eitaa logo
🌷کانال شهدای گمنام شهرک خاتم الانبیا (ص)🌷
97 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
16 فایل
✅ضمنا مطالب در قالب شهدای دیگر دفاع مقدس شهر خود را برای آیدی بالا ☝☝☝بفرستید ✅ 🔴مقام معظم رهبری(مدظله العالی) گرامی داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست 🌹🌴🌴🌴🌴 🥀به یاد شهداجنگ‌ تحمیلی ۱۲روزه🚀 #پاسدارشهیدعلی‌جوادی‌پور
مشاهده در ایتا
دانلود
سردار سرلشکر پاسدار «حسین سلامی» به فرماندهی کل سپاه منصوب شد 🔹حضرت آیت الله خامنه‌ای، فرمانده معظم کل قوا در حکمی با سپاس از خدمات با ارزشمند و ماندگار «سردار سرلشکر جعفری» در فرماندهی سپاه، «سردار حسین سلامی» را با اعطاء درجه سرلشکری به فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب کردند. 🔹رهبر انقلاب اسلامی همچنین در حکم جداگانه‌ای «سردار سرلشکر محمدعلی جعفری» را به مسئولیت قرارگاه فرهنگی و اجتماعی حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنافداه منصوب کردند. @shahid2_gomnam @javad_s70
animation.gif
حجم: 147.1K
درس معلم گر بود زمزمه محبتی / جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را @shahid2_gomnam @javad_s70
امد رمضان هست دعا را اثري دارد دل من شور و نواي دگري ما بنده عاصي و گنهكار توييم اي داور بخشنده بما كن نظري ماه مبارک آمد، اي دوستان بشارت کز سوي دوست ما را هر دم رسد اشارت آمد نويد رحمت، اي دل ز خواب برخيز باشد که باقي عمر، جبران شود خسارتبر شما فرا رسيدن ماه ضيافت الهي  را تبریک می گوییم . 🙏🙏🙏🙏🙏 #ماه_خدا #بندگی @shahid2_gomnam @javad_s70
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🌾 ☘ [شاهرخ] بر روی سینه اش حفره ای ایجاد شده بود. خون با شدت از آنجا بیرون می زد! گلوله تیربار تانک دقیقاً به سینه اش اصابت کرده بود. 😨 رنگ از چهره ام پریده بود. مات و مبهوت نگاهش می کردم. زبانم بند آمده بود. کنارش نشستم. داد می زدم و صدایش می کردم. اما هیچ عکس العملی نشان نمی داد. تانکها به من خیلی نزدیک شده بودند. صدای انفجارها و بوی باروت همه جا را گرفته بود. نمی دانستم چه کنم. نه می توانستم او را به عقب منتقل کنم نه توان جنگیدن داشتم… 🔫 اسلحه ام را برداشتم تا به سمت عقب حرکت کنم. همین که برگشتم دیدم یک سرباز عراقی کنار نفربر ایستاده! نفهمیدم از کجا آمده بود. اسلحه را به سمتش گرفتم و سریع تسلیم شد. گفتم : حرکت کن. 💣 یک نارنجک داخل نفربر انداختم. بعد هم از میان شیارها به سمت خاکریز خودی حرکت کردیم. صد متر عقبتر یک خاکریز کوچک بود. سریع پشت آن رفتیم. برگشتم تا برای آخرین بار شاهرخ را ببینم. باتعجب دیدم چندین عراقی بالای سر او رسیده اند. آنها مرتب فریاد می زدند و دوستانشان را صدا می کردند. بعد هم در کنار پیکر او از خوشحالی هلهله می کردند....😔😢 hor-zaman.ir @shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein 🔻 قسمت سی و هشتم 🔺 🍃💐 🌹 🍃 🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃 @shahid2_gomnam @javad_s70
---•••¤•¤•¤🍃🌸🍃¤•¤•¤•••--- 🕊کم حرف می زد. سه تا پسرش شهید شده بودند. ازش پرسیدم : چند سالته مادرجان؟ گفت : هزار سال. خندیدم... ☘😔گفت : شوخی نمی کنم. اندازه هزار سال بهم سخت گذشته. 💔صداش می لرزید... @shahid2_gomnam @javad_s70