eitaa logo
شهید اسماعیل کرمی
216 دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
8.6هزار ویدیو
129 فایل
شکر خدا را که در پناه حسینیم گیتی از این خوبتر پناه ندارد شهید مدافع وطن و امنیت کشور تاریخ تولد : 1350/06/01 تاریخ شهادت : 97/11/24 نحوه شهادت : حمله تروریستی جاده خاش زاهدان سن شهادت : 47 سال جهت ارسال مطالب @karami_113
مشاهده در ایتا
دانلود
غلامعلی پیچک 🌷زندگی با آرامش به لجن‌زاری مبدل خواهد شد و زندگی با تحرک به مبارزه صرف. تنها و تنها زندگی می‌تواند در تکاثر حقیقت باشد که چون موج با امواج تلفیق حاصل کند و تکثیر پذیرد. 🌷 جنازه مرا بر روی مین ها بیاندازید، تا منافقین فکر نکنند، ما در راه خدا از جنازه مان دریغ داریم، به دامادیِِ دو ماهه من نگریید، دامادیِ بزرگی در پیش داریم. 🌷 🌷 خدا کند که سرنگون گردد، اما منحرف نگردد، چون انحراف، به خون شهداست. بگذارید بگویند حکومت دیگری هم به جز حکومت (ع) بود به نام که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد، ما از سرنگونی بلکه از انحراف می ترسیم.🌷 🌷 مسئولیت ما تاریخ است. بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی بود به اسم حکومت خمینی که با هیچ نساخت تا سرنگون شد . ما از سر نگونی نمیترسیم . از انحراف میترسیم.🌷
✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت حرف ها شروع شد... ایوب خودش را معرفی کرد. کمی از آنچه برای من گفته بود به آقاجون هم گفت. گفت از هر راهی رفته است. بسیج، جهاد و . حالا هم توی کار می کند. صحبت های مردانه که تمام شد،.. به مامان نگاه کرد و سرش را تکان داد که یعنی است. تنها چیزی که مجروحیت ایوب را نشان می داد دست هایش بود. جانبازهایی که آقاجون و مامان دیده بودند، یا روی ویلچر بودند یا دست و پایشان قطع شده بود. از ظاهرشان میشد فهمید زندگی با آنها خیلی سخت است اما از ظاهر ایوب نه بالبخند من را نگاه کرد، او هم بود. سرم را پایین انداختم... مادر بزرگم در گوشم گفت؛ _تو که نمیخواهی جواب رد بدهی؟؟خوشگل نیست که هست،.. جوان نیست که هست،.. آن انگشتش هم که توی راه جانتان این طور شده... توکه دوست داری. توی دهانش نمیگشت اسم امام را درست بگوید... هیچ کس نمیدانست من قبلا را گفته ام. سرم را آوردم بالا و به مامان نگاه کردم جوابم از چشم هایم معلوم بود. وقتی مهمانها رفتند... هنوز لباس های ایوب خیس بود. و او با همان لباس های راحتی گوشه ی اتاق نشسته بود. گفت: _مامان! شما فکر کنید من آن پسرتان هستم که بیست و سه سال پیش گمش کرده بودید.حالا پیدا شدم. اجازه می دهید تا لباسهایم خشک بشود اینجا بمانم؟؟ لپ های مامان گل انداخت و خندید. ته دلش غنج میرفت برای اینجور آدمها... آقا جون به من اخم کرد. ازچشم من می دید که ایوب نیامده شده عضوی از خانواده ی ما ! چند باری رفت و آمد و به من چشم غره رفت. کتش را برداشت و در گوش مامان گفت: آخر خواستگار تا این موقع شب خانه مردم می ماند؟؟ در را به هم زد و رفت. صدای استارت ماشین که آمد دلمان آرام شد. می دانستیم چرخی می زند و اعصابش که ارام شد برمی گردد خانه. مامان لباس های ایوب را جلوی بخاری جا به جا کرد. اینها هنوز خشک نشده اند، شهلا بیا شام را پهن کنیم. بعد از شام ایوب پرسید: _الان در خوابگاه جهاد بسته است ،من شب کجا بروم؟؟ مامان لبخندی زد و گفت؛ _خب همین جا بمان. پسرم،فردا صبح هم لباس هایت خشک شده اند، در جهاد هم باز شده است. به روایت همسر شهید بلندی شهلا غیاثوند @shahidaghaabdoullahi کانال شهیداسماعیل کرمی🌹  @shaheed_esmaeil_karami
امام (ره): ای عزیز،از خواب بیدار شو. از غفلت تنبه پیدا کن و دامن همت به کمر زن، و تا وقت است فرصت را غنیمت بشمار، و تا عمر باقی است و قوای تو در تحت تصرف تو است و جوانی برقرار است و اخلاق فاسده بر تو غالب نشده و ملکات رذیله بر تو چیره نگردیده، چاره ای کن و دوایی برای رفع اخلاق فاسده و قبیحه پیدا کن و راهی برای اطفاء نائره شهوت و غضب پیدا نما. 📙کتاب چهل حدیث 📖صفحه 24و 25
اینجا پاتوق خمینی شهرهاوآدریانی نجیبه👨‍💼👩‍💼 پرچم بچا سده و حومه بالاس😍 کسی پسی زبونی بچاخمینی شهروآدریان بر نمیاد🤣 مگه میشه خمینی شهری وآدریانی باشی و عضو شهرنیوز😅😅 @sedenewz همه شهرای ایران ولی خمینی شهر وشهرهای اطرافش چیزی دیگس!!!!! دادا اگه بچه خمینی شهری ومحله آدریانی بیا تو 🧑‍🦯🏃‍♂️🚶‍♀️🚶 از شرق تا غرب از شمال تا جنوب از کوشک تا درچه از منظریه تا آدریان دختر و پسر زن و مرد پیر و جوون همدون بچا خمینی شهرین😅 ✅اخبار بروز ایران وجهان وشهرستان خمینی شهر ✅مطالب طنز ،دانستی،علمی ووو همه وهمه درکانال 👇 خمینی شهر نیوز👇 ╔══🌿═❉═🌿══╗ خمینی شهرنیوز @sedenewz ┃ ╚══🌿═❉═🌿══╝