eitaa logo
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر
478 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
4.8هزار ویدیو
7 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا دانشگاه تهران یا شریف نیست دانشگاه هاروارد و این نخبه های آمریکایی هستن که سفیر اسرائیل اومده براشون سخنرانی کنه همون اول سخنرانی، دانشجوها بخاطر حمایت از۴هزار کودک فلسطینی سالن رو ترک کردند! 🔴
-یک‌نفر[زهیربن‌قین] مال‌و‌تجارت‌و‌هرچه‌که‌داشت‌را فداکرد برای حسین<ع> - و آن دیگری[مهدی‌آنیلی] مال‌وتجارت‌و‌هرچه‌که‌داشت‌را فداکرد برای‌ مهدی<عج> -شهادت : ¹³⁷⁹/⁸/²⁵🕊
*🔷یاالله یا زهرا سلام الله علیها🔷👆 🔆بخـــــوان 🍀 ۱۸ 🍀 به نیت رفع موانع ظهور مولا صاحب عصر 🌹وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»*
شهدا نور جنت الحسین بودند ثواب فعالیت امروز به نیابت از ارواح طیبه همه شهدا 🍃 بخصوص سردار شهید حسین تختی بهراد نصر🕊️ وفرمانده تیپ حیدریون شهید حسین قمی و شهید امنیت حسن عشوری و شهدای گمنام به پیشگاه خانم زینب کبری سلام الله علیهم فداشون بشیم هدیه می کنیم شادی روحشان صلوات 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ آیا اولین قوم ساکن در فلسطین، قوم بنی اسرائیل بوده است؟ آیا قبل از قوم بنی اسرائیل هیچ انسانی دیگری در اون سرزمین زندگی نمیکرده که الان مدعی این مسئله هستند؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
26.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✡ مستند 🎯 قسمت هفدهم: 👈 نبرد مکتبی - نقاب دروغین 🎓 پشت پرده مکاتب علمی غرب!
🔸سید علی محمد شیرازی کیست؟ سیّد علی‌محمد شیرازی (تولد۲۷ مهر ۱۱۹۸، فوت ۱۷ تیر ۱۲۲۹ هـ. ش) که با لقب باب نیز شناخته می‌شود، به‌اعتقاد بهائیان قائم اسلام، پیامبر جدید و بنیانگذار دین بابی بود. او جنبش بابی را در ایران بنیان گذاشت و پیروانی از قشرها و اصناف جامعه از مناطق مختلف ایران را به خود جذب کرد. باب دعاوی خود را به تدریج ظاهر ساخت، در سال ۱۲۶۰ هجری قمری ادعا کرد که باب است و ۴ سال بعد ادعا کرد که خود مهدی است. دو سال بعد، حکومت قاجار سید علی‌محمد باب را در سن ۳۱ سالگی پس از آنکه خود را «مظهر الهی» نامید و کتاب بیان را در بنیاد نهادن دینی جدید نوشت، به فرمان امیرکبیر اعدام شد. باب همچنین خود را پیامبری جدید و بشارت دهندهٔ دینی که قرار است پس از او توسط «من یُظهِره‌الله» (آنکه خداوند او را ظاهر خواهد ساخت)، ظاهر شود خواند و بارها در آثار خود به ظهور او اشاره کرد. پس از او افراد بسیاری ادعا کردند «مَن یُظهِرُه‌الله»اند. به اعتقاد بهاییان باب مبشر آئین بهائی بوده و «مَن یُظهِرُه‌الله» همان بهاءالله پیامبر این آئین است. اکثر بابیان بعد از اعدام باب به آئین بهائی گرویدند. از القاب باب می‌توان به «نقطه اولی» و «مبشر امرالله» و «سید ذکر» اشاره کرد. باب در آثارش بر بهبود وضعیت زنان، حذف روحانیت، جستجوی مستقل حقایق معنوی، سیر تکاملی و تداوم ظهور ادیان، و اهمیت ایمان به پیامبری که بعد از او ظاهر می‌شود تأکید می‌کرد 📗دین بهایی آیین فراگیر جهانی، نوشتهٔ ویلیام هاچر و دوگلاس مارتین، ص ۳۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ضریح حرم حضرت زینب(س) 💚 ألسَّلامُ عَلَیکِ یَا زِینَبَ الکُبري ✨
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 گفت دلم برات تنگ شده.. تا برسد فرودگاه چند دفعه زنگ زد.. حتی پای پرواز که میگفت الان سوار می‌شم و اون گوشی رو خاموش می‌کنم.. می‌گفت می‌خوام تا لحظه آخر باهات حرف بزنم.. منم دل از دلم می‌خواست با او حرف بزنم شده بودم مثل آدم‌هایی که در دوران نامزدی در حرف زدن سیری ندارند😔 می‌ترسیدم به این زودی‌ها صدایش را نشنوم .. دلم نمی‌آمد گوشی را قطع کنم . گذاشتم خودش قطع کند! انگار دستی از داخل صفحه گوشی پلک‌هایم را محکم چسبیده و زل زده بودم به اسمش .. شب اولی که نبود دلم می‌خواست باشد و خروپف کند.. نمی‌گذاشتم بخوابد باید اول من ‌خوابم می‌برد بعد او.. حتی شب‌هایی که خسته و کوفته تازه از مأموریت برمی‌گشت😢 تا صبح مدام گوشی را نگاه کردم تا نکند خاموش شود یا احیاناً در خانه آپارتمانی در دسترس نباشم .. مرتب از این پهلو به آن پهلو می‌شدم! صبح از دمشق زنگ زد و کددار صحبت می‌کرد و نمی‌فهمیدم منظورش از این حرف‌ها چیست.. خیلی تلگرافی حرف زد! آنتن نمی‌داد چند دفعه قطع و وصل شد😕 بدی‌اش این بود که باید چشم انتظار می‌نشستم تا دوباره خودش زنگ بزند . بعضی وقتا باید چند بار تماس می‌گرفت تا بتوانیم دل سیر حرف بزنیم😍 بعد از بیست دقیقه قطع می شد باید دوباره زنگ می زد روزهایی می‌شد که سه چهار تا بسته ای حرفمان طول بکشد.. اوایل گاهی با وایبر و واتساپ پیامک‌هایی ردوبدل می‌کردیم تلگرام که آمد خیلی بهتر شد .. حرف‌هایمان را ضبط‌شده می‌فرستادیم برای هم! این‌طوری بیشتر صدای همدیگر را می‌شنیدیم😍 و بهتر می‌شد احساساتمان را به هم نشان بدهیم.. چهل پنج روز سفر اول ، شد شصت و سه روز😢 دندان‌هایش پوسیده بود.. رفتم پیش داییش دندان‌پزشکی . داییش گفت چرا مسواک نمی‌زنی🤨 گفت جایی که هستیم آب برای خوردن پیدا نمی‌شه توقع دارین مسواک بزنم؟ اگر خواهر یا برادرم یا حتی دوستان از طعم و مزه ی غذایی خوش‌شان نمی‌آمد و ناز می‌کردن می‌گفت ناشکری نکنید مردم اون‌جا تو وضعیت سخت زندگی می کنن... بعد از سفر اول بعضی ها از او می‌پرسیدند که توهم قسی القلب شدی و آدم کشتی ؟😐 می‌گفت چه ربطی به قساوت قلب دارد کسی که قصد دارد به حرم حضرت زینب سلام‌الله‌علیها تجاوز کند همان بهتر که کشته بشه... بعضی می‌پرسیدند چند نفرشونو کشتی؟! می‌گفت ماکه نمی کشیم مافقط برای آموزش میریم! این‌که داشت از حرم آل الله دفاع می‌کرد و کم‌کم به آرزوهایش می رسید خیلی برایش لذت‌بخش بود .. خیلی عاطفی بود..... بعضی وقت‌ها می‌گفتم تو اگه نویسنده بشی کتابات پرفروش می‌شن😁 ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
آقاجان همینو پسند میکنین بزنیم اسقاطیل
فدای خوشحالیت ❤️
ولی این چایی خوردن داره ها😁☕
آقا جان هر کی برده راضی بوده پس نفرستاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 دستور العملِ آسان، برای زیاد شدنِ مُحبّتِ خداوند ... 🎙آیت الله بهجت
‍ 🎆 شرفیاب شدن مرحوم شیخ مرتضی انصاری خدمت امام زمان (علیه السلام) و پرسیدن سؤالات از آن حضرت ✨یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری می گوید: «نیمه شبی در کربلای معلاّ از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچه ها گل آلود وتاریک بودند ومن چراغی با خود برداشته بودم. از دور شخصی را مشاهده کردم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است. ✨با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم واز خود پرسیدم که آن بزرگوار در این موقع از شب، در این کوچه های گل آلود با چشم ضعیف به کجا می روند؟! از بیم آنکه مبادا کسی در کمین ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم. ✨شیخ آمد وآمد تا در کنار خانه ای ایستاد ودر کنار در آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید. من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن می گفت. ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم وشیخ را در آنجا دیدم. ✨بعدها که به خدمت آن جناب رسیدم وداستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند: «گاهی برای رسیدن به خدمت «امام عصر» (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) اجازه پیدا می کنم ودر کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد). می روم وزیارت جامعه را می خوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب می شوم ومطالب لازم را از آن سرور می پرسم ویاری می خواهم وبرمی گردم». سپس شیخ مرتضی انصاری از من پیمان گرفت که تا هنگام حیاتش این مطلب را برای کسی اظهار نکنم». 📗ملاقات با امام زمان (علیه السلام) 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوند نخواهد گذشت از کسانی که با قلمشون با بیانشون سعی میکنن روحیه انقلابی را بین مردم و جوان‌های ما تضعیف کنند ...
28.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا با وجود همسر و فرزندان و اطرافیان و دوستان باز هم احساس تنهایی و افسردگی میکنیم ؟؟؟ 👤