yadat_bashat.pdf
27.78M
زندگینامه شهید حمید سیاهکالی مرادی🌷🕊
#زندگینامه_شهید
#یادت_باشه
#شهید_حمید_سیاهکالی
https://eitaa.com/shahid098
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی
#شهید_سیاهکالی
https://eitaa.com/shahid098
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت جالب از شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی از زبان همسرش
#شهید_حمید_سیاهکالی
🔹 شهدا دلها را تصرف میکنند .....
🔹 با ذکر صلوات نثار ارواح شهدا این پست را برای مخاطب هاتون هم ارسال کنید .
✨ الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
https://eitaa.com/shahid098
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدئو_استوری🎥
تودل بارون...📝
#سجاد_محمدی
https://eitaa.com/shahid098
گاهیخـدا انقـدرزودبـه
خواستـههـامون جـواب
میدهکـهبـاورمون
نمیشـهازطـرفخـدابـوده؛
اینجـاستکـهمیگیـم
عجـبشانسـیآوردم....!
#شایدتلنگر
#السَّلامُعَلَيْكَيَاحُجَّةاللّٰهِفِىأَرْضِهِ
هرروزهدارےهنگامافطار
یڪدعااجابتشدهدارد.
📙اقبالالاعمالص۱۱۶
- #امامحسن(ع)
9.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢اینم #امر_به_معروف زیبااااا
😍روسریش شوهرش سرش کرد....
👌#امربه_معروف در بازار تهران
🌷به همین زیبایی و شیوایی امر به معروف کنید
❌یادتون نره ب شیوه های امر ب معروف توجه کنید و این امر واجب و زمین نزارید
#خواهشاً این روز ها ک ب هر دلیلی کشف حجاب زیاد شده بی تفاوت نباشید و امر ب معروف کنید..
با دیدن این کلیپ ها نحوی صحیح رو یاد بگیرید
https://eitaa.com/shahid098
ویس خودسازی قراره ساعت هفت بزارم منتظر باشید 🙏🌸
خیلی ویس پر کاربردی هست 👌
#فوررر
https://eitaa.com/shahid098
7129701594.mp3
466.6K
#ویس_خودسازی🔈 (نزدیکی به خدا)
🔻ماجرای عارفی که پیامبر در خواب دید و هم نشین با ایشان شد
🔻چگونه در روز محشر مورد شفاعت پیامبر و خاندان پاکش قرار بگیریم؟
❌ثواب و اهمیت ذکر صلوات
"به نیت امام حسین انتشار حداکثری بشود"
#لطفا.انتشار.حداکثری.بشود
#فوق.مهم
#قسمت1
ادامه دارد...
#منتشر.کنید.ثواب.جاریه
#مهدوی
#انتشار.حداکثری
#الهم.عجل.لولیک.الفرج
https://eitaa.com/shahid098
7129702540.mp3
491.3K
#ویس_خودسازی🔈 (نزدیکی به خدا)
🔻ماجرای عارفی که پیامبر در خواب دید و هم نشین با ایشان شد
🔻چگونه در روز محشر مورد شفاعت پیامبر و خاندان پاکش قرار بگیریم؟
❌ثواب و اهمیت ذکر صلوات
"به نیت امام حسین انتشار حداکثری بشود"
#لطفا.انتشار.حداکثری.بشود
#فوق.مهم
#قسمت2
ادامه دارد...
#منتشر.کنید.ثواب.جاریه
#مهدوی
#انتشار.حداکثری
#الهم.عجل.لولیک.الفرج
https://eitaa.com/shahid098
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣
* #داستـــان
❤ #عاشقــانه_دو_مدافـــع❤️
#قسمت_بیست_پنجم
_اومدم کہ جواب بدم تلفـݧ زنگ زد خالم بود
نجات پیدا کردم و دوییدم سمت اتاقم...
چادرم و درآوردم تو آیینہ نگاه کردم چهرم نسبت به سه سال پیش خیلے تغییر کرده بود
بہ خودم لبخندے زدم و گفتم اسماء ایـݧ سجادے کیہ❓
چرا داره بہ دلت میشینہ❓
همونطور کہ بہ آیینہ نگاه میکردم اخمام رفت تو هم
_اسماء زوده مقاومت کـݧ نکنہ ایـݧ هم بشہ مث رامیـݧ تو باید خیلے مواظب باشے نباید برگردے بہ سہ سال پیش
علے فرق داره نوع نگاهش،صدا کردنش،حرف زدنش،عقایدش...
_خندم گرفت ...هہ علے❓هموݧ سجادے خوبہ زیادے خودمونے شدم
_در هر حال زود بود براے قضاوت
هنوز جلوے آیینہ بودم کہ ماماݧ در اتاق و باز کرد
کجا فرار کردی❓
خندم گرفت
فرار کجا بود مادر مـݧ اومدم لباسامو عوض کنم
خوب پس چرا عوض نکردے هنوز❓
داشتم تو آیینہ با خودم اختلاط میکردم
مامانم با تعجب بهم نگاه کرد و گفت:
بسم اللہ خل شدے ❓
خندیدم و گفتم بووووودم
راستے ماماݧ آقاے سجادے گفت کہ قرار بعدیموݧ اگہ شما اجازه بدید براے فردا باشہ
فردا❓چہ خبره اسماء
نمیدونم ماماݧ عجلہ داره
براے چے مثلا عجلہ داره
دستمو گذاشتم رو چونم و گفتم خوب ماماݧ براے مـݧ دیگہ
ماماݧ با گوشہ ے چشمش بهم نگاه کرد و گفت:بنده خدا آخہ خبر نداره دختر ما خلہ تو آیینہ با خودش حرف میزنہ
إ مامااااااااااا...
در حالے کہ میخندید و از اتاق میرفت بیروݧ گفت :باشہ با بابات حرف میزنم
راستے اسماء اردلاݧ داره میاد.
از اتاق دوییدم بیروݧ با ذوق گفتم کے داداش کچلم میاااااد
فردا
خبر داره از قضیہ خواستگارے❓
_معلومہ کہ داره پسر بزرگمہ هااا تازه خیلے هم تعجب کرد کہ تو بالاخره بعد از مدت ها اجازه دادے یہ خواستگار بیاد براے همیـݧ از پادگاݧ مرخصے گرفتہ کہ بیاد ببینتش
دستم و گذاشتم رو کمرمو گفتم:
آره تو از اولم اردلاݧ و بیشتر دوست داشتے بعد باحالت قهر رفتم اتاق
_ماماݧ نیومد دنبالم خندم گرفتہ بود از ایـݧ همہ توجہ ماماݧ نسبت بہ قهر مـݧ اصلا انگار ݧ انگار
خستہ بودم خوابیدم
باصداے اذاݧ مغرب بیدار شدم اتاقم بوے گل یاس پخش شده بود.
دیدم رو میزم چند تا شاخہ گل یاسہ
تعجب کردم تو خونہ ما کسے براے مـݧ گل نمیخرید ولے میدونستـݧ گل یاس و دوست دارم اولش فکر کردم ماماݧ براے آشتے گل خریده ولے بعید بود ماماݧ از ایـݧ کارا نمیکردم
موهام پریشوݧو شلختہ ریختہ بود رو شونہ هام همونطور کہ داشتم خمیازه میکشیدم اتاق رفتم بیروݧ و داد زدم:
ماماااااااݧ ایـݧ گلا چیہ❓
مـݧ باهات آشتے نمیکنم تو اوݧ کچل و بیشتر از مـݧ دوست دارے
اردلاݧ یدفہ جلوم ظاهر شد و گفت:
بہ مـݧ میگے کچل❓از هیجاݧیہ جیغے کشید م و دوییدم بغلش و بوسش کردم هنوز لباس سربازے تنش بود میخواستم اذیتش کنم دستم و گرفتم رو دماغم گفتم:
_اه اه اردلاݧ خفہ شدم از بوے و جورابو عرقت قیافشو ببیـݧ چقد سیاه شدے زشت بودے زشت تر شدے
خندید و افتاد دنبالم
بہ مـݧ میگے زشت❓
جرئت دارے وایسااا
ماماݧ با یہ اللہ اکبر بلند نمازشو تموم کرد و گفت چہ خبرتونہ نفهمیدم چے خوندم
قبول باشہ ماماݧ مگہ نگفتے اردلاݧ فردا میاد
چرا منم نمیدونم چرا امروز اومد
_اردلاݧ اخمی کردو گفت ناراحتید برم فردا بیام
خندیدم هولش دادم سمت حموم نمیخواد تو فعلا برو حموم...
راستے نکنہ گلارو تو خریدے❓
ناپرهیزے کردے اردلان...
خندید و گفت:بابا بغل خیابوݧ ریختہ بودݧ صلواتے مـݧ پول نداشتم برات آبنبات چوبے بخرم گل گرفتم
گل یاس❓اونم صلواتے❓
برو داداااااش برووو کہ خفہ شدیم از بو برو.
_داشتم میخوابیدم کہ اردلاݧ در اتاق و زد و اومد داخل ... *
نویسنده✍"#السيدةالزينب"
ادامــه.دارد....
#همراه_شهدا