🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #زیرتیغ
قسمت 4⃣1⃣
شبی که میخواست برود با خانمش به خانهی ما آمدند. همه جمع بودیم. محسن گفت:
« نذر کرده بودم اگه کارم درست بشه که دوباره برم سوریه بیام دست و پای پدر و مادرم رو ببوسم. »
این را که گفت همه گریهمان گرفت. زمانی که خم شد و پایم را بوسید، گریه امان را بریده بود. بعد که بغلش کردم، احساس وداع داشتم. با گریه گفتم:
« محسن جان! اگه شهید شدی من چی کار کنم؟ »
گفت:
« من شهید نمیشم، خاطرت جمع! »
وقتی حال ما را دید زد به شوخی تا حال و هوایمان را عوض کند. به خواهرهایش گفت:
« جوانان بنیهاشم کجایید که علی اکبرتون داره میره! »
بعد ادامه داد:
« صبور باشید و برا مامان مثل حضرت زینب باشید. »
وقتی داشت میرفت با دیدن چهرهاش دیگر مطمئن شدم که شهید میشود. به خواهرهایش گفتم:
« منو ببرین دنبال محسن برم. »
همگی برای بدرقه به ترمینال رفتیم. وقتی برای آخرین بار رویش را بوسیدم، گفت:
« مامان تو رو خدا ایندفعه دعا نکن بذار من شهید بشم. »
🗣 راوی: مادر شهید
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #زیرتیغ
قسمت 5⃣1⃣
وقتی خواست پای من را ببوسد خودم را از او جدا کردم. واقعاً دیگر طاقت نداشتم. داشتم منفجر میشدم. از طرفی هم نمیخواستم او را ناراحت کنم. از خانه رفتم بیرون. وقتی محسن میرفت، بدرقهاش هم نکردم. همه رفتند ترمینال ولی من نرفتم. از آن روز به بعد، دست و دلم به کار نمیرفت دائم در خانه بودم. همکارانم تماس میگرفتند که چرا سرکار نمی روم؟ مادر محسن هم تعجب کرده بود. میگفت:
«نمیخوای از خونه بیرون بری؟ »
جوابم فقط این بود:
« من دیگه بازنشسته شدم. »
دائم منتظر بودم اتفاقی بیافتد. چون محسن همهی کارهایش را با من مشورت میکرد. خیلی وابستهاش شده بودم. هر روز انتظار آمدنش را میکشیدم. وقتی یاد چهرهی محسن میافتادم، به خودم میگفتم:
« این صورت داد میزد که این آخرین باریه که منو میبینید. »
این فکر کلافهام میکرد. وقتی هم زنگ میزد، همه با او صحبت میکردند، به جز من. اصلاً در حال خودم نبودم.
🗣 راوی: پدر شهید
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨
🔴 حضرت آیت الله #مصباح_یزدی در پاسخ به فردی که درخواست موعظه و نصیحت کرده بود فرمودند:
🔵 بسم الله الرحمن الرحیم
آسان ترین ، شیرین ترین و مفید ترین کاری که می شناسم توجه به وجود مقدس ولی عصر عجل الله فرجه است.
◾️ ۱۲ دی ماه سالروز درگذشت عالم ربانی، فقیه و حکیم مجاهد، علامه محمدتقی مصباح یزدی
#مهدویت
#در_محضر_معصومین
🔰 حضرت علی علیه السلام :
🔴خدایا، ای پروردگار آسمان برافراشته … اگر ما را بر دشمنان پیروز گرداندی، از ستم و تجاوز دورمان دار و بر حق استوارمان گردان و اگر دشمنان بر ما پیروز شدند، شهادت را روزیمان فرما و از فتنه بازمان دار.
📚نهج البلاغه، خطبه170
#حدیث_روز
•⋞ ما بویِ پیرهن را🌱
در جان ذخیره داریم❤️
شاید نیاید از مصر🏢
هر روز کاروانی👥 ⋟•
عشق یعني، یڪ #علي رهبر شده👇🏻
🌸اللهم احفظ امامنا الخامنه ای🌸
↙ قرار ما هرشب ساعت ۲۳ یک تصویر از #آقای_عشق
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍃💠
❣امام صادق علیه السلام:
✨کسی که مایل است جزء یاران حضرت مهدی (عج) قرار گیرد، باید منتظر باشد و در حالی که منتظر است، با تقوا و اخلاق نیکو عمل کند.✨
📚 بحارالانوار ج۵۲ ص۱۴۰
#یاایهاالعزیز
صبحتون مهدوی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
هر چه دیدم بود واهی جز حُسین
در دو عالم نیست شاهی جز حُسین
#صبحتون_حسینی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
تمام سرمایه ام دلم بود
امروز به هوای لبخندت
صدقه دادمَش ...
هدیه به روح بلند شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس و یاران شهیدشان صلوات🌷
صبـحتون شهـدایـی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#شهیـد_حاجقاسم_سلیمانی
اگـر ڪسی صدای رهبـر خود را نشنود به طور یقین صدای امامزمانِ (عج)خود را هم نمیشنود و امروز خط قرمز باید توجه تمام و اطاعت از ولی خود، رهبریِنظام باشد.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
در لحظهی خندیدن خورشید، سرم را دادم
تا چشمِ حرامیان بچرخید، سرم را دادم
بر سفرهیِ سالارِ شهیدان که نشستم با ذوق
چون حضرت آقا، مرا دید، سرم را دادم
#زیرتیغ
خاطراتی از شهید محسن حججی
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم