🔴سلام. ضمن خوش آمد گویی به عزیزانی که جدیدا به جمع ما اضافه شده اند:
داستانهای بلندی که تا الان گذاشته شده و میتونن سرچ کنند بزرگواران :
✨ بدون تو هرگز(شهید سیدعلی حسینی)
✨با من بمان (آزاده بزرگوارامیر حسین صادقی)
✨جنگ با دشمنان خدا (وهابی شیعه شده )
✨شهید چمران به روایت همسرش
✨مراسم عروسی یک فرمانده در مسجد(شهید موحد دانش)
✨شهید اصغر وصالی
✨تمنای شهادت (سرلشگر شهید احمد کاظمی)
✨سلام بر ابراهیم ( شهید ابراهیم هادی)
✨در کانال کمیل چه گذشت؟ (سر گذشت گردان حنظله در عملیات والفجر مقدماتی)
✨ داستان زندگی من( مسلمان شده )
✨ واینک شوکران (شهید سید منوچهر مدق)
✨ شهیدی از تبار سادات (شهید نواب صفوی)
✨ شهید محمد معماریان
✨ شهید محمود شهبازی فرمانده سپاه همدان و جانشین لشگر 27 محمد رسول الله (ص)
✨ خاطرات شهید احمد امینی
✨ خاطرات شهید جنگ نرم علی خلیلی
✨ فرار از جهنم( مسلمان شده )
✨ شهید عارفیان
✨ واینک شوکران (شهید ایوب بلندی)
✨ شهیدی که کابوس آمریکاو اسراییل است (شهید حسن تهرانی مقدم)
✨داستان روزگار من (مدافع حرم)
✨زندگینامه شهید همت به روایت همسر بزرگوارشان
✨خاطرات شهید همت به نقل از همرزمان و خانواده
✨داستان تحول دختری به واسطه شهید همت
✨داستان مسافر کربلا( زندگینامه شهید علیرضا کریمی)
✨نیمه پنهان ماه( خاطرات شهید زین الدین به نقل از همسر و دوستان )
✨دختر شینا(زندگینامه شهید ستار ابراهیمی به نقل از همسر بزرگوارشان)
✨داستان از سوریه تا والفجر ۸
✨مردی در آینه
✨داستان شهید احسان
✨داستان بسیار زیبای " دا "
✨داستان یک فنجان چای با خدا
✨پرواز در سحرگاه( زندگینامه شهید غفاری)
✨خاطرات یک جغله بسیجی
✨من زنده ام
✨شهیدی که عاشق حضرت عباس(ع) بود
✨مهر مادر
✨آخرین عروس
✨خاکهای نرم کوشک(زندگینامه شهید برونسی)
✨نیمه پنهان ماه (زندگینامه شهید مرتضی جاویدی)
✨زندگینامه شهید نادر مهدوی
✨خیانت به فرمانده ( اسرار اسارت حاج احمد متوسلیان)
✨ مزد اخلاص (زندگینامه شهید علی محمد صباغ زاده )
✨ پرواز به سمت بهشت ( زندگینامه قاری شهید حاج محسن حاجی حسنی )
✨ من میترا نیستم (زندگینامه شهیده زینب کمایی )
✨پروانه در چراغانی (خاطرات شهید حسین خرازی)
✨حسین خرازی که بود؟
✨شاهرخ، حر انقلاب اسلامی( زندگینامه شهید جاویدالاثر شاهرخ ضرغام )
✨ سه روز در محاصره ( روایت محمد هادی از شلحه )
✨خلیل در آتش ( خاطرات آزاده عزیز، کریم رجب زاده)
✨علمدار ( زندگینامه شهید سید مجتبی علمدار )
✨ ره یافته ( مسلمان شدن دختر مسیحی با عنایت شهید علمدار )
✨ نیمه پنهان ماه( زندگینامه شهید حمید باکری )
✨ مردی با چفیه سفید( زندگینامه شهید عباس کریمی )
✨ در کمین گل سرخ( زندگینامه شهید سپهبد علی صیاد شیرازی )
✨پایی که جاماند ( خاطرات آزاده عزیز سید ناصر حسینی پور )
✨ نسل سوخته( نوشته شهیدسید طه ایمانی )
✨ گلستان یازدهم( زندگینامه سردار شهید علی چیت سازیان )
✨ نورالدین پسر ایران
✨ سلام بر ابراهیم ۲
✨ یا زهرا (س)
( زندگینامه شهید محمدرضا تورجی زاده )
✨ مصطفی
( زندگینامه شهید مصطفی ردانی پور )
✨ ملاصالح
( سرگذشت شگفت انگیز مترجم اسرای ایرانی در عراق )
✨نسیم تقدیر (خاطرات آزاده عزیز محمدجوادسالاریان)
✨سه دقیقه در قیامت
✨حکایت زمستان (خاطرات آزاده عزیز حسین مردی)
✨هوری (خاطرات و زندگینامه سردار شهید علی هاشمی)
✨ پسرک فلافل فروش ( زندگینامه شهیدمدافعحرم هادیذوالفقاری)
✨ وقتی مهتاب گم شد ( خاطرات شهید علیخوشلفظ )
✨ شُنام (خاطرات کیانوشگلزارراغب، اسیرکومله)
✨ طیب ( زندگینامه شهید طیب حاجرضایی)
✨ سفیر بیداری (زندگینامه شهید سید مصطفی الحسینی)
✨ حسینپسرغلامحسین ( زندگینامهی عارف شهید محمدحسین یوسفالهی)
✨ ققنوس فاتح ( زندگینامه سردار شهید محسن وزوایی )
✨شیرصحرا
( زندگینامه شهید حسن آبشناسان)
✨قصه دلبری
( زندگینامهی شهید مدافع حرم محمد حسین محمدخانی )
✨عمارحلب
(خاطرات شهید مدافع حرم محمدحسین محمدخانی )
✨از انتظار بسوخت
( زندگینامه و خاطرات شهیدحسین منتظری )
✨ داستان_سریالی_"ط"
خون، آتش، دین ؛ آنچه نباید می گذشت و اما...
✨سربلند
( روایتهایی از زندگی شهید محسن حججی )
✨زیرتیغ
( خاطراتی از شهید محسن حججی )
✨تپهجاویدیورازاشلو
(زندگینامه شهیدمرتضی جاویدی)
✨نیمهیپنهانماه
(زندگینامه سردار شهید ناصرکاظمی)
✨کتاب فوتبالوجنگ
(براساس زندگی و مبارزات شهید ناصرکاظمی)
✨خداحافظ سالار
(زندگینامه سردار شهید حاج حسین همدانی)
✨کتاب دلتنگنباش!
(زندگینامه شهید مدافع حرم روحالله قربانی)
✨ کتاب اینک_شوکران
(زندگینامه شهید مصطفیطالبی)
✨کتاب مهمانشام
(زندگینامه شهید مدافعحرم سید میلاد مصطفوی)
✨کتاب عارفانه
(زندگینامه شهید احمدعلی نیری)
✨ کتاب ساعت۱۶بهوقتحلب
(روایتهایی از اسناد جنگهای نامتقارن سردار شهید حسینهمدانی)
همراهمان باشید.
#در_محضر_معصومین
🔰امیرالمؤمنین حضرت على عليه السلام:
✍ لا يَشغَلَنَّكَ عَنِ العَمَلِ لِلآخِرَةِ شُغلٌ ؛ فَإِنَّ المُدَّةَ قَصيرَةٌ
🔴 مبادا هيچ كارى تو را از كار براى آخرت باز دارد؛ زيرا كه فرصت، كم است.
📚غررالحكم،ح 10286
#حدیث_روز
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔹جهت تعجیل در فرج:
🔸الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
📸 با سپاهی از شهیدان خواهد آمد...
🌷۱۱ دی ماه سالروز شهادت
🕊شهید مدافع حرم #عبدالله_قربانی
💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
🎬 #کلیپ «در میان خبرها»
🎵 کاش میان این خبرها ناگهان صدایی بیاید...
#مهدویت
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
۱۱ دی ماه
سالروز ولادت
سالروز شهادت
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
#شهیـدمدافعحرمـ
|💔| #پاسـدارشهیـدناوسـالارسومـعبداللهقربانی🍃🌺
تاریخ تولد: ۱۳۶۰/۰۶/۳۰
محل تولد: فسا
تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۱۰/۱۱
محل شهادت: حلب_سوریه
وضعیت تأهل: متأهل_دارای۱فرزند
محل مزارشهید: زادگاه شهید
#فـرازےازوصیتنامهےشهید👇🌹
✍...من حقیر به عنوان بنده ای از بندگان خداوند متعال بر خود می بالم که لباس سبز شهدا را بر تن دارم و در این کسوت مقدس پاسداری در راه دفاع از ارزش های اسلام ناب محمدی پانهادم.
امروز حسین زمان
یاری دهنده می خواهد.و بدا به حال کسی که صدایِ«هل من ناصر ینصرنی»امام زمانش را بشنود.
#سالروزشهادت....🕊🌹
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
•••|🥀•••
#پاسـدارشهـیدناوسـالارسومـعبداللهقربانی
[برادرشهید🌹]
✍...همه عبدالله را از همان كودكی در جمعهای خانوادگی و بستگان، فردی معصوم، مظلوم و كمرو میشناختند كه خيلی اهل پرحرفی و صحبت كردن نبود. در مراحل بعدی زندگیاش هم همين روحيه را حفظ كرد و در محيط كار و خانواده هم كمحرف بود.
دوران دبستان و دوران راهنمايیاش در روستا گذشت و از لحاظ درسی بسيار درسخوان بود.دبيرستان در رشته رياضی و فيزيك مشغول به تحصيل میشود و بعد از گرفتن ديپلم به دليل علاقهاش به سپاه پاسداران، سال 82 وارد سپاه میشود.
در مركز زرهی شيراز دوره كاردانیاش را میگذراند و پس از آن به تيپ سوم لشكر 19 فجر معرفی میشود.ايشان هم از همان لحظه ورود با درايت و علومی كه فراگرفته بود در رسته پياده در گردان فجر مشغول به خدمت میشود.
چند سال بعد به دليل استعدادی كه در اين زمينه داشت فرمانده گروهان مسلم از گردان شهيد جاويدی میشود.
عبدالله خيلی اهل تفكر بود. اهل عمل بود تا حرف زدن.
انسان از استاد بینياز نيست و عبدالله به دوستانش میگفت ايراد و مشكلاتی كه در وجودم میبينيد را بگوييد.
تأكيد ميكرد اگر در مواردی به تذكر نياز دارد به او گفته شود.جدای از اين خودش را مقيد به انجام واجبات و ترك محرمات ميكرد. به دليل جهادی كه روی خودش و نفسش انجام داده بود خدا اين توفيق را داد كه به اين مقام برسد. عبدالله به درستی راهش را پيدا كرده بود.
چون من و عبدالله در خانوادهمان سپاهی بوديم با من در اين زمينهها صحبت میكرد و هم حرف يكديگر بوديم. عبدالله چند ماه قبل از رفتنش صحبت ميكرد كه بايد به سوريه برود و الان تكليفی روی شانههايش احساس ميكند. ميگفت الان زمان تكليف است و بايد رفت. بيشتر در اين وادی صحبت ميكرد و ميگفت شهادت لياقت ميخواهد و نصيب هر كس نميشود.
از همان اول تصميم خودش برای رفتن و به سرانجام رساندن تكليف را گرفته بود. من از صحبتهايش اينطور برداشت كردم عبدالله پروسهای را از بدو ورودش به سپاه دنبال ميكرده و قدم زدن در راه شهدا را برای خودش يك هدف میدانسته كه در آخر هم به خواسته و آرزويش رسيد.
خودش خيلی پيگير و مصمم برای رفتن بود. ميگفت من به عنوان فرمانده گردان بايد بروم تا نيروهايم بيايند.
اعتقادش اين بود كه در اين راه نخست بايد خودش پيشگام شود كه ديگران به تبع از ايشان به عنوان فرماندهشان در اين مسير قرار بگيرند.
عبدالله قبل از بحث اعزامش به سوريه در زمينه كاریاش خيلي احساس مسئوليت ميكرد. يكی از شاخصههای كار سازمانیاش احساس تكليف و مسئوليتی بود كه شهيد هم نسبت به كاری كه به او محول ميشد بيخيال نبود. در اين زمينه احساس مسئوليت داشت و به اعزامش به عنوان يك تكليف نگاه ميكرد.
دوستانش ميگويند در زمينه كاری هم نگاهش اينگونه بود كه كار را سرسری نميگرفت و واقعاً از نيروهايش ميخواست كار را به طور شايستهای انجام دهند.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💔#پاسـدارشهـیدناوسـالارسومـ_عبداللهقربانی
[برادر شهید🌹]
•••🥀فقدانش خيلی سخت است و هيچ كسی نمیتواند
جايش را برای خانواده پر كند.
در لحظات آخر عمرش هم مظلوم بود و با لبخندی به لب شهيد شد.
هر كس از ايشان ياد میكند
خنده روی لب و معصوميت چهره و مظلوميتش را به ياد میآورد.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📋 #اطلاع_نگاشت
🕊امروز سالروز شهادت مدافع حرم " #عبدالله_قربانی" است ،
این شهید عزیز را بیشتر بشناسیم...
💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد.
💐شادی روح پرفتوح شهید #صلوات.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷🍀زندگی نامه شهید «سیدمجتبی علمدار»🍀🌷
🌷در سحرگاه 11 دی 1345، درست در لحظاتی که مؤذن، آوای دلنشین #اذان_صبح را سر داده بود، کودکی چشم به جهان گشود که نامش را «مجتبی» نهادند. #نورسیدهای از تبار #سادات که تولدش، بارقهای از امید را در دل «سیدرمضان و نوذر» به وجود آورده بود. پدر و مادری که در سیمای دلبندشان، آیندهای درخشان را میدیدند
🔹سیدرمضان با درآمدی متوسط، همواره دغدغه آن را داشت که #فرزندانش تعالیم اسلامی را به درستی بیاموزند و بدان عمل کنند.
سیدمجتبی، تحصیلات ابتدائی را در دبستان «شهید عبدالحکیم قرهجه»، دوران راهنمائی را در مدرسه «شهید دانش» و مقطع #متوسطه را در هنرستان «شهید خیریمقدم» فعلی ساری سپری کرد. اگرچه تحصیلاتش به دلیل پیروی از فرمان پیر #جماران و انجام تکالیف الهی ناتمام ماند، امّا بعد از سالهای جنگ، ادامه تحصیل داد.
🔹او در سال 1362 همراه چند تن از دوستانش، دوران #آموزش_نظامی را در پادگان منجیل پشت سر گذاشت و بعد از آن به منطقه کردستان اعزام شد. حضور او در کردستان با اتمام #عملیات والفجر 4 مصادف بود؛ اما بعد از عملیات، به همراه دیگر #رزمندگان، در پایگاه «ساوجی» منطقه #پنجوین عراق مستقر شد.
🔹او در سال 1363، به منطقه #علمیاتی جنوب عزیمت کرد و در گردان امام حسین(ع) لشکر 25 کربلا، بهعنوان #تیربارچی استقرار پیدا کرد.
این رزمنده سرافراز، از #نقشآفرینان عملیات پیروزمندانه کربلای 1 نیز بود. او بعد از این عملیات، وارد #گردان مسلمبن عقیل شد و تا پایان جنگ نیز، در آن باقی ماند.
نخستین عملیاتی که سید همراه این گردان انجام داد، عملیات کربلای 5 بود. گردان مسلم پیش از این #عملیات، در منطقه صیداویه در #آبادان مستقر شد. اینجا بود که مجتبی، همراه سایر رزمندگان، در کنار #نخلهای استوار جنوب، نجواهای عاشقانه خود را در سوگ اهل بیت(ع) سر داد.
🔹او در عملیات کربلای 8، از ناحیه کتف راست مورد اصابت #خمپاره قرار گرفت و با همان وضعیت، تا پایان #عملیات حضور داشت. اگرچه این ترکش، هرگز از بدن #سیدمجتبی خارج نشد و او آن را بهعنوان درّی در صدف وجود خویش نگهداری میکرد.
این بسیجی خستگیناپذیر که در آغاز سال 1366 جامه #پاسداری را به تن کرده بود، اواخر فروردین همینسال(1366)، همراه #گردان مسلم، در عملیات کربلای 10 شرکت کرد. ارتفاعات ماووت، هنوز خاطره پایداریها و جوانمردیهای او را به خاطر دارد.
🔹او در مرداد 1366، به #فرماندهی گروهان سلمان از گردان مسلم منصوب شد و در اسفند همین سال(1366)، به همراه سایر نیروهای این #گردان، جهت شرکت در عملیاتی عازم غرب کشور شد. #مأموریت گروهان سلمان، آزادسازی سهراهی خُرمال، سیّدصادق و دوجیله و پاسگاه مستقر در آن بود که با موفقیت کامل انجام شد.
🔹روح عاشق #سیدمجتبی و اشتیاق زایدالوصفش به کربلای ایران، بار دیگر او را به جبهههای نبرد کشانید. بهگونهای که تا مدتی پس از پذیرش قطعنامه 598 نیز، سراغ او را میبایست از #نخلستانهای آبادان میگرفتند.
او در زمستان سال 1369 #مأموریت خود را در جنوب پایان داد و سپس فعالیت کاریاش را در واحد عملیات، و در ادامه، در #واحدتربیت_بدنی لشکر 25 کربلا از سر گرفت.
🌺مجتبی در همین سال(1369)، با بانویی از #سُلاله رسول اکرم، به نام «سیده فاطمه موسوی» #ازدواج کرد که ثمره آنها «سیده زهرا» است.
#سیدمجتبی که ترکش و تاولهای #شیمیایی را از سالهای خون و آتش، در جسمش به یادگار داشت، سرانجام در شامگاه 11 دی 1375 به دعوت حق لبیک گفت و به خیل یاران #شهیدش پیوست. پیکر مطهر این شهید بزرگوار، بعد از وداع و تشییع در ساری، در #گلزارشهدای «مُلامجدالدین» این شهر تا همیشه آرام گرفت.
@shahedaneosve
شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم