eitaa logo
شهید اسماعیل کرمی
217 دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
8.6هزار ویدیو
129 فایل
شکر خدا را که در پناه حسینیم گیتی از این خوبتر پناه ندارد شهید مدافع وطن و امنیت کشور تاریخ تولد : 1350/06/01 تاریخ شهادت : 97/11/24 نحوه شهادت : حمله تروریستی جاده خاش زاهدان سن شهادت : 47 سال جهت ارسال مطالب @karami_113
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از هوالشهید🇵🇸🇮🇷
آیت الله مجتهدی تهرانی می فرمود: ایـن است کـه آخرین عمل انسان گناه باشد و در این حال بمیرد و سعادت این است که انسان در حال عبادت بمیـرد. مثلا در حـال خواندن نماز شب سکته کنـد ، در راه مشهد و کربلا بمیرد. حاج جـواد اطمینان به در خانه کسی رفت تا قباله بگیرد تابرای جهاز دختر آن خانـواده قالی و یخچال تهیه کند، همانجا سکته کرد ومُرد. آخری او کمک به بندگان خدا بود. این را در نامه عمل او می‌نویسند. پس همیشه بعداز نمازهایتان از خداوند بخواهید که خدایا ، عمل آخری ما را عمل خیر قرار بده بعضیها هستند کـه وقتی به آنها نامه ای می دهید فقط اول و آخـر نامه را می‌ خوانند، لذا می گویند که این دعا را زیاد بخوانیـد: اللهم‌ اجعل عـواقب امورنا خیرا اگر عربیِ این دعا را بلد نیستید ، بعد از هـر نماز بگویید: خدایا ما را ختم به خیر کن. یعنی آخرین عمل مرا عبادت قرار بده... 👌🙏 @saharshahriary
🚨 اهل عمل نه فقط حرف 🔘حجت الاسلام مروی ، تولیت آستان قدس رضوی: 💠 پارسال خدمت رهبر معظم رسیدم و از ایشان برای سفری به مشهد دعوت کردم. فرمودند: «وقتی من مردم را به رعایت دستورات ستاد کرونا ملزم می‌کنم، چگونه می‌توانم خود به آن نکنم؟» 🌐 خبرگزاری فارس 🆔 @sireh_agha
✿❀رمان ✿❀ ✿❀نیمہ ݐــنہان ماه ۱۵ ✿❀قسمت راننده پیاده شد و داد کشید: _"های چته خانم؟ کوری؟ ماشین به این بزرگی را نمیبینی؟" توی تاکسی یک بند گریه کردم تا برسم خانه... آن قدر به این و آن التماس کردم تا اجازه دهند مسئول بنیاد را ببینم. وقتی پرسید: _ "چه می خواهید؟" گفتم: _ "می خواهم همسرم زیر نظر پزشک های خودمان در یک آسایشگاه خوش آب و هوا بستری شود که مخصوص باشد." دلم برای زن های شهرستانی می سوخت که به اندازه ی من سمج نبودند. به همان بالا و پایین کردن های قرص ها رضایت می دادند. نامه ی درخواستم را نوشت. ایوب را فرستادند به آسایشگاهی در بچه ها دو سه ماهی بود که ایوب را ندیده بودند. با آقاجون رفتیم دیدنش زمستان بودو جاده یخبندان. توی جاده گیر کردیم. نصف شب که رسیدیم، ایوب از نگرانی جلوی در منتظرمان ایستاده بود. آسایشگاه خالی بود. توی آن فصل برای مناسب نبود. ایوب بود و یکی دو نفر دیگر.. سپرده بودم کاری هم از او بخواهند، آن جا هم می کرد. هم حالش خوب شده بود و هم دیگر سیگار نمی کشید. مدت شمال زندگی کردیم، ولی همه کار و زندگیمان بود. برای های ایوب تهران می ماندیم. ایوب را برای که می بردند من را راه نمی دادند. می گفتند: _"برو، همراه مرد بفرست" کسی نبود اگر هم بود برای چند روز بود. هر کسی زندگی خودش را داشت و زندگی من هم بود. کم کم به بودنم در بخش عادت کردند. پاهایم باد کرده بود از بس سر پا ایستاده بودم. یک پایم را می گذاشتم روی تخت ایوب تا استراحت کند و روی پای دیگرم می ایستادم. عصبانی می شدند: _"بدن های شما استریل نیست، نباید این قدر به تخت بیمار نزدیک شوید." اما ایوب کار خودش را می کرد. می داد که کسی نیاید. آن وقت به من می گفت روی تختش دراز بکشم.. به روایت همسر شهید ایوب بلندی شهلا غیاثوند @shahidaghaabdoullahi
انسان شناسی ۲۳۶.mp3
11.18M
۲۳۶ ♨️ عمل‌ها ممکن است خالص باشند، قبول هم شوند! اما ماندگار نباشند! ☜ سه مهارت در وجود انسان، لازم است، که باعث ماندگاری او می‌شود! بدون این سه مهارت، عمل‌ها نمی‌مانند.
انسان شناسی ۲۳۸.mp3
11.5M
۲۳۸ 💢عمل‌ها ممکن است خالص باشند، قبول هم شوند! اما ماندگار نباشند! سه مهارت در وجود انسان، لازم است، که باعث ماندگاری او می‌شود! بدون این سه مهارت، عمل‌ها نمی‌مانند. ※ در این پادکست دومین و سومین مهارت را می‌آموزیم.