🔲 #دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان🔲
⬛️اللهم عجل الولیک الفرج⬛️
⬛️ #آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان ⬛️
خدایا🙏
در بیست و یکمین روز
از ماه مبارک رمضان 🌙
به فڪرمان منطق
به قلبمان آرامش💞
به روحمان پاڪی
به وجودمان آزادی
به دست هایمان قدرت
به چشمهایمان زلالی
به زندگیمان عشق💞
به دوستی هایمان تعهد و
به تعهدمان صداقت عطا ڪن🙏
#روزتون_بخیر🌸🍃
@shaheidaneh
جزء بیست و یکم.mp3
4.09M
♥️🎧
💠 تلاوت تحدیر (تندخوانی)
#استاد_معتز_آقایی
⚜️ #جزء ۲۰ #قرآن_کریم ⚜️
⏲«در ۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید» 😍
14.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️روضه
حاج احمد اصفهانی
@shaheidaneh
السلام علیک یا صاحب الزمان (عج)
میشود این رمضان موعد فردا باشد
آخرین ماه صیام غم مولا باشد
میشود در شب قدرش به جهان مژده دهند
که همین سال ظهور گل نرگس باشد
#العجل_یابن_الزهرا.....
✅ @shaheidaneh
📗بریده ای از کتاب «بچههای#حاج_قاسم» نوشته افسر فاضلی شهربابکی
💎روایتی مستند از زندگی#سردار_حسین_معروفی از جانبازان و آزادگان هشت سال دفاع مقدس است.
♦️قسمت اول
⬅️چهره ی دوست داشتنی و چشم های مهربان و جذّاب#حاج_قاسم
🔵سردار معروفی در مقدمه کتاب ص ۱۴ یادآور می شوند که در انتخاب نام این کتاب به اسم بچه های حاج قاسم بدون آگاهی سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی این اسم با مشورت جمعی از رزمندگان و آزادگان عزیز و سر افراز انتخاب شد چرا که یقین داشتم در صورت مشورت با ایشان با این نام گذاری مخالفت می کردند
🔸️بریده ای از ص۵۸ این کتاب:
تابستان سال ۱۳۶۱ بسیجی ویژه بودیم با تشکیل تیپ ثارالله کرمان به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی مجددا به جبهه اعزام شدیم...
🔺️بعد عملیات رمضان با استقرار در دشت جفیر آمدیم هوا خیلی گرم بود .
🔻اولین بار بود که چهره ی دوست داشتنی و چشم های مهربان و جذّاب#حاج_قاسم را می دیدم ولحن زیبا و گرمش را می شنیدم. راننده ی ایشان، علی باقری یکی از دوستانم بود.
🔸️آن جا بود که با محمد فاضلی،محمدعلی پور احمدیان و مقداد رضا حسینی آشنا شدم.همان جا بود که اعلام کردند تیپ ثارالله به لشکر ثارالله ارتقاء پیدا کرده است؛لشکر پیروزمندی که رزمندگان جان بر کف و فرمانده ی دلاورش،هیچ گاه از یادها نخواهند رفت...
🦋در توضیح عکس: نفر دوم ایستاده از راست سردار سلیمانی و نفر سوم نشسته از چپ سردار معروفی
✅ @shaheidaneh
🌹رسم خوبی داشتیم، #ماه_رمضانها بعضی شبها، چندتا از مربیها جمع میشدیم افطاری میرفتیم خونهی دانشآموزا.
یکی از شبها توی ترافیک گیر کردیم.
اذان گفتند.
🌹علی گفت: وحید بریم نماز بخونیم؟ وقت نمازه.
من گفتم: پنج دقیقه بیشتر نمونده، بذار بریم اونجا میخونیم.
بخاطر ترافیک یک ساعت و نیم بعد رسیدیم به مقصد.
🌹علی زد روی شونمو گفت:
کاری که وقت نمازاولوقت انجام بشه، ابتر میمونه...
🌹شهید علی خلیلی
🌹 #یاد_شهدا_باصلوات
🌹 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
✅ @shaheidaneh