eitaa logo
آرِزویَـم شّهـٰادَت🕊
1.7هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
3.7هزار ویدیو
13 فایل
°•﷽•° آری؛ رَفتـَند...🌿 تا آراّمـ سَر بر بالیّـن بُگـذاریم🪁 او بـَرای آرامـِش تو جـاّنــ، داد...❣️ حاّلـ تو چه کــَردی برایِ او؟...(": شروعمون: ¹⁴⁰¹/⁹/² پاﯾاﻧموטּ:شه‍اנتموטּ اِטּ شاءلله🖐🏻♥ #کپی؟حلالت رفیق مدیر : @Mirdar90
مشاهده در ایتا
دانلود
🎞 دماغ‌عملی‌تو‌اینجاچیکارمیکنی❗️ آقای‌ندافی‌(یکی‌از‌همرزمان‌شهیدنوری)‌که‌به سوریه‌رفته‌است . ایشون‌هم‌استانی‌شهید‌نوری‌هستن؛‌میگویند: موقع‌اعزام‌به‌سوریه؛‌بابک‌را‌دیدم‌جوان و خوش‌سیما‌به‌او‌نمیخورد‌مدافع‌باشد‌ جلو‌رفتم‌وبه‌بابک‌گفتم:"‌تو‌اینجا‌چیکار‌میکنی‌دماغ عملی؟؟ توالان‌باید‌درخیابان‌گلسار‌رشت‌بگردی‌و‌خوش بگذرانی‌نه‌در‌سوریه‌که‌غیر‌از‌توپ‌وتفنگ‌خبری نیست .❗️ بابک‌نگاهم‌کرد؛چشم‌های‌زیبایش‌را‌به‌من‌دوخت . منتظر‌جوابی‌بودم‌اما‌چیزی‌نگفت!!‌سکوت‌کرد‌و سکوت کرد https://eitaa.com/shahid098
🎞 ˼شھید‌بابک‌نوری‌هریس˹❤️ ازفعالترین‌جوانهای‌رشت‌بود.🌱 سرشار‌اززندگی‌بود‌و😍 همیشه‌در‌برنامه‌های‌مختلف‌‌پیش‌قدم‌بود✨ درفـعالیتهای‌اجتمـاعی‌‌و‌ عام‌المنفـعه‌وانجـمن‌های‌‌خیریه‌ مانند‌هلال‌احمر‌و‌بهزیستی‌مشارکت‌داشت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌⌝شَھیـدبـٰابڪ‌نـوࢪۍ🖤⌞
همرزم‌شهید: بابک‌همیشه‌یه‌تسبیح‌سبزداشت ‌که‌دور دستش‌میبست 📿 موقع‌شهادتش‌هم‌دستش‌بود🥀 بابک نوری هریس🌹
. . 🎞 |دوست‌شہید| |ماوقتے در جلسات دوره میرفتیم به ما شام میدادند،بابڪیکم از پیاز🧅 بدش میومدوو بیشتر اوقات هم غذا آبگوشت بود. دورهم که مینشستیم غذا میخوردیم بابڪ میگفت:"بهمن پیاز ندین،من پیاز نمیخورم ،دهنم بو میگیره" یکم رو پیاز🧅حساس بود... جالباینجاست،مدام بچه ها پیاز🧅میخوردند میرفتن جلوش میگفتن:پیاز-پیاز😁 بابڪهم میگفت:"نکنےندیگه" ماهم اذیتش میکردیم ...خدامارو ببخش:)| ♥️ @shahid098
7.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رائفی پور می گفت نصف‌شب ساعت 11 _12بود بلند شدیم رفتیم امامزاده سر مزار شهید عباس دانشگر، متولی امامزاده اومد در رو باز کرد کشیدمش کنار باهاش صحبت کردم، گفت این شهید داستانش با همه فرق داره، گفتم چرا؟ گفت یه شب بیدار شدم صدای ضجه ای شنیدم، اومدم دیدم 4نفر اومدن داخل امامزده سر قبر این شهیدنشستند گفتم شما چطور اومدین داخل، در که قفل بود، گفتند داشتیم میرفتیم مشهد شنیده بودیم قبر شهید اینجاست اومدیم ديدیم در قفله، گفتیم عباس جان اینجوری آدم مهمون دعوت نمی کنه ها، یه دفعه صدای تِقّی اومد برگشتیم دیدیم قفل باز شده.... 😭 🕊اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج بِحَقِّ الزَّهراء (س) 🕊اَللهُمَ الرْزُقْنا تَوْفیقَ الشَّهادَةَ في سَبِیلِکْ
¦💚🌱¦ 🎞 ''شخصیت‌شہیدبآبــ💕ـــڪ'' ☁️بابڪ‌شخصیت‌مھربانۍ‌داشت‌کہ.. راحت‌بہ‌دل‌مۍ‌نشست🙃 اصلا‌بہ‌دنبال‌شهرت‌و‌معروف‌شدن‌ نبودچون‌چنیـن‌شخصیتۍ‌نداشت..🚶🏻‍♂ 🌸انگیزه‌اصلۍ‌‌اش‌دفاع‌از‌جان‌،مال‌و‌ ناموس‌ڪشورش‌بود‌و‌وقتۍ‌این‌اتفاق‌ها‌ را‌از‌رسانہ‌ها‌دنبال‌مۍ‌کردکہ‌چطور‌داعش‌ در‌سوریہ‌درگیرۍ‌ایجاد‌کرده،‌🤔🌱 بحثش‌پیش‌مۍ‌آمد‌☁️ ومۍگفت اگر‌مـا‌نباشیم‌کہ‌براۍ‌‌دفاع‌پیش‌قدم شویم،همین‌اتفاق‌ها‌ممڪن‌است‌در ڪشور‌خودمان‌و‌براۍ‌‌خواهر‌و‌مادرو بچہ‌های‌خودمان‌رخ‌بدهد😔🌸 برای‌همین‌رفـت‌تا‌از‌آنچہ‌ڪہ‌اعتقاد داشت‌‌دفا؏ڪند..🌿'! 🐚وقتۍ‌‌این‌بـحث‌ها‌پیش‌مۍ‌آمـد‌ بہ‌علاقہ‌‌زیادۍ‌‌کہ‌براۍ‌‌رفتن‌بہ‌‌سوریہ‌ داشت‌،پۍ‌‌مۍ‌بـردیم.. در‌حـالۍ‌‌کہ‌مۍ‌دانـستیم‌حتۍ‌‌پدرش‌ شرایطۍ‌برایـش‌فراهم‌ڪرده‌ڪه مۍ‌توانسـت‌براۍ‌‌ادامہ‌تـحصیل‌ بہ‌‌آلـمان‌بـرود‌!📗 د‌رڪش‌برایمان‌خیلۍ‌‌سخـت‌بود...💔 ‍‎ 💛 shahid098@
🕊♥️ 🎞 |دوست‌شہید| [بابڪ اعتقادش نسبت به پیامبر و ائمه اطهار خیلی بالا بود. تو جامعه همیشه یک شخصی و خانومی رو میدید ، مثل خواهر خودش میدونست..حتی یه جورایی مراقبشون بود، و دوست نداشت اتفاقی براشون بیفته؛ کلا بابڪ خیلی شخصیت مهربونی بود و از اون دسته آدم هایی بود که راحت به دل می نشست] ♥️
🎞 |هم‌دانشگاهۍ‌شهید| دخترے میگفت: من همکلاسی بابک بودم. خیلیییی تو نخش بودیم هممون... اما انقد باوقار بودکه همه دخترا میگفتند: " این نوری انقد سروسنگینه حتما خودش دوس دختر داره و عاشقشه !" 😏 بعد من گفتم:میرم ازش میپرسم تاتکلیفمون روشن بشه... رفتم رو دررو پرسیدم گفتم : " بابڪ نوری شمایی دیگ ؟! " بابڪ گفت : "بفرمایید ." گفتم:" چراانقد خودتو میگیری ؟؟چرا محل نمیدی به دخترا؟؟!! " بابڪ یہ نگاه پر از تعجب و شرمگین بهم کرد و سریع رفت و وانستاد اصلا! بعدها ک شهیدشد ، همون دخترا و من فهمیدیم بابڪ عاشق ڪی بوده که بہ دخترا و من محل نمیداد... 🥺💔| ♥️
🎞 |برادر‌شہید| 《بابک از دوران کودکی ، علاقه خاصی به فضاهای مذهبے داشت. در همچین فضایی هم بزرگ شده بود. فاصله سنی برادر کوچکترم امید با بابک ، یڪسال بود. امید متولد هفتاد . بابک متولد هفتاد و یڪ. امید یک روز غیرتی میشه کہ به عنوان برادر بزرگ بابک، برم ببینم کجاست که دیر میاد خونه!؟ امید میره سر محله. میبینه بابک قران به دست از مسجد خارج میشه》 •♥️•
🎞 رفیق‌شهید : رفته بودیم راهیان نور ، موقع ای که رسیدیم خوزستان، بابک هرگز باکفش راه نمیرفت،پیاده دراون گرما... میگفت : "وجب به وجب این خاک رو شهیدان قدم زدن.. زندگی کردند...راه رفتند... خون شهیدانمون دراین سرزمین ریخته شده.. و ماحق نداریم بدون وضو وباکفش دراین سرزمین گام برداریم." هرگز بابک دراین سرزمین بدون وضو راه نرفت و با کفش راه نرفت... ♥️
ارزویم شهادت: 🎞 رفیق شهید : بابک عاشق دورهمی بود تو دانشگاه دوستای اجتماعیه زیادی داشت چون واقعا با همه زود جوش میخورد خیلی چیزا داشت چیزایی که جوونای امروزی و هم سن و سالای ما دوست دارن داشته باشن آرزوشونه داشته باشن یا بهش برسن بابک نوری همه ی اینارو داشت بابک همیشه دوست داشت خوشتیپ باشه و به تیپش اهمیت میداد بابک پر از انرژی بود سرشار از زندگی بود تمام سفرهایی که میرفت دوستانش همه باهم بودن و همیشه یه جو فوق العاده شلوغ دورش بود مثلا اگر هر کدوم از ماها 20تا دوست داشتیم بابک صدتا رفیق داشت چیزی نبود که بابک نداشته باشه از دوست و رفیق گرفته تا خانواده و امکانات زندگی...همونطور که گفتم بابک خیلی به ظاهرش میرسید یک وقتایی تریپ رپری میزد گاهی اوقاتم تیپ بگ میزد و کلاه کپ میذاشت خلاصه که بابک خیلی خوشتیپ بود...♥️
مۍ‌گفت:«مااصلا‌دعاۍ‌بۍ اجابت‌نداریم... میرۍ‌اون‌‌دنیا‌یهو‌کلۍ‌ثواب‌ میریزن‌پات‌ومیگن‌بیا جواب‌اونهمه‌دعاهایۍ‌که‌ خواستۍ‌ونشد:)♥️» ‌ - شهیدبابک‌نوری‌هریس✨