به هر کوی و هر بزم و هر انجمن سرم خاک پای حسین و حسن پدر در دوگوشم سرود این سخن که ای نازنین طفل دلبند من حسینی بمان و حسینی بمیر امیری حُسَینٌ وَ نعِمَ الامیر @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم

هر صبح یکی در من از خواب تو بیدار می شود تا به تو  صبح بخیر بگوید... من دوست داشتن هایت را  به آفتاب پیوند زده ام... شهید محمود هاشمی🌷 صبـحتون شهـدایـی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم

✍فرازی از #وصیت_نامه 🟠شهید مدافع‌حرم #جانمحمد_علیپور این کافران نبودند که خیمه امام حسین علیه‌السلام را به آتش کشیدند؛ بلکه دین‌دارانی بودند که از دین، به غیرِ نام هیچ نفهمیده بودند. بارالها! مرا از آنانی قرار دِه تا دین‌داری‌ام بر پایه معرفت استوار باشد و با بصیرت در فتنه‌های روزگار که مَرد و نامرد از هم جدا می‌شوند، در صف حسین دورانم جان ببازم. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم

کتاب #خداحافظ_سالار زندگینامه سردار شهید حاج حسین همدانی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم

🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 #خداحافظ_سالار #سردارشهیدحاج‌حسین‌همدانی 🕊 🇮🇷 شاید مقدمه پروانه‌ها پشت پنجره‌ی انتظار، نشسته بودند و من نمی‌دیدمشان. چشمم فقط به خاکریز بود و معبر و میدان مین. می خواستم با کنار هم نشاندنِ «کلمات»، پل بزنم و خواننده‌ی کتابم را به سیر آفاقی «حماسه‌های جنگ» و سلوک انفسی «عرفان جنگ» دعوت کنم. اولین سیر آفاقی را در سال ۱۳۷۴ به پنجره‌ای سوی خرمشهر باز کردم. حاج حسین همدانی، خاطره‌ی انگشتر سرخی را که شهید محمود شهبازی به او داده بود، برایم تعریف کرد و من برای پیدا کردن «راز نگین سرخ»، یک سال مشق عاشقی نوشتم. کتاب را که خواند، تشویقم کرد و گفت: « همه اش خوب بود، الا يکجای آن. » پرسیدم: « کجا؟ » گفت: « مقدمه » در مقدمه نوشته بودم؛ تقدیم به سردار حاج حسین همدانی او که بر قامت دین، «زين الدين» است. «قهرمانی» از نسل «موحد» هاست. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم

🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 #خداحافظ_سالار #سردارشهیدحاج‌حسین‌همدانی 🕊 🇮🇷 مقدمه «پیچک» نیلوفری گام های او، تا ستيغ قله بازی دراز، پیچیده است. آنجا که «شهبازی» با «چراغی» از خون، «علم الهدا»ی ولایت را نشان می‌دهد. سال ها گذشت و من، پنجره از پس پنجره باز می کردم؛ یک بار با ۷۲ غواص کربلای ۴ در شب تاریک، با امواج اروند همراه می شدم تا خواننده کتاب را به ضیافت شوکرانی «غواص ها بوی نعنا می‌دهند»، میهمان کنم. و یک بار خواننده کتاب را در «شبی که مهتاب گم شد» به بزم بلدچی‌های اطلاعات عملیات می بردم تا از روزنه زخم های بی شمار یک شهید زنده، حماسه و عرفان جنگ را ببینند. دیگر بار، با پابرهنه‌های ۱۵ساله واحد تخريب، وارد میدان مین می‌شدم، تا به «ردّ پای‌برهنه‌ها» برسم. دست آخر، دست خواننده کتاب را می‌گرفتم و از دکل دیده بانی «بچه های ممّد گِره» بالا می بردم تا از پشت دوربین دیده‌بان ها، حماسه و عرفان را در جنگ نظاره کنند. از آن بالا همه جا را می دیدم، الاّ همان پشت پنجره و همان پروانه هایی که به امر عشق، بالشان سوخته بود و به چشمم نمی آمدند. نوبت باز کردن پنجره ای دیگر شد و تماشای عطش «گردان سقاها»، به روایت فرمانده‌ای که سهم او از «آب هرگز نمی‌میرد» دو پای قطع شده و یک دل شکسته بود. در مراسم رونمایی کتاب، حاج حسین همدانی، برشی از آن را خواند که به همسر صبور راوی، اشاره داشت و گفت کتاب را با گریه خواندم. گویی حاج حسین در «آب هرگز نمی‌میرد»، پروانه‌ی خودش را می دید. با همه دردهای نهفته و نگفته پروانه اش. همان پروانه ای که پشت پنجره بود و من نمی‌دیدمش. ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم

🌷  بسم رب‌ الشهداء و الصدیقین 🌷 🥀 #خداحافظ_سالار #سردارشهیدحاج‌حسین‌همدانی 🕊 🇮🇷 مقدمه آخرین کتابم، سفرنامه اربعین بود؛ پنجره‌ای رو به خورشید بی زوال روی نیزه. قبل از چاپ از حاج حسین همدانی خواستم مقدمه سفرنامه را به قلمش بنویسد. با فروتنی پذیرفت و چند ماه بعد نوشت؛ نه با قلم که با خون و نه بر اوراق سفید سفرنامه اربعین من، که بر آبی آسمان حرم صاحب اربعین، زینب کبری. پس از مراسم چهلمش، بارها میهمان همسر او و فرزندانش شدم تا خاطرات ۴۰ ساله نیمه پنهانی ماه، «خانم پروانه چراغ نوروزی» را بشنوم. شنیدن این خاطرات طی ۴۴ ساعت مصاحبه و پرداخت ۹ ماهه داستانی آن، ضمن وفاداری به اصل روایت، پنجره ای پیش رویم گشود که پُر بود از آیین پروانه‌ها. در سال های جنگ فرمانده‌ام بود و پس از جنگ، برادرم، سنگ صبورم و مرادم. این مقدمه را شهید حاج حسین همدانی و من، با هم نوشتیم؛ او با خون نوشت، من با اشک چشم. حمید حسام اسفند ۱۳۹۵. همدان ⬅️ ادامه دارد.... ⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم

✨◾️✨◾️✨◾️✨◾️✨ یاد حضرت در دقایق زندگی ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ 📌 برخی بعد از ظهور به حضرت مهدی می‌گویند بازگرد 🔸 در برخی روایات آمده است برخی از افراد و گروه‌ها زمانی که آن حضرت ظهور می‌کند می‌گویند: ای فرزند فاطمه! بازگرد ما به تو نیازی نداریم! وقتی می‌گوییم جامعه آماده فداکاری، یعنی جامعه‌ای که در شوق دیدار و جهاد و شهادت در رکاب او سراز پا نشناسد. و او را با خون ها، جان ها، پاره پاره‌های تن یاری و نصرت برسانند. ▫️ سخنرانی سید حسن نصرالله در شب سوم محرم الحرام ۱۴۴۵ هجری قمری (۱۴۰۲/۰۴/۲۹) #مهدویت @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم

#استوری_اینستاگرام_اربعین شماره 8 💠 عنوان کلیپ: هزینه ها به زائر باز میگردد ... هر روز یک کلیپ شامل یک حدیث از فضائل زیارت سیدالشهداء علیه السلام را در استوری اینستاگرام خود قرار دهيد.. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم

#ویدئو_استوری_روزشمار_اربعین 🏴 ۳۲ روز مانده به اربعین حسینی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم