eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
300 دنبال‌کننده
28.8هزار عکس
4هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
لنا في الصبحِ آمالٌ نرجّيها ‏فبسم اللهِ مُحيينا و مُحييها از دست رفته بود وجود ضعیف من صبحم به بوی وصل تو جان باز داد باد @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
همین که تـــو هر صبــح در خیالِ منـی حالِ هر روزِ من خـوب است.. شهید محمدحسین مومنی🌷 سلام ، صبـحتون شهـدایـی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
چہ زیبا گفت این شیر مرد: یادمون باشه! که هرچی برای خُدا کوچیکی و افتادگی کنیم•• خدا در نظر دیگران بزرگمون میکنه... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔷☘🔷 ☘🔵☘ 🔷☘🔷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍀🔷🍀🔷🍀🔷🍀 🔵🍀🔷🍀🔷🍀🔵 🍀🔷🔵 🍀🔷🍀 🔷🍀 🔵 🍀🔷 🔵🍀🔷 🍀🔷🍀🔵 🔷🍀🔷 شهید عباس آسمیه نام جهادی : زهیر تولد : ۱۰ تیر ۱۳۶۸ شهادت : ۲۱ دی ۱۳۹۴ محل شهادت : سوریه . جنوب حلب . خان طومان 🔷☘🔷 ☘🔵☘ 🔷☘🔷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍀🔷🍀🔷🍀🔷🍀 🔵🍀🔷🍀🔷🍀🔵 🍀🔷🔵 🍀🔷🍀 🔷🍀 🔵 🍀🔷 🔵🍀🔷 🍀🔷🍀🔵 🔷🍀🔷 دستمال کوچیک جیبی داشت که تو همه مراسم عزاداری ایمه ،گریه هاشو با اون پاک میکرد و میگفت که این اشکها و این دستمال روز قیامت برام شهادت میدن . ارادت خاصی به اربابش امام حسین علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام داشت . تاکید بسیار زیادی بر خوندن زیارت عاشورا با ذکر صد لعن وسلام داشت. میگفت امکان نداره شما با اخلاص کامل زیارت عاشورا بخونی و ارباب نظر نکنه . شهید عباس آسمیه تاکید بسیار زیاد بر حفظ و قرائت قرآن بامعنی و همچنین احادیث نبوی داشت و واین در حالی بود که خود نیز احادیث را بصورت کتبی یادداشت و همچنین بصورت صوتی و با صدای خودش ضبط میکرد 🔷☘🔷 ☘🔵☘ 🔷🍀🔷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
کاش اسم تو آخرین کلامم باشد پروانه شدن حُسن ختامم باشد مانند کبوترانِ در خون خفته عنوان "شهید" قبل نامم باشد.. 🔷☘🔷 ☘🔵☘ 🔷☘🔷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ 🍀🔷🍀🔷🍀🔷🍀 🔵🍀🔷🍀🔷🍀🔵 🍀🔷🔵 🍀🔷🍀 🔷🍀 🔵 🍀🔷 🔵🍀🔷 🍀🔷🍀🔵 🔷🍀🔷 ‍ حضرت علی(علیع السلام) : هرگاه از نیازمندان کسی را یافتی که برای تو تا روز قیامت توشه حمل کند و آنجا که تو بدان نیاز داری به تو برساند ، غنیمت شمار و توشه خود را به او ده و آن را اضافه کن ، شاید که او را بیابی و او را نجویی. قرآن کریم : هر کس از مرد و زن کار نیک کند و مومن باشد او را زندگی نیکو دهیم . ( سوره نحل آیه ۹۷ ). سوره مجد آیه ۱۱ : که مردمان بی ایمان در محشر به شکلهایی محشور میشوند که میمون و خوک نسبت به آنها زیباست . 🔷☘🔷 ☘🔵☘ 🔷☘🔷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
هرکه در عشق سر از قله برآرد هنر است ... همه تا دامنه‌ی کوه تحمل دارند ... 🔷☘🔷 ☘🔵☘ 🔷☘🔷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍀🔷🍀🔷🍀🔷🍀 🔵🍀🔷🍀🔷🍀🔵 🍀🔷🔵 🍀🔷🍀 🔷🍀 🔵 🍀🔷 🔵🍀🔷 🍀🔷🍀🔵 🔷🍀🔷 یادم میآید که در روزهای اولیه سربازی که نگهبان بودم، برای گرفتن امضای خروج وارد ساختمان فرماندهی شدم . اتاق فرمانده را پیدا کردم اما درب آن بسته بود . برای پیدا کردن فرمانده به اتاقی دیگر رفتم . یک میز داخل اتاق بود که پسری جوان و حدودا ۲۵ ساله با لباس شخصی و موها و محاسنی مرتب و چهره ای زیبا و مهربان پشت آن نشسته بود ...به او سلام کردم ، با مهربانی و گشاده رویی جوابم را داد . من از او سراغ فرمانده را گرفتم و او ضمن معرفی خودش گفت " من عباس آسمیه هستم و فرمانده شما در اتاق انتهای سالن است " . در حالیکه از رفتار فوق العاده خوب و باوقار او متعجب بودم ، خداحافظی کردم و از اتاقش بیرون آمدم و فرمانده را پیدا کردم و امضا را گرفتم ... هرچه زمان میگذشت بیشتر توجهم به عباس جلب میشد . او واقعا با بقیه افراد توی پادگان فرق داشت . بسیار سنجیده و حساب شده رفتار میکرد و سعی میکرد حق کسی را ضایع نکند ، مثلا وقتی که شبها به عنوان افسر جانشین در پادگان می ماند ، موقع شام به آشپزخانه میرفت و از کیفیت غذای سربازها سوال میکرد و در گزارش شب مینوشت . روز سرباز بود و قرار بود سربازها در مراسم انتخاب سرباز نمونه شرکت کنند . باید برای یک ساعت چند نفر از نیروهای رسمی در بالای برجکها به جای سربازها میماندند تاهمه سربازها در مراسم حاضر باشند . در طول دو سالی که در پادگان بودم ، دیدم که عباس آسمیه هر بار داوطلب میشود که به بالای برجک برود و هر بار هم سخت ترین برجک را از نظر موقعیت انتخاب میکند . یکبار که داشت از بالای برجک برمیگشت، وقتی به جلوی درب اتاقش رسید یکی از همکارمان به او گفت " بالای برجک چطور بود عباس آقا ؟! " عباس گفت " خوب است آدم بعضی وقتها از پشت این میزها بیرون بیاید و ببیند که آن طرف هم چه خبراست. مخصوصا بالای برجک نگهبانی خوب میشود خیلی از مسایل را فهمید " . من بعد از مدتی شدم سرباز فرماندهی پادگان و فرصتی شد تا بیشتر عباس آسمیه را بشناسم . او به سربازها احترام ویژه ای میگذاشت. آنها را با پسوند " جان " یا پیشوند " آقا " صدا میکرد . در کار دیگران دخالت بیجا نمیکرد و به دنبال بدنام کردن این و آن نبود ‌. من در طول مدتی که آنجا بودم عصبانیت وی را ندیدم . روزها گذشت و من بیشتر به عباس آسمیه علاقه مند شدم . روز پایان خدمت من رسید و با پادگان تسویه کردم . از عباس آسمیه خداحافظی کردم و به خانه آمدم ...بعد از مدتی احساس دلتنگی کردم و دلم خواست که عباس را ببینم . از خانه بیرون آمدم و به سمت پادگان رفتم . اما وقتی به پادگان رسیدم دیدم که یک تابلوی بزرگ جلوی دژبانی پادگان است که عکس عباس آسمیه روی آن است و زیرش نوشته : " شهید مدافع حرم عباس آسمیه " . واقعا که شهادت نصیب هر کسی نمی‌شود. ای کاش تو را زودتر شناخته بودم عباس جان ... 🔷☘🔷 ☘🔵☘ 🔷☘🔷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍀🔷🍀🔷🍀🔷🍀 🔵🍀🔷🍀🔷🍀🔵 🍀🔷🔵 🍀🔷🍀 🔷🍀 🔵 🍀🔷 🔵🍀🔷 🍀🔷🍀🔵 🔷🍀🔷 چند روز مونده بود که عباس بره اومد خونمون از دوره اومده بود اون شب سرد بود اومد نشست با هم صحبت کردیم بعد عباس گفت اگه آدم برای شهادت بره سوریه هیچ وقت شهید نمی شه آدم باید همیشه برای جهاد برای حفاظت از ناموس بره هنوز که هنوزه این جملش تو ذهنمه همش حرف های آسمونی می زد انگار جاش اینجا نبود 🔷☘🔷 ☘🔵☘ 🔷☘🔷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم