🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #سربلند
قسمت 3⃣0⃣1⃣
حسین محمدی
دوست شهید
از همان اولین باری که در اردوی راهیان نور شرکت کرد، چهره.اش درست جلوی چشمم است؛ یک پسر ریزه میزه سبيل فابریک بیریش. به قول ما نجفآبادیها طیبچی بود.
فامیلیاش را که فهمیدم، پرسیدم:
« چرا شیخ نشدی؟ »
گفت:
« من به درد شیخ شدن نمیخورم. »
پرسیدم:
« شیخ حججی که از تیر و طایفه تونه، تو چرا اینطور دراومدی؟ »
خندید:
« این برا خودمم سؤاله. »
یک اردوی آموزشی رفتیم روستای وشنوۀ قم. آخر کلاس مینشستیم و بازی درمیآوردیم. در صفحه اول کتابهایی که خودم خریده بودم، مینوشت:
« تقديم به دوست عزیزم حسین محمدی، از طرف دوست و رفیقت محسن حججی. »
اصرار میکرد کتاب "سقای آب و ادب" را بخوانم. تعریف میکرد که خوانده و چقدر لذت برده است. آقای خلیلی، از بچهها یک تکلیف خواسته بود. شب همه را صدا زد. من به عنوان اولین نفر، با یکی از خانمهای مؤسسه ازدواج کرده بودم، به قول خودمان ازدواج مؤسسهای. با خانمم در جلسه حاضر شدیم. آقای خلیلی پرسید:
« کیا تکلیف رو انجام ندادن؟ »
ما هم ساده، اولین نفر دستمان را بردیم بالا. آقای خلیلی هم آن شب همه ناراحتیاش را سر من خالی کرد. بعد هم گفت برو بیرون. جلوی همه، مخصوصاً خانمم خیلی کنف شدم. رفتم بیرون روی یک تخته نشستم. بعد از چند دقیقه دیدم یکی دست انداخت و گردنم. برگشتم دیدم محسن است. وسط کلاس آمده بود بیرون به من دلداری بدهد. حالا بعدش یکییکی میآمدند:
« دیدی چطور جلوی خانمت ضایعت کرد؟ ما به جای تو بودیم یک ثانیه هم نمیماندیم! »
محسن اما مدام جلویشان درمیآمد که نه بابا، ول کنید. به من قوت قلب میداد که آقای خلیلی توی ناراحتی حرف زده و منظوری نداشته است.
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #سربلند
قسمت 4⃣0⃣1⃣
در اردوی قم شده بود رفیقشیش من؛ ولی نمیشد بهش دل بست. به راحتی بعد از برگشت از قم میدیدی با دو تای دیگر هم رفیق شده. این نبود که ثابت کلید باشد روی یک نفر. با خیلیها رفت وآمد میکرد. خودش را هم دل بسته نمیکرد به بچهها. در اردو جهادی هم بعدازظهرها بعد از کار عمرانی، سرش که خلوت میشد، میرفت قاتی بچههای روستا. حتی گاهی میرفت در خانههایشان. با خودش پاک کن و مداد و این چیزها آورده بود و به بچهها جایزه میداد. بابت موبایلهایشان خیلی حرص میخورد. می گفت:
« این موبایلها دین و فرهنگشون رو از بین برده! »
به یکی گفته بود:
« بیا چند وقت گوشی من دستت باشه، ببین بدون این عکس و فیلمهای مستهجن چی میشه. »
شبها میرفت توی کوه و کمر، یک گوشه برای خودش خلوت میکرد. جایی که توی روز از ترس مار و عقرب جرئت نمیکردیم برویم. نه که بگویم میرفت نماز شب و دعا بخواند و از این حرفها؛ نه. تو فکر بود. گاهی در آن تاریکی مطلبی هم مینوشت.
آن اوایل به رهبری تعصب نداشت؛ ولی رفته رفته به واسطه حضورش در مؤسسه نظرش عوض شد. در یکی از کلاسهایی که خودش مربی بود، دیدم با یکی تند شد. میگفت:
« اگه میخوای اینجوری صحبت کنی برو بیرون! »
بعد فهمیدم طرف داشته دربارهی آقا حرفهای نامربوط میزده. همیشه آقای خلیلی میگفت:
« قراره بریم کربلا. »
پیش خودم میخندیدم:
« کربلا؟ این همه آدم؟ »
به گمانم آقای خلیلی میخواست بچه ها را داغ کند که کار کنند. گذشت... دانشگاه تهران درس میخواندم که خبر رسید قرار است بچه های مؤسسه را ببرند کربلا. شرایط برای من مهیا نبود. بچهها در کنار شهدای نجفآباد جمع شده بودند. دیدم محسن آن وسط میپلکد. گفتم:
« آمدی که بری؟ »
گفت:
« نه سربازم! »
دوتایی روی جدول بغ کردیم. بچهها یکی یکی میآمدند برای خداحافظی. یک دفعه محسن زد زیر گریه:
« من این همه دوست داشتم برم کربلا، چقدر توی مؤسسه کار کردم، چرا امام حسین من رو نطلبید؟ چرا حاج احمد قسمتم نکرد؟ »
بچهها را بغل میزد و گریه میکرد. بهش گفتم:
« بیا تا مرز با بچهها بریم و برگردیم. »
گفت:
« من اگه تا اونجا بیام، دیگه پای برگشت ندارم. »
🗣 راوی: دوست شهید (حسین محمدی)
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و الصدیقین 🌷
🥀 #سربلند
قسمت 5⃣0⃣1⃣
محمد ناصحی
دوست شهید
با چهارپنج تا کلمه ایتالیایی در جمع بچهها ادای خارجیها را درمیآوردم. مثل بلبل حرف میزدم؛ اما با کلمات من درآوردی. روی لهجه مسلط بودم. میگفتم به زبان کرواسی حرف می.زنم. در اردوی «وشنوه» قرار شد با محسن نمایش بازی کنیم. من به عنوان یک ایتالیایی تازه مسلمان شده و محسن هم به عنوان مترجم. محسن گفت:
« بیا یه کمی هم به من یاد بده ضایع نکنم. »
خندیدم:
« اینایی که من میگم درست و حسابی نیست که تو بخوای یاد بگیری! » |
تیپم را عوض کردم. با ریش پورفسوری، کلاه و شلوار لی رفتم روی صحنه. آن شب یکی از اساتید هم در جمع بچهها نشسته بود. باورش شده بود که واقعاً من اهل کرواسی هستم. کسی قصه را لو نداده بود. سراپا گوش شده بود که ببیند چه میگویم. شروع کردم به گفتن. محسن هم کم نیاورد. هرچه سر زبانش میرسید، به هم میبافت. یک دفعه گفت: « ایشون میگن امام خمینی خیلی تأثیرگذار بود. ولی بعد از او آخوندها نتونستن به وظایفشون عمل کنن! »
به آن استاد برخورد و با عصبانیت جلسه
را ترک کرد. نمایش که تمام شد، تازه فهمیدیم چه گندی بار آوردهایم. محسن گفت:
« عجب حرفی زدیم! اصلاً فکر نکردم دارم چی میگم. »
خیلی خونسرد گفتم:
«خودت کردی؛ من که همه رو خارجی حرف زدم! »
خودش، نشست متنی نوشت. اسمش را گذاشته بود «توبه نامه». فردا شب از آقای خلیلی اجازه گرفت جلوی جمع عذرخواهی کند. با حرفهایش اشک همه را درآورد. قصهی من و محسن به همین جا ختم نشد. با مؤسسه رفته بودیم مشهد. گفت:
« ممد ناصحی! بیا بریم بازار رضا. »
همیشه با لهجهی غليظ نجفآبادی خیلی کشدار صدایم میزد ممد ناصحی!
دم یک پارچه فروشی اشاره کرد که بزن تو خط کرواسی. پارچهای را دست گرفتم و شروع کردم به خارجی حرف زدن. محسن ترجمه کرد که آقا قیمت این پارچه چند است؟ مغازهدار از ما زرنگتر
جلوی مشتریهایش گفت:
« ایشون چند دفعه دیگه هم اومدن اینجا و مشتری ما هستن. »
مغازه.دار به محسن گفت:
« ازش بپرس از جنسای قبلی راضی بوده؟! »
⬅️ ادامه دارد....
⛔️ ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.
🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💢حمله به مدافعان امنیت، سابقه ۴۰ ساله دارد
⚠️فقط یکسال بعد از رای ۹۸ درصدی مردم به جمهوری اسلامی، حمله به نیروهای انقلابی و مدافعان امنیت به سبک و روشی بدتر از آنچه که امروز می بینیم شروع شد.
♻️جریان هایی که امروز در پشت ناامنی ها و حمله به مغازه های مردم و حمله به مدافعان امنیت قرار دارند سابقه چهل ساله دارند و در دهه ۶۰ با بمب گذاری هزاران ایرانی را قتل عام کردند
🔰فیلم موجود در لینک زیر را ببینید تا متوجه شوید حمله به نیروهای ارزشی و تهمت به شخصیت ها و شعار علیه چهره های انقلابی از همان روزهای اول کار اینها بوده و چیز جدیدی نیست.
https://eftekhar1357.ir/?p=4607
🔴البته این فتنه در اوایل انقلاب بسیار خطیرتر از امروز بود چون آن روز تهمت های دروغ و عملیات روانی نه از زبان BBC و اینترنشنال بلکه از زبان فرمانده کل قوا یعنی بنی صدر خائن، مطرح می شد و منجر به شهادت شخصیت بزرگی مثل آیتالله شهید بهشتی و ۷۲ تن از یاران انقلاب شد...
✅این انقلاب روزهای بسیار سخت تر از این را پشت سر گذاشته و در بحبوحه ی هرکدام از این فتنه ها، دشمنان با به میدان آوردن عده ای فریب خورده، مدعی می شدند انقلاب پشتوانه مردمی اش را از دست داده
✳️اما آن نهال نوپا به لطف خدا و با پشتیبانی مردم، همه ی این پیچ های خطرناک تاریخی را پشت سر گذاشت و امروز قدرت اول منطقه شده درحالیکه دشمنان طی این چهل و سه سال هر روز وعده ی برعندازی آن را می دادند.
❌آنها که مدعی اند انقلاب پشتوانه مردمی اش را از دست داده، چهل سال است این ادعای تکراری را مطرح می کنند ...
✊ ایستادند پای امام زمان خویش...
💐 امروز ۲۸ آبان سالروز شهادت شهدای مدافع حرم " #محمدحسین_مرادی "، " #محمد_سخندان "، " #علیرضا_جیلان " و " #علیرضا_نظری " گرامی باد.
#صلوات
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📸 با سپاهی از شهیدان خواهد آمد...
۲۸ آبان سالروز شهادت سرباز لشکر صاحب الزمان(عج):
🕊شهادت شهید اصغر وصالی (۱۳۵۹ )
🕊شهید مدافع حرم محمدحسین مرادی
🕊شهید مدافع حرم محمد سخندان
🕊شهید مدافع حرم علیرضا جیلان
🕊شهید مدافع حرم علیرضا نظری
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
#در_محضر_معصومین
🔰مولی امیرالمؤمنین علیه السّلام:
✍لِلْحَقِّ دَوْلَةٌ، لِلْباطِلِ جَوْلَةٌ.
🔴حق جريان پيوسته دارد و باطل جولان مقطعى.
📚شرح غررالحکم، ج 5، ص 25.
#حدیث_روز
پیشرفت جمهوری اسلامی برای استکبار و غرب غیر قابل تحمل است - Khamenei.ir.mp3
1.25M
🎙 بشنوید | رهبر انقلاب، صبح امروز: پیشرفت جمهوری اسلامی برای استکبار و غرب غیر قابل تحمل است
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم