eitaa logo
شهید اسماعیل کرمی
216 دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
8.5هزار ویدیو
129 فایل
شکر خدا را که در پناه حسینیم گیتی از این خوبتر پناه ندارد شهید مدافع وطن و امنیت کشور تاریخ تولد : 1350/06/01 تاریخ شهادت : 97/11/24 نحوه شهادت : حمله تروریستی جاده خاش زاهدان سن شهادت : 47 سال جهت ارسال مطالب @karami_113
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹 ولادت و تربیت موسی علیه السّلام«۱»🔹 روزی مادر موسی یوکابد در کنج خانه خود نشسته و درد زایمان او را فرا گرفته بود پس قابله ای را دعوت کرد تا وسایل زایمان او را فراهم سازد و او را فارغ نماید. آنگاه که موسی متولد شد، نور رخسار او لرزه بر اندام قابله انداخت و محبتش در دل او نفوذ کرد، قلب مادر به طپش افتاد و بر حیات و بقای فرزند خود کوشید. خبر ولادت او از فرعون پوشیده و مستور نگه داشته شد و مدت سه ماه بر این منوال گذشت. آنگاه که فرعون، مأموران خود را برای جستجو در مورد اطفال به سطح شهر فرستاد، خدا به مادر موسی الهام کرد، صندوقی تهیه کند و فرزندش را در میان آن بگذارد و آنگاه صندوق را در میان رود خروشان نیل بیندازد، مادر موسی بعد از انجام این دستور، خواهر موسی را در کنار ساحل به همراه فرزند خود فرستاد تا ببیند سرنوشت کودکش به کجا می انجامد و سپس خبری از او بیاورد. خواهر موسی به همراه صندوق روانه شد و حرکت آن را در نظر داشت و آنگاه که صندوق بهمراه جریان آب وارد قصر فرعون شد از بابت سرنوشت برادر سخت ناراحت و متأثر شد. اما رحمت خدا شامل حال موسی شد و همسر فرعون به محض آنکه به موسی نظر کرد، خداوند محبت وی را در دلش افکند و به دنبال آن، از فرعون تقاضا کرد که این طفل را به فرزندی قبول کند. در این حال مادر موسی که فرزند خود را به رود نیل افکنده بود از غم و اندوه فرزند خویش فارغ بود، زیرا فرزندش را به دست خدای توانا و بینا سپرده بود و او زنی شجاع و باایمان بود. بعد از آنکه بنا شد موسی فرزند فرعون باشد، دایه های شیرده را احضار کردند، شاید طفل سینه یکی (ادامه دارد) علیه السّلام منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى 🌸🌸🌸🌸🌸
🌿🌿 قصه های مربوط به: علیه السلام 🔹 ولادت و تربیت موسی علیه السّلام«۲»🔹 بعد از آنکه بنا شد موسی فرزند فرعون باشد، دایه های شیرده را احضار کردند، شاید طفل سینه یکی از آنها را بگیرد و تشنگی و گرسنگی خود را برطرف نماید ولی موسی از همه آنها روی گرداند! هامان وزیر فرعون نگاهی به اطراف کرد و چون چشمش به خواهر موسی افتاد گفت: این دوشیزه این کودک را می شناسد، او را بگیرید تا از وضع این طفل خبر دهد. آنگاه از دختر سؤال کردند این کودک کیست؟ خواهر موسی گفت: من به این خانه آمده ام تا خدمتی به پادشاه کرده باشم. فرعون به خواهر موسی گفت: پس هرچه زودتر زن شیردهی برای پرستاری این کودک بیاور. در این هنگام بود که موسی شروع به گریه کرد و فرعون او را در آغوش گرفت و نوازش داد تا او را آرام کند و خواهر موسی را بدنبال دایه فرستاد، پس از مدتی مادر موسی آمد و کودک به وی انس گرفت و با رغبت فراوان پستان او را در دهان خود گذاشت و شروع به مکیدن شیر کرد و کوچکترین اعتنایی به دیگران نکرد. فرعون وحشت زده به زن گفت: تو چه کسی هستی؟ چه شد که این طفل تمام پستانها را رها کرد و فقط سینه تو را گرفت؟ مادر موسی گفت: من زنی خوشبو و پاکیزه شیر هستم. هیچ طفلی را به من نمی دهند مگر اینکه سینه مرا قبول کند. فرعون کودک را به زن داد و حقوقی هم برایش مقرر کرد و او فرزندش را به منزل بازگرداند.بدین طریق خدا پاداش صبر و ایمان مادر را داد و چشم او روشن گشت تا بداند وعده خدا حق است. علیه السّلام منبع: کتاب قصه های قرآن؛ زمانی، مصطفی، پایگاه اطلاع رسانی حوزه ؛ جادالمولى، محمد احمد، قصه هاى قرآنى 🌸🌸🌸🌸🌸