او ۲۷ سال داشت و اهل همدان بود.🏡
از آن بچه های دوست داشتنی که هر پدری آرزوی آن را دارد.😍
مظلوم، متین، خوش رفتار، درسخوان و ... به تازگی هم ازدواج کرده بود.💍
هر سال در ایام محرم🏴 به مناسبت شهادت سرور و سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین"؏" در منزل پدریاش مراسم عزاداری برپا میکردند تا اینکه بنا بر گفته خودش:
یکی از همان روزها "محرم ۱۳۸۸"، بعد از مراسم خیلی خسته شده بودم آخرشب بود خوابیدم😴 کمی قبل از اذان صبح بود که در خواب #شهید_علی_چیتسازیان را دیدم، چند نفری هم همراه ایشان بودند که من نشناختم. ایشان رو به من کرد و گفت: حتما به مراسم شما می آیم و به شما سر می زنم.🌹
درحالیکه لبخند قشنگی روی لبانش نقش بسته بود که زیبایی و نورانیت چهره اش را دو چندان می کرد. دلتنگی شدیدی مرا احاطه کرد و دوست داشتم که با آنان باشم، موقع خداحافظی گفتم: #علیآقا من میخواهم همراه شما بیایم، گفت: شما هم می آیی اما هنوز وقتش نرسیده است!💔