1698069785411.jpg
580.4K
#ملاقات_کوه ۲
اولین اتاق خیلی خاص بود
جانباز عزیز قطع نخاع از گردنی ،در اتاق روی تخت خوابیده بودند
دستها بی حرکت کنار بدن...
به سختی سرشون را بالا آوردند تا به ما خوش آمد بگویند...
و بعد عذرخواهی کردند که بخاطر نفس تنگی نمیتونند خیلی صحبت کنند😭😭
بغض گلوی همه را می فشرد..
اولین نکته ای که عزیز دلمان گفتند: دعا برای سلامتی رهبر انقلاب بود
وای خدای من!
دقیقا مثل پدرجون بودند هر وقت برای سلامتی شون دعا میکردیم میگفتند: من کیم؟ برای امام زمان و رهبر دعا کنید💔
جانباز عزیز از امام زمان میگفتند و آرام آرام اشک از کنار چشمان شون می ریخت
چه جلسه ای بود
می گفتند: خدا را به حضرت زهرا قسم بدید که آقا بیایند
ما گفتیم: شما هنگام ظهور،فرمانده حضرت هستید
با حالتی عجیب گفتند: «من بیچاره کی هستم...
شهید عبداللهی باید دستمون را بگیرند»
و من با خود زمزمه میکنم اگر شما لایق نیستید پس کی لایق این مقام هست؟
هر اتاق یک مجلس روضه بود
خدا میدونه که دلمون نمیخواست از اتاق بیرون بریم
خاک بر دهان من که این سربازان همیشه آماده را از نفس افتاده خواندم😔
به خدا قسم که تازه نفس تر از شما ندیدم
با همه وجودم احساس میکردم کنار پدرم هستم
و جالبه که مادر هم با گریه از همین حس گفتند😭
هر دو جانباز درد کشیده
و عاشق امام زمان
و چشم براه ظهور💔
ادامه دارد....
#شهید_جانباز_حاج_اصغر_عبداللهی
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
شماره 1⃣0⃣1⃣
📚جانباز
زندگینامه و خاطرات مجاهد فرهنگی، جانباز شهید حاج اصغر عبداللهی
📖اثر گروه شهید هادی
۱۵۶صفحه مصور.
۶۵۰۰۰تومان
📚چاپ اول ۱۴۰۲
چاپ دوم ۱۴۰۳
خاطرات فوق العاده آموزنده و جذاب
@pkhadi
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
بسمه تعالی
✅مجلس روضه هفتگی
✅در منزل جانباز شهیدحاج اصغر عبداللهی
به قصد تعجیل فرج
✅سخنران حجت الاسلام والمسلمین کریمی
✅دوشنبه ۲۶آذر
از حوالی یک ساعت به اذان مغرب
ویژه خواهران وبرادران
✅مکان خیابان هشت بهشت غربی خیابان ملک شمالی کوچه شماره ۷ منزل شهید
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
فاتحه آنلاین - یادبود مرحوم جانباز شهید حاج عبدالحسین جاوری - فاتحه آنلاین
https://fatehe-online.ir/2763629
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
بسمه تعالی
✅مجلس روضه هفتگی
همزمان با ولادت ایام زهرا سلام الله علیها
✅در منزل جانباز شهیدحاج اصغر عبداللهی
به قصد تعجیل فرج
✅سخنران حجت الاسلام والمسلمین کریمی
✅دوشنبه ۳دی
از حوالی یک ساعت به اذان مغرب
ویژه خواهران وبرادران
✅مکان خیابان هشت بهشت غربی خیابان ملک شمالی کوچه شماره ۷ منزل شهید
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
14.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ببینید
🌷شهید حاج اصغر عبداللهی🕊
قسمت چهارم از سری مستند های کوتاه درباره ی شهدای شاخص اصفهان
این قسمت:جانباز شهید حاج اصغر عبداللهی
#شهید_حاج_اصغر_عبداللهی
#سبکبالان
#مظهر_عزت
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
بسمه تعالی
مطلبی ارسالی از یکی از ارادتمندان به شهید عبداللهی👇
سلام و عرض ادب خدمت شما
من بعد از شهادت شهید بزرگوار عبداللهی با ایشان آشنا شدم و طریق آشنایی هم با اتفاق جالبی همراه بود که از بزرگواری و عنایت خود ایشان بود. و از همان زمان ارادتی به ایشان پیدا کردم.
بعد از آن اتفاق عجیبی برای من افتاد که خواستم خدمت شما عرض کنم که اگر صلاح میدونید در کانال بگذارید تا دیگران هم قدر این شهید بزرگوار و مقام شهدا را بیشتر درک کنند.
پسر 2 ساله ی من از بچگی مجرای اشکی چشمش تنگ بود و یکبار در سن یکسالگی با چه سختی در چشمش میل زدند ولی بعد از چند وقت دوباره علائم گرفتگی برگشت و به گفته ی دکتر تنها راه خوب شدن عمل بود.
بنده خیلی نگران بودم و به امید اینکه راهی پیدا شود چند وقت عمل کردن را به تعویق انداختم.
یکروز صبح که از پسرم ازخواب پاشد دیدم هیچ علامتی از عفونت در چشمش نیست در صورتی که هر روز صبح چشمش پر از عفونت بود.
ما آنموقع نفهمیدیم چه اتفاقی افتاده و اصلا در ذهنم نبود.
تا اینکه چند هفته بعد در کانالتون جریان کسی رو خوندم که با نذر و توسل به شهید عبداللهی بچه اش شفا پیدا کرده بود. ناگهان جرقه ای در ذهن من خورد که چند روز قبل از خوب شدن پسرم من او را بر سر مزار شهید بزرگوار برده بودم و از خاک مزارش تبرکی به نیت شفای چشمش به صورتش مالیدم و دعا کردم😭. و مطمئنم که این اتفاق جز با دعا و عنایت شهید بزرگوار نبوده و نمیدانم چطور از ایشان تشکر کنم. خدایا شکرت که اینطور بندگان خالصت رو در مسیر ما قرار دادی که راه درست بندگیت رو بیاموزیم
کانال شهیدعبدالهی
eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
May 11
15.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم رب الشهدا
بیان یکی از خاطرات قبل از انقلاب در مورد شهید جانباز حاج اصغر عبداللهی توسط برادر شهید
فقط حدود ۳ دقیقه
#مصاحبه
#خاطرات
#برادرشهید
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
بسمه تعالی
✅مجلس روضه هفتگی
✅در منزل جانباز شهیدحاج اصغر عبداللهی
به قصد تعجیل فرج
✅سخنران حجت الاسلام والمسلمین کریمی
✅دوشنبه عصر
از حوالی یک ساعت به اذان مغرب
ویژه خواهران وبرادران
✅مکان خیابان هشت بهشت غربی خیابان ملک شمالی کوچه شماره ۷ منزل شهید
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
از خدایِ مهربونم ممنونم که کتابِ شهیدو سرراهم گذاشت که بتونم با این شهید ِ بزرگوار آشنا بشم 🥺 و توفیقِ بعدی وارد شدن به کانال و گروه و بعد هم رفتن به منزلِ نورانی و پُر برکت شهید حاج اصغر عبداللهی😭
اینا همش توفیقه ،توفیقی که من نمیخوام به این راحتیا از دستش بدم 😭
فقط خدا میدونه و همه ی اونایی که وارد منزلِ این شهیدِ بزرگوار شدن برای روضه، اصلا این خونه و روضه هاش با همه ی روضه هایی که رفتم زمین تا آسمون فرقشه😭 شهید خودش تو رو دعوت میکنه اونجا 😭 مگه آخرم میتونی دل بکنی از اونجا 😭 نهههههه من که نمیتونم ،دیروز رفتم ولی دل کندن از اونجا برام مثِ دل کندن از همه ی وجودم بود😭😭😭 از شهید میخوام فقط دستمو رها نکنه که خیلی در به در و سرگردونِ این دنیا میشم😭😭😭😭فقط ی حرف خواهرانه به همتون دارم و اونم اینکه اگه میتونید برید خودتون این حسو تجربه کنید ،برید منزلِ شهیدِ عزیز که پاکترین شهیدِ گلستان شهدا ایشون بودن که وارد عالم برزخ شدن ( برگرفته از کتابِ شهید )
کاش میشد گوشه ی حیاطِ این منزلِ نورانی ساعتها بشینم و گریه کنم 😭 و به جای جایی که این شهید با ویلچر رفتن بوسه بزنم
خوش به سعادت ِ خانمِ بزرگوار ِ این شهید و خوشا به بچه های این شهید 😭
امثالِ این شهدا انشالله با ظهورِ حضرت حجت زنده میشن 🤲🌸
به امیدِ اون روز 🌸😭
اللهم عجل لولیک الفرج🌸🤲😭
#جان باز
#دلنوشته
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
بسم رب الشهدا
اول میخواستم از شهیدعبدالهی و ارادت خودم بهشون بگم
چند وقتی بود که دلم یه تغییر اساسی در وجود خودم میخواست، مثل یه خودسازی اساسی
اما همت و اراده شو نداشتم فقط یه ایده بود توی ذهنم
از وقتی که از شهید شنیدم انگار یه احساس عجیبی نسبت بهشون داشتم
بخاطر همین تا فهمیدم کتاب زندگی نامه شون وجود داره اولین فرصت تهیه کردم و شروع کردم به خوندم
خیلی زود مطالعه کردم و تموم شد
برنامه ریزی هامو کردم که خودسازی رو انجام بدم اما....
یهویی یه درد عجیب گرفتم بیماری که منو فلج کرد، افتادم گوشهی خونه تک تک وقتایی که نمیتونستم تکون بخورم عجیب حضور شونو حس میکردم
دلم که میگرفت یادشون ارومم میکرد.
دلم لح لح میزد برم سر مزار شون و ای کاش میشد با خانواده شون ارتباطم بیشتر میشد
کم کم حالم خوب شده بود که همکارم پیام دادن گفتن بریم اصفهان دنبال کاری،
اومدم اصفهان و کلی شوق و ذوق داشتم که میرم سر مزار حاجی شب جمعه من اونجا بودم اما
گویا حاجی همه چی رو خوب چیده بود
اولین نفری که سر مزار شون باهاشون صحبت کردم همسر حاجی بودن و....
حاجی به من روسیاه همت و اراده داد، امید بخشید،زندگیش شد انگیزه راه و مسیرم...
الانم بخاطر علاقه ای بهشون داریم توی یکی از مساجد استان البرز کتابخونه زندگی نامه شهدا اماده میکنیم
#شهید_جانباز_حاج_اصغر_عبدالهی
#شهید_آبرودار
#دلنوشته
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy