با دل خوش رفتم اما با دل خون و دست پای خونی و زخمی برگشتم.
یک کاسکه بچه خالی دستم بود.
انقدر جمعیت زیاد بود نتونستم یه راه پیدا کنم و برم.
همونجا موندم که یه هو مردم جوم اوردند و من هر چه تلاش کردم کالسکه رو ببرم با خودم نشد و همونجا ولش کردم زیره دست وپا.
مردم انقدر هول دادن یه بچه زیره دست و پا له شد.