هدایت شده از اخبار 🇮🇷 20:20
مادر شهید همت دارفانی را وداع گفت
🔹لحظاتی قبل حاجیه خانم «نصرت همت» مادر سردار شهید محمد ابراهیم همت، فرمانده لشکر محمد رسول الله(ص) دارفانی را وداع گفت.
✅کانال اخبار 20:30👇
http://eitaa.com/joinchat/1684144128C592f3e217d
یاد باد آن روزگاران یاد باد
روزهای وصل یاران یاد باد
روزهای خوب دوران دفاع
عشق و وصل و هجر هنگام وداع
خاطرات نخلهایی سوخته
چشمهایی سوی مولا دوخته
فرارسیدن چهلمین سالگرد آغاز دفاع مقدس گرامی باد 💐
شادی روح امام و همه شهدای اسلام
اللهم صل علی محمد و آل محمد🌺
هدایت شده از { مأوا..
وَلله عطشناک ترین واژه سلام است
وقتی که دلی تنگِ حرم داشته باشی
#السلام_علیک_یااباعبدلله
@naagofte
هدایت شده از دوستداران استاد قرائتی
✅ تلنگر
✍وقتی متولد می شویم دَرْ گوشمان اذان می گویند. وقتی از دنیا میرویم بر پیکرمان نماز میخوانند. اذان روزِ تولدمان را برای نماز روزِ وفاتمان می گویند. زندگی، تعبیر کوتاهی است میانِ آن اذان تا آن نماز، اختیار هیچ کدامشان را نداریم... خوشا به حال آنانکه بجای دل بستن به زمان، به «صاحب الزمان» دل می بندند.
#قیامت_نزدیکه_مرگ_نزدیکتر
┄┅┅❅💠❅┅┅┄
➥ @Qaraati313_ir
آشنایی با شهید دفاع مقدس : حجت الاسلام شهید محمدرضا حبیب الهی
سمت : معاون عملیات سپاه صاحب الزمان، محل شهادت فکه
مزار شریفش: گلستان شهدای اصفهان
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
1-رعایت حق الناس:
پشت در حجره اش را کاملا پوشانده بود.همه شیشه ها را روزنامه چسبانده بود.شب ها تا دیر وقت درس میخواند می گفت نمی خواهم نور چراغ اتاق من،کسی را اذیت کند.
نثار روح مطهرش و همه شهدای اسلام
🌿🌿🌿🌿🌿 🌹 🌿🌿🌿🌿🌿
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
کانال شهید اسماعیل کرمی🌹
eitaa.com/shaheed_esmaeil_karami
هدایت شده از کتاب رسان 📚
#به_یاد_ماندنی_های_دفاع_مقدس ۱۱ کتابی هستند که میتوانید در هفته دفاع مقدس با #۲۵_درصد_تخفیف از کتابرسان سفارش دهید.
در صدر این فهرست، #مربع_های_قرمز قرار دارد که دیروز متن #تقریظ رهبر معظم انقلاب بر این اثر ارزشمند، رونمایی شد؛ زندگینامه داستانی #حاج_حسین_یکتا، راوی سرشناس دفاع مقدس.
در ادامه نیز ۱۰ اثر شناختهشدهی دیگر را از ناشران مختلف گردآورده ایم که اجمالا مرور میکنیم.
@ketabresan
.
🎇°•○●﷽●○•°🎇
✨هر روز یک صفحه با کتاب حسین پسر غلامحسین✨
🌺زندگینامه شهیدی که حاج قاسم وصیت کرد در کنار او دفن شود.🌺
🍃 قسمت هشتم
💫بعد از آن روز، محمدحسین و محمدرضا این راه نسبتا طولانی را پیاده طی می کردند. یک سال گذشت که محمدهادی در همان مدرسه شروع به درس خواندن کرد. تفاوت سنی آنها کمتر از دو سال بود. حالا او راه مدرسه تا خانه و بالعكس را با محمد حسین می آمد. آن دو معمولا با شیطنت های کودکانه و بازی این مسیر را برای خودشان کوتاه می کردند.
یادم می آید یک روز سرد زمستانی به محض اینکه در را باز کردم، دوتایی سراسیمه وارد خانه شدند و خود را در آغوشم انداختند. این قدر دویده بودند که رنگ به رخسارشان نمانده بود. صدای تپش قلبشان به گوش می رسید، نسیم سرد زمستانی نوک دماغشان را قرمز کرده بود. از آنها پرسیدم: «چی شده؟ چرا این قدر اشفته اید؟» محمدحسین گفت: «نیمه های راه مدرسه بودیم که یک سگ ولگرد دنبالمان افتاد، نزدیک بود به ما حمله کند، تا همین نزدیکی های خانه تعقیبمان کرد،ما با تمام توان این مسیر را دویدیم.))
هر دو را در آغوش گرفتم و بوسیدم: «سریع بروید داخل اتاق و پای بخاری دست و صورتتان را گرم کنید، اما یادتان باشد وقتی سگی را می بینید، اگر فرار کنید، بیشتر دنبالتان می آید.
بعد از دقایقی هر دو فراموش کردند چه اتفاقی برایشان افتاده است، زیرا از این موارد یکی، دو بار دیگر هم پیش آمده بود. همین امر سبب شده بود آنها شجاع و نترس بار بیایند. 💫
ادامه دارد 🖋️
@Misaagh_Amin
مداحی آنلاین - دوباره یاد قدیما افتادم - مجتبی رمضانی.mp3
4.09M
🍃🍃#هفته_دفاع_مقدس
🍃🍃#واحد احساسی
🍃🍃#شهــــدا
🍃دوباره یاد قدیما افتادم
🍃غروب #جبهه نمیره از یادم
🎤 #مجتبی_رمضانی