پيشانيش از زور درد چروك افتاده بود. چهره اش در هم مچاله شده بود. انگار هر آن جمعتر ميشد. بايد عقب نشيني ميكرديم و حاجي نگران بود كه فرصت عقب بردن شهدا را نداشته باشيم.
بچهها كه شهيد ميشدند، چهرهي حاجي برافروختهتر ميشد. ولي اين كه نتوانيم شهدا را عقب ببريم، براش خيلي دردناك بود.
آن شب تا صبح خيلي به حاجي فشار آمد. سعي ميكرد با بچهها شهدا را بكشند عقب. ولي لحظهي آخر، عجيب بود.
حاجي نميتوانست از جبهه جدا شود. همه را فرستاده بود عقب. اما خودش گوشه كنار،دنبال بدن يكي از بچهها ميگشت.
شهید_محمد_ابراهیم_همت
17.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عزیز زهرا ... بقیةالله ...
کجایی آقا ... خدا میدونه که دلا خونه ...💔😔
#امام_زمان
#اللهم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
🌸🕊
استخراج اسمهای خدا.mp3
8.15M
🗺 هزار اسم خدا در جوشن کبیر، یه نقشهی راهه، برای اینکه این اسمها رو از دنیای اطرافت استخراج کنی !
شما بلدی این کار رو ؟
#پادکست_روز
#استاد_شجاعی | #استاد_عالی
منبع: جلسه ۸ از مبحث فکر و ذکر ۵