- " چه اشکال داره، نيتم خيره، براي انجام کار فرهنگي داريم ازش استفاده
ميکنيم. "
صداي بقيه ي بچه ها هم در تأييد حرف من بلند شد.
" بابا حالا اشکال نداره، ما که نميخوايم براي تفريح و سرگرمي فيلم ببينيم...
علي تو رو خدا يه امشب رو بيخيال شو... "
علي بلند شد و خيلي محکم گفت:
" به خدا دارين توجيه ميکنين، اين کار، قطعاً ُشبه داره و حق الناس به گردنتون مياد. "
بيخيال حرفهاي علي دستم را روي دکمه ي پخش زدم. اما هر چه با دکمه ي دستگاه ور رفتم فيلم پخش نشد! همه ي بچه ها با آن دستگاه ور رفتند اما دريغ از يک خط که نمايش دهد!
⬅️ ادامه دارد....
ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊
🔴 #مزد_اخلاص
زندگینامه شهید علی محمد صباغ زاده
قسمت 7⃣8⃣
🥀 فیلم
تا اينکه يکي از بچه ها گفت:
" احتمالا خرابه، من ميرم از کميته دستگاه اونجا رو ميارم... "
مسئول کميته رفت و دقايقي بعد پيدايش شد. دوباره فيلم را داخل دستگاه گذاشتيم. هر چه دوباره امتحان کرديم دستگاه روشن نشد!
رو کردم به جمع و گفتم:
" اشکال نداره، من ميرم اداره ي خودمون و از اونجا دستگاه ميارم. انگار يه جوري مي خواستيم با علي لجبازي كنيم!
بلند شدم تا به سمت در بروم که علي گفت:
" سيد جان به خودت زحمت نده، شما امشب موفق نميشين فيلم تماشا كنيد! "
ـ " چيزي نيست علي آقا، ويدئو آموزش و پرورش درسته، ميرم الان ميارمش. "
سريع ويدئو را آوردم و فيلم را داخلش گذاشتيم، اما باز هم صفحه ي تاريکي جلو چشمانمان بود!
+ " من که بهتون گفتم، شما موفق نميشين فيلم ببينيد. "
- " پاشيم بريم خونه هامون، امشب قسمت ما نيست فيلم ببينيم. "
علي لبخند مليحي روي لبش بود که پراکنده شديم. فردايش تا رسيدم اداره اول رفتم سراغ دستگاه. فيلمي را داخلش گذاشتم با کمال تعجب ديدم دستگاه سالم است و کار ميکند!
تلفن را برداشتم و به بقيه ي بچه ها هم زنگ زدم. خواستم تا دستگاهها را امتحان کنند، جواب هايي که مي شنيدم عجيب بود. همه از سالم بودن دستگاهها گفتند.
خوب به اتفاقات شب قبل فكر كردم. ما وسيله را براي رسيدن به هدف توجيه كرده بوديم و شايد علي آقا با دعاهايش نمي خواست كه آلوده به كاري شبهه ناك شويم.
من تنها يک جمله برايم تداعي شد. خداوند ميفرمايد:
" بنده ي من، تو براي من باش، من و همه ي عالم براي تو هستيم. "
⬅️ ادامه دارد....
ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊
🔴 #مزد_اخلاص
زندگینامه شهید علی محمد صباغ زاده
قسمت 8⃣8⃣
🥀 جدا شدن از دنیا
فيتيله ي بخاري علاءالدين را بالا دادم و خودم را کشيدم زير پتو. علي از جايش بلند شد و رفت سمت هال.
- " کجا ميري علي جان؟ چيزي لازم داري؟ "
+ " نه، تو بخواب... "
چشم هايم گرم خواب بود. دقايقي گذشت اما علي پيدايش نشد! هر طوري بود خودم را از گرماي تشک رها کردم و به سمت هال رفتم. تا وارد هال شدم از سرما لرز به جانم افتاد.
علي را ديدم که وسط هال سجاده اش را پهن کرده و دارد نماز ميخواند.
کنارش نشستم و منتظر ماندم تا نمازش تمام شود.
- " علي آقا اينجا سرده. نفتم که نداريم بخاري توي هال رو روشن کنم. خوب
توي اتاق نمازت رو ميخوندي. "
از شدت سرما دندان هايم داشت به هم مي خورد که علي توي چشمهايم خيره شد.
+ " خانم، همين جا خوبه. من که، مسئول پخش کوپن نفت هستم بايدسرما رو حس کنم تا بفهمم اگر يه شب يه خونه اي نفت نداشت شبش رو چطوري سر ميکنه تا در وظيفه ام کوتاهي نکنم.
⬅️ ادامه دارد....
ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊
🔴 #مزد_اخلاص
زندگینامه شهید علی محمد صباغ زاده
قسمت 9⃣8⃣
🥀 دل کندن از دلبستگی ها
صداي تقه ي در که بلند شد از جا پريدم! بي اختيار رفتم سمت پنجره. تو تاريکي تنها نور کم رنگ فانوسي که به سمت قبرستان ميرفت پيدا بود. يک لحظه تاريکي بيرون و فضاي قبرستان، وحشت را به وجودم ريخت.
دلشوره هم جايش را توي دلم باز کرد.
« خدايا خودت نگهدار شوهرم باش »
ُ دوباره زل زدم به بيرون. يک لحظه هم چشمم را از نور کم رنگ فانوس بر نداشتم. مي دانستم هر جا اين فانوس برود علي هم آن جاست. نميدانم چقدر
طول کشيد که علي با سوز سرما وارد اتاق شد.
- " خانم بيداري؟ "
+ " علي جان تو رو خدا ديگه نرو، من خيلي ميترسم... "
- " ترس از چي؟ "
+ " از اينکه شبا ساعت ۱۲ بلند ميشي ميري توي قبرستون قبر ميَکني... اينجا خودش قبر کن داره. "
لباسهايش را از تنش میکند که در جوابم گفت:
" من براي رضاي خدا اين کار رو انجام ميدم... ناراحت نباش ...خدا بزرگه... "
به سمت رختخواب مي رفت. با چشم هايم دنبالش کردم.
زير لب گفتم:
" من که مي دونم قبر کندن بهانه است، تو ميري تا با کندن قبر، دل خودتو از دلبستگي هاي دنيابکني... ميري تا نفست رو تنبيه کني و به خودت هر روز يادآور بشي که يه روزي جات اينجاست توي اين قبر تنگ و تاريک... فراموش نکني که دنيا هموني نيست که ما فقط مي بينيم اون طرف هم خبرهايي هست غافل نباشيم. "
⬅️ ادامه دارد....
ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊
🔴 #مزد_اخلاص
زندگینامه شهید علی محمد صباغ زاده
قسمت 0⃣9⃣
🥀 فقط براي خدا
از آيينه جلو به علي محمد که با خانم و بچه اش پشت نشسته بودند نگاهي انداختم. علي محمد دخترش را سفت توي آغوشش گرفت. دختر هم مدام شيرين زباني مي کرد که يکدفعه علي محمد دخترش را محکم فشار دارد و
بوسش کرد و گفت:
" دخترم ! نميدوني چقدربابايي دوست داره... "
لبخندي روي لبم نشست. دقايقي گذشت که ديدم علي دخترش را از آغوشش جدا کرد و داد دست مادرش. حالت چهره اش دگرگون شد. با خودم گفتم چه شد؟ يکدفعه علي 180 درجه چرخيد! پي جوابي براي خودم بودم که علي نگاهش را سمت آسمان برد و گفت:
" خدايا تو رو بيشتر از دخترم دوست دارم.. خدايا تو رو بيشتر دوست دارم.."
⬅️ ادامه دارد....
ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
بازگشت حاج احمد متوسلیان به کشور بعد از ۳۸ سال /حاج احمد و سه همرزمش در ساحل مدیترانه تیرباران شدهاند/محل دفن مشخص شده است
🥀خبر بازگشت حاج احمد متوسلیان، فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسولالله به کشور آنهم بعد از ۳۸ سال به گوش میرسد.
🥀احسان محمد حسنی مسوول سازمان هنری رسانهای اوج در یادداشتی نوشت: خبر آورده اند که فاتح راستین خونین شهر، حاج احمد متوسلیان و سه همرزم او «سیدمحسن موسوی»، «تقی رستگار مقدم» و «کاظم اخوان» پس از ربوده شدن و سپری کردن ایّام کوتاهی در اسارت نیروهای مزدور شبه نظامی فالانژ وابسته به رژیم صهیونیستی، در ساحل مدیترانه تیرباران شده اند و محل دفن ایشان هم مشخص است.
🥀این خبر، یا واقعیت دارد و یا صرفاً یک ادعاست! هر چه که هست سال های سال، اساتید، محققین، مستندسازان، نویسندگان و پژوهشگران توانا بر مبنای اسناد و شواهد و قرائنِ متقن و شهادتِ شاهدان زنده و حاضر در اسارتگاه و محل تیرباران و دفن این چهار ایرانیِ مظلوم، گواهی می دهند که حاج احمد متوسّلیان و همراهان غریبش به طرز وحشیانه ای به شهادت رسیده اند.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
امروز ۱۴ تیرماه سالروز ربوده شدن احمد متوسلیان یزدی در لبنان است. وی فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسولالله در جنگ هشت ساله ایران و عراق بود. عملیات آزادسازی خرمشهر (بیتالمقدس) با فرماندهی وی در سال ۶۱ انجام شد.
پس از آزادسازی خرمشهر، در ۱۴ تیر ۱۳۶۱، اتومبیل سفارت ایران در لبنان که حامل مسئولین سیاسی-نظامی ایران (ازجمله احمد متوسلیان) بود هنگام ورود توسط فالانژیستها متوقف و توسط نیروهایی اسرائیل ربوده و گروگان گرفته شدند. سمیر جعجع یکی از رهبران فالانژها پس از آزادی از زندان اعتراف کرد که گروگانهای ایرانی به نیروهای وی تحویل داده شده و سپس توسط آنان کشته شدهاند و لیکن مقامات ایرانی این ادعا را مشکوک دانستهاند.
هاشمی رفسنجانی در خاطرات سال ۱۳۶۷ خود مینویسد:
«فرستاده رئیس جمهور کنیا آمد. اطلاع داد که گروگانهای ما در لبنان همان سال ۶۲ شهید شدهاند و خواستار مبادله گروگانهای انگلیسی و سه اسرائیلی با ۹۰ اسیر شیعه در اسرائیل شد. گفتم اسامی اسرای مورد نظر و آثار گروگانهای ما را بیاورند.»
وی در خاطرات سال ۱۳۶۹ در جریان کمک به آزادسازی گروگانهای آمریکایی در لبنان به پیامی از جرج بوش -رئیس جمهور وقت ایالات متحده- اشاره میکند و مینویسد:
«اطلاعات آمریکا میگوید گروگانهای ایرانی در دست مارونیها در همان روزهای اول کشته شدهاند ولی بازهم آنها آمادگی دارند که پیگیری مسئله آن گروگانها را ادامه دهند.»
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
از قرار معلوم شهادت حاج احمد متوسلیان و همراهانش پس از ۳۸ سال تائید و حتی محل دفن آنها نیز پیدا شده است.
کانالی خبری که منتسب به یکی از نمایندگان اصولگرای مجلس است، نوشت:
طبق خبرهای رسیده، بالاخره انتظارها به سر رسید و بعد از ۳۸ سال پیکر مطهر شهید والامقام حاج احمد متوسلیان و سه همرزم او شهیدان سیدمحسن موسوی، تقی رستگار مقدم و کاظم اخوان، پیدا شده است و به زودی به ایران بازخواهند گشت./رسانه
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه ⸣
کتاب خیانت به فرمانده روایتی شنیده نشده از اسرار اسارت حاج احمد متوسلیان @shahedaneosve شاهدان
کتاب خیانت به فرمانده
روایتی شنیده نشده از اسرار اسارت حاج احمد متوسلیان
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم