🌷#پسرک_فلافل_فروش🌷
#قسمت_هفتاد
📌يادم هست كه در تهران تصويرنسبتاً بزرگ شهيد ابراهيم هادي را جلوي
موتور نصب كرده بود واين طرف و آن طرف مي رفت.
🌟هادي هم از خدا خواسته بود كه بتواند گره از مشكلات خلق خدا برطرف كند.
🔗بايد اشاره كرد كه نشستن و دعاكردن، براي اينكه خداوند بركت خودرا
نازل كند، در هيچ روايتي وارد نشده.
🔘انسان اگر مي خواهد به جايي برسد، بايد تلاش كند. زماني كه هادي
ذوالفقاري در تهران بود و در بازار آهن فعاليت مي كرد
💟هميشه دست خيرداشت.خصوصاًبراي هيئتها بسيار خرج مي كرد.
هادي مي گفت بايد مجلس امام حسين پررونق باشد.
🔳بايد اين بچه ها
كه به هيئت مي آيند خاطره ي خوشي داشته باشند.
✴هر بار كه براي هيئت و يا كارهاي فرهنگي مسجد احتياج به كمك مالي داشتيم اولين كسي كه جلو مي آمدهادي بود.
🌀 هميشه آماده بود براي هزينه كردن.
يك بار به هادي گفتم: از كجا اين همه پول مياري؟ مگه توي بازار
چقدربهت حقوق ميدن❓
🔵خنديد و گفت: از خدا خواستم كه هميشه براي اينطور كارها پول داشته
باشم. خدا هم كمكم مي كنه.
❓پرسيدم: چطوري؟
گفت: بايد تلاش كرد. بعد ادامه داد: براي اينكه برخي خرجها رو تأمين
كنم
✳بعد از كار بازار آهن، با موتور كار مي كنم. بار ميبرم، مسافر و... خدا
هم توي پول ما بركت قرار ميده.
⭕هادي در نجف هم دست از اين كارها بر نمي داشت.
بسياري ازطلبه هاي نجف از فعاليتهاي هادي مي گفتند
❇و اينكه نمي دانستند هادی از کجا می اورد
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
✍ ادامه دارد ...
کانال سردار شهید حسین تختی بهراد نصر 🌷
@shahedbhradnasr