eitaa logo
آرِزویَـم شّهـٰادَت🕊
1.7هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
13 فایل
°•﷽•° آری؛ رَفتـَند...🌿 تا آراّمـ سَر بر بالیّـن بُگـذاریم🪁 او بـَرای آرامـِش تو جـاّنــ، داد...❣️ حاّلـ تو چه کــَردی برایِ او؟...(": شروعمون: ¹⁴⁰¹/⁹/² پاﯾاﻧموטּ:شه‍اנتموטּ اِטּ شاءلله🖐🏻♥ #کپی؟حلالت رفیق مدیر : @Mirdar90
مشاهده در ایتا
دانلود
نحوه ی شهادت شهید رضا حاجی زاده در درگیری‌های اخیر خان طومان ، شهید رضا حاجی زاده به دلیل اینکه تک تیرانداز بود جلوتر از دیگر نیروها بود. بالای ساختمانی مستقر بود و هر کدام از تکفیری‌ها که جلو می‌آمدند را به هلاکت می‌رساند. از آن ساختمان به ساختمان دیگری تغییر مکان می‌دهد و سپس به سمت تانکی که در آن نزدیکی بوده می‌رود تا با نارنجک آن تانک را منفجر کند اما از دور تیری به سوی او شلیک می‌شود و به شهادت می‌رسد. این شهید بزرگوار از شهدای لشکر عملیاتی ۲۵ کربلا به همراه ۱۲ تن دیگر از یارانش در روز ۱۷ اردیبهشت‌ماه سال ۹۵ در خان‌طومان سوریه به شهادت رسید که پیکرش در ۲۱مهر ۱۳۹۹ به وطن بازگشت و در ۲۴ مهر۱۳۹۹ تشیع شد. مجروحیت شهید رضا حاجی زاده زمانی که مجروح می شود یک کلاه بافتنی سرش بوده که گلوله آنقدر نزدیک از سرش رد می‌شود که کلاه را می‌سوزاند اما سرش آسیب نمیبیند. @shahid098
یادیاران ❤️ 🥀✨ من و آقارضا و شهید صحرایی با هم از مقطع کارشناسی در دانشگاه همکلاسی بودیم، من درسم زیاد خوب نبود و میثم نیز زیاد درس نمیخواند لذا به رسم دیگر دوستان، ریزنوشته‌هایی را با خود به جلسه امتحان می‌بردم، من از آن ریزنوشته‌ها کمکهایی می‌گرفتم و به رضا هم می‌دادم تا شاید به کارش آید اما او اعتنایی به کاغذها نداشت و دوست نداشت در امتحانات تقلب کند، وقتی به آقارضا می‌گفتیم که چرا تقلب نمیکنی می‌گفت: من قراره با این مدرک حقوق بگیرم اگه مدرکم از راه درست نباشه، پولی که می‌گیرم و به خانوادم می‌دهم درست نیست. راوی:دوست شهید 🌷 هدیه به ارواح مطهر شهدا 🌷 @shahid098
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺┉❀✾«🌺»❥ًً🌺┉❀✾«🌺 پیکرش را با دو شهید دیگر، تحویل بنیاد شهید داده و گذاشته بودند سردخانه. نگهبان سردخانه می گفت: یکی شان آمد به خوابم و گفت: ((جنازه ی من رو فعلاً تحویل خانواده ام ندید !)) از خواب بیدار شدم. هر چه فکر می کردم کدام یک از این دو نفر بوده ، نفهمیدم ؛ گفتم ولش کن ، خواب بوده دیگه و فردا قرار بود جنازه ها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب شهید رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت .این بار فوراً اسمش رو پرسیدم. گفت: امیر ناصر سلیمانی. از خواب پریدم ، رفتم سراغ جنازه ها. روی سینه ی یکی شان نوشته بود ((شهید امیر ناصر سلیمانی)). بعد ها متوجه شدم توی اون تاریخ، خانواده اش در تدارک مراسم ازدوج پسرشان بوده اند ؛ شهید خواسته بود مراسم برادرش بهم نخورد. خاطره ای از 🖤@shahid098🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسی که از همه‌ نوکرتره درجش بالاتره شهید مصطفی صدرزاده 🌺🌹