♡#مصطفی_صدرزاده ♡
🍃هرچه تقویم را زیر و رو کردم تولد تا شهادتش در مُحرم خلاصه می شود. #قرار_بی_قرار را ورق زدم فهمیدم مادرش، او را نذر حضرت عباس کرده بود.
🍃حسرت هایش برای نبودن در کربلا، کار دستش داد. بی قراری اش با چهارشنبه های نذر #علمدار و روضه هیئت بیشتر شد، پرنده قلبش خانه به خانه پرید تا در طواف حرم عمه سادات آرام گرفت.
🍃 نام جهادی #سیدابراهیم را انتخاب کرد.شاید هم ابراهیم شد تا اسماعیل نفسش را قربانی کند. گذشت از دنیا و تعلقاتش حتی از همسر و فرزندانش.
🍃دلش در #سوریه گرفتار شده بود. اما گاهی ترکش های پا و پهلویش او را مجبور به برگشت می کرد. در مجروحیت هم آرام و قرار نداشت. سرزدن به خانواده #شهدا و یاد کردن دوستان شهیدش مرهم دل تنگی هایش بود.
🍃مردانه پای قولش می ماند. با ابوعلی عهد کرد هرکس زودتر شهید شد سفارش دیگری را پیش #ارباب کند. با شهادتش #شفاعت رفیق جامانده را کرد و ابوعلی هم به کاروان عشاق پیوست.
🍃مصطفی در صدر قلب ها بود چه
در سوریه که سردار دلها از محبتش به او گفت و چه در #شهریار که با کارهای فرهنگی اش نوجوان و جوان خاطر خواهش بودند.
🍃او مرد ماندن نبود. از سفره پاسداری از حرم، #شهادت می خواست. در روز #تاسوعا شهید شد، نگاهی کن به ما اسیران بلاتکلیف.
✍نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌹به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_مصطفی_صدرزاده
📅تاریخ تولد : ۱۹ شهریور ۱۳۶۵
📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۳۰ مهر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت رضوان
🕊محل شهادت : حلب، سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
♡بسم رب الحسین♡
🍃همه درگیر بودند، درگیر شهادت، به دنبال کسب لیاقت از عمه ی سادات تا پر بکشند به #سوریه و بشوند #مدافعین_حرم_آل_الله🌷
🍃تا بشوند *شهید* و رنگ بدهند زندگی بی رنگ و ظلمت زده ی ما #زمینیان را. اما میان این شلوغی ها، میان این دعاهای شهادت، دعای تو عجیب به دستان عرش خدا رسید و گویی مستقیم عطر چادر خاکی #زهرای_مصطفی(ص) را گرفت🌹
🍃گویی عمه جانمان #زینب(س) شهادت نامه ات را به دست مادرش سپرده بود و تورا در سپاه سربازان او نهاده بود که اینگونه زهرایی(س)، #شهادت را در آغوش کشیدی.
🍃آن لحظه ای که ایمان و اعتقاداتت را برتری دادی و دست #شیطان پهلویت را نشانه گرفت؛ همان لحظه بود که خدا بالید به پهلوی شکسته ات و فخر کرد به زمین و زمان از داشتن چنین بنده ی دلبری❣
🍃گویا علاقه ات به #رهبر، غیرت علوی ات و همه و همه ی این ها تورا با تمام وجود به سمت وظیفه ی دینی ات کشاند و در اخر این تو بودی که عاقبت بخیر شدی🕊
✍نویسنده : #اسماء_همت
🌺به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_علی_خلیلی
📅تاریخ تولد : ٩ آبان ۱۳۷۱
📅تاریخ شهادت : ۳ فروردین ۱۳۹۳
📅تاریخ انتشار : ۹ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
🕊محل شهادت : تهران
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃پرنده خوش سیمایی را کنار حرم حضرت زینب ترسیم کرد و با خط زیبایش نوشت بسم رب زینب. به گمانم پرنده خیالش بود که در حوالی حرم بال های غیرتش را گشوده بود.
🍃#روح_الله_قربانی آقازاده بود اما حسابش از خیلی ها جدا بود. مهارت هایش را پیشکش کرد به شهر بی قرار #سوریه. گذشت از #دانشگاه و مدرک زبان، از زندگی آسوده و بدون دردسر، از عاشقانه هایش با زینب اش ..
🍃روح الله معنای واقعی بأبی أنت و امی و جانی و مالی و اهلی است برای #ارباب و خواهر مضطرش...همه را فدا کرد حتی جانش را. شاید دلتنگی هایش در روزهای بی مادری و عشقش به #حضرت_زهرا سبب شد تا به رسم حضرت مادر بسوزد. پیکری سوخته مهمان زینب منتظر شد در #معراج_شهدا و مدتی بعد چشم هایش جز زیبایی چیزی ندید و لب هایش با ذکر ما رایت الا جمیلا ارام گرفت.
🍃بگذریم از دلتنگی هایش برای #همسر شهیدش. از زمان که هر ثانیه اش یادآور خاطره ای است و بغض مهمان دلش می شود. از آررزوهایی که آرزو ماندند. از روزهایی که تلخ می گذرد. ازعده ای که هنوز هم نمک طعنه بر زخم دلش می پاشند. بگذریم از پنجشنبه ها و دلتنگی و مزار شهید. اما به قول خودش همه اینها فدای حرم #عمه_سادات و آرامش آنجا.
داغ زینب های معراج شهدا کجا و داغ زینب مضطر #کربلا کجا.
روح الله ها می روند تا هرروز کل یوم #عاشورا و کل عرض کربلا شود...
✍️نویسنده : #طاهره_بنائی_منتظر
🌹به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_روح_الله_قربانی
📅 تاریخ تولد : ۱ خرداد ۱۳۶۸. تهران، دولاب
📅تاریخ شهادت : ۱۳ آبان ۱۳۹۴( ۲۱ محرم ۱۴۳۷ هجری قمری)
📅تاریخ انتشار : ۱٢ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشتزهرا قطعه ۵۳
🕊محل شهادت : سوریه، حلب
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍂تمام #دنیای_دختر خلاصه میشود به پدرش. آغوش گرمش بهترین #مأمن_آرامش است. هرچه دختر ناز کند، دل پدر عاشقانهتر برای ثمره وجودش میتپد.
🍂خستگیهایی که بر تن پدر سنگینی میکند با #شیرینزبانیهای_دخترش تمام میشود اما بزرگترین #حسرت برای یک دختر جای خالی پدر است. محروم شدن از #آغوش پرمحبت و جای خالی دست پرمهرش که موهای دخترش را نوازش کند و #قربانصدقهاش شود.
🍂میخواهم از دختری بگویم که عاشقانههایش با پدر ختم میشود به #بوسهای_گرم بر #سنگ_سرد مزار پدرش...
#نادیا، دلتنگیهایش را از کودکی با بغل کردن لباس نظامی که نشان پدر است تسکین میدهد.
🍂تنها تصور او از چهره پدر، عکسی است که آقا حمید قبل از رفتن به #سوریه، برای شهادتش آماده کرده بود.
🍂تولد #یکسالگی نادیا مصادف شد با #شهادت پدرش و بهترین هدیهاش شد #دختر_شهید شدن.
حمید ۲۰ساله، دل کند از دخترش به حرمت سهساله حسین.
🍂چند روز قبل از شهادتش هرچه زنگ زد دخترش خواب بود و نتوانست صدایش را بشنود. حتی حسرت دیدن راهرفتنهای دخترش هم بر دلش ماند و شهید شد.
🍂حالا دختر قصه ما دلش به #خاطرات بهجامانده خوش است و افتخار میکند به پدری که #جوانیاش را فدای خواهر ارباب کرد و طعم بیتابی #رقیه_سهساله سهم دخترش شد.
🍂خداراشکر سنگ سرد #مزار دل ندارد وگرنه تا حالا بارها از #دلتنگیهای_نادیا برای پدرش، دلش گرفته بود، بغضش ترکیده بود و هزار تکه شده بود...
✍نویسنده: #طاهره_بنائی_منتظر
🍃به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حمید_احسانی
📅تاریخ تولد: ۲۴ تیر ۱۳۷۲
📅تاریخ شهادت: ۱۹ آبان ۱۳۹۲
📅تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت: دمشق.زینبیه
🥀مزار: مشهد.بهشت رضا
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃دقیقا بیست سال و سه روزت بود که بر#آسمان نقش پروازت را نگاشتی
اما اینبار رسم الخط عاشقی تو فرق میکرد. در این روزها که شهر پر است از حرف و از کمتر کسی انتظار میرود تنها حرف نباشد، تو حرف نبودی ؛ آری دهه هفتادی بودی اما نه مثل بقیه. تو فرق داشتی اما هرکسی این را نمیفهمید. نمیدانستند میخواهی به قلب تلاویو حمله کنی.
🍃 همه از معرفت شهادت چیزی نمی دانستند.شهادت به سن و سال نیست که اگر بود پیش از آن #حسین_فهمیده و #بهنام_محمدی هم بودند.
🍃شهادت مرد میدان و مبارزه می خواهد.شهادت گذشتن از دام های دنیا می خواهد برای رسیدن به بامهایش و این کار هرکسی نیست.باید بگذری بگذاری و بروی.
🍃اینجا سر آغاز رسیدن است رسیدن به #معشوق ؛ همان یکتای ناب هستی
همان که کسی حتی فکر رسیدن به او را هم نمیکند اما #مصطفی عزیز همان خدا شد.
🍃میگفت من برای آمدنم به #سوریه برنامه ریزی کردهام همانطور که برای حضورم در کرانه باختری...
🍃معلوم است کسی با این اهداف ازآنِ زمین نیست.همراه و همسفرسید مجتبی، سید ابراهیم و #محمد_حسین بود و تا پایان سفر باهم رفتند تا جای خالیشان مانند سوز سرمای زمستان اعماق وجودمان را بخشکاند.
✍نویسنده : #فاطمه_زهرا_نقوی
🍃به مناسبت سالروز شهادت #شهید_سید_مصطفی_موسوی
📅تاریخ تولد: ۱۸ آبان ۱۳۷۴
📅تاریخ شهادت : ۲۱ آبان ۱۳۹۴
📆تاریخ انتشار: ۲۰ ابان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت: حلب سوریه
🥀مزار شهید: گلزار شهدا.قطعه ۲۶
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃باران نرم نرمک به تن شهر میزند و جان درختان را جلا میدهد. گوش کن! چه عاشقانه در گوش مردم این شهر #نجوا میکند. میشنوی؟ پیغام آسمانیان را برایمان آورده. هر قطره اش دنیایی از حرف های ناگفته با خود دارد.
🍃اولین قطره ای که روی دستم میچکد پیکیست که خبر از #ابوخلیل آورده از اولین های هفت سال پیش. آن موقع که هیاهوی #سوریه گوش زمانه را کر کرده بود، کفتارها به گرد #حرم زوزه میکشیدند زمان غرش شیران #حیدری بود.
🍃اولین هایی که رفتند و صدای #لبیک_یازینب شان آهسته در این حوالی پیچید خبر پروازشان هم آهسته به گوش بعضی ها رسید. کوچ ابوخلیل نیز آهسته رخ داد، در #پاییز، آن زمان که صدای پای #آذر به گوش میرسید.
🍃قطره های دیگر خبر از شقایق های #آسمانی دیگر میآورند ولی من هنوز گوش سپردم به نوای همان قطره اول. بوی #یاس پیچیده در این حوالی، بوی #بهشت.
🍃قطره میخواهد آخرین گفته هایش را هم بر دلم حک کند که میگوید: تا #شهید نباشی شهید نمیشوی. دنباله اش هم مرا بیتی مینوشاند:
منزل وصل پس از رد شدن از #خویشتن است
وصل اگر میطلبی روی خودت پا بگذار.
🍃همه معادلاتم را همین یک بیت بهم میریزد کسی آهسته در گوش دلم نجوا میکند: #رسول رسول زمین...آقا رسول صدایمان را داری؟ اینجا زمینگیر شدیم کاری بکن، #تخریبچی میشنوی چه میگوییم؟
♡ #شهادتت_مبارک♡
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🕊به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_رسول_خلیلی
📅تاریخ تولد : ۲۰ آذر ۱۳۶۵
📅تاریخ شهادت : ۲۷ آبان ۱۳۹۲
📅تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
🕊محل شهادت : حلب، سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃به یاد آن روزی، که لابلای هوای گرگ و میش صبح، میان مزه شیرین هوای #پاییز، سیمای عاشقانه ات تا ابد بر لوح بهشتیان نقش بست.
🍃بابک نوری، شهیدی که معروف شده بود به #خوشتیپ_آسمانی، مانند نام خانوادگی اش، #نورانیت چهره اش زبانزد بود...
🍃شاید آن #اشک های شاعرانه برای مولای شهیدش، هرکدام همچو منشور، پرتویی از رنگین کمان را بر چهره اش نقش میبستند.
🍃پرستوی عاشقی که سرزمین های #غرب، با آغوش باز پذیرای اقامتش بودند، اما بلیط در دستانش، گذر #عاشقانه و یکطرفه ای بود به #سوریه. زمین، نردبان صعودش بود و آسمان، دل مشغولی اندیشه اش.
🍃شرط گزینش آزمون سبکبالان، زیبایی رخساره #دل است. غافل از آنکه هم ظاهر و هم باطن تو، هردو مملو از زیبایی حضور #آفریدگار بود. تو مجوز پرواز گرفتی و ما نیز که مفتخر بودیم به سیمای مزین، با قلب #تاریکمان دوباره جاماندیم و #جاماندیم و جاماندیم...
✍نویسنده : #مبرا_پورحسن
🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_بابک_نوری
📅تاریخ تولد : ۲۱ مهر ۱۳۷۱
📅تاریخ شهادت : ۲۷ آبان ۱۳۹۶
📅تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : رشت
🕊محل شهادت : بوکمال سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
✨میگن نوزادان از بهشت به زمین می آیند!
🍃بهمن ۱٣۶٢ بعد از اینکه علیرضاجیلانی عمو، با #شهادت به بهشت رفت، علیرضا جیلانی برادر زاده #زمینی شد و اینچنین جایشان را باهم عوض کردند.
🍃۱۵ ساله بود که نام هیئتی که برای #جوانان تاسیس کردن را "هیئت فاطمیون" گذاشت بس که#عاشق حضرت زهرا بود و به ایشان ارادت داشت.
🍃از ابتدا نیروی س.پ.ا.ه ق.د.س نبود و نیرویبسیجی بود و داوطلبانه به #سوریه اعزام شد. شب شهادتش، در آخرین نوار ارسالی از سوریه صراحتاً شهادت خود را خبر می دهد و به دوستانش می گوید: احساس می کنم این دفعه با دفعات قبل متفاوت است؛ احساس می کنم در #بهشت دارد روی من باز می شود و یقین دارم این سفر، سفر آخر من است و از دوستانش طلب #حلالیت می کند.
🍃شهید در قسمتی از#وصیت_نامه اش چنین آورده: خدا میداند هروقت که به برگشت فکر میکنم #دنیا برایم تیره و تار میشود آخر این راه، این راه به این بزرگی و عظیمی باید برگشت داشته باشد، خداوکیلی قدرت برگشت و تحمل دنیا را نداشتم. درست که شیرینی هایی مثل شما و پدر و مادرم و خواهر و برادرم را برایم داشته ولی این سفر برایم بدون #بازگشت است چون در مقابلم چیزی هست که به مانند #دریا بوده و دنیا یک قطره ناچیز!
🍃در آخر میدانم که سخت است برای خانوادهام اما من به #مادرم(حضرت زهرا) اقتدا کردم و نمیخواهم چیزی از من بماند پس خواهش میکنم سنگ قبر عمو #علیرضا را عوض کنید و بنویسید (شهیدان علیرضا جیلان) این کار کمتر فضا را برای من ناچیز اشغال میکند. یه دلیل دیگه هم داره و اینکه من همیشه عاشق #گلزار_شهدا بودم چه افتخاری بالاتر از اینکه اینجا اسم من هم باشه.
🍃شهید علیرضا جیلان در تاریخ بیست و هشتم آبان ۱٣٩۶ بعد از چندین بار #مجروحیت در عملیات آزادسازی بوکمال آسمانی شد و در تاریخ شنبه ۴ آذرماه ۱۳۹۶ با همراهی خیل عظیم مردم آرام گرفت و به آرزوی خود رسید.
🍃حالا گلزار شهدای #بروجن میزبان دو علیرضا جیلان است که مردم به رشادت و شجاعت ازشان یاد می کنند.
✍نویسنده: #سودابه_حمزه_ای
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_علیرضا_جیلان
📅تاریخ تولد : ۲۸ بهمن ۱۳۶۲
📅تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۹۶
📅تاریخ انتشار : ٢٧ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : گلزار شهدای شهر بروجن
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🍃دخترک کنار باغچه نشسته بود و قصه میگفت #نرگس ها چشم شده بودند و او را به دقت مینگریستند، گنجشکک روی زمین نشسته بود تماما گوش شده بود و تک تک حرف های #دخترک را به ذهن میسپرد. سرو سایه انداخته بود روی سرش که آفتاب کمتر او را بیازارد🌴
🍃صدای دخترک بلند نبود اما به گوش #آسمان رسید که از انتظارش گفت، از اینکه شاید پدر راه خانه را گم کرده و سرگردان است، قرار است برگردد منتها از #کربلا تا اینجا راه زیاد است، گم شده... کاش راه را پیدا کند که کاسه #صبرش لبریز از انتظار شده😔
🍃آسمان شنید و بغض کرد، دلش باریدن گرفت، نرگس #اشک ریخت و شکست و دخترک همچنان از #انتظار سخن میگفت از بابا #مهدی.
🍃قلم نیز بغض کرد، از حسرت #نهال* و انتظاری که پایان نداشت از روح آسمانی که جسمش در زمین سکنی گزید بهر تسلای دل همسر و فرزندانش و آه حسرت کشید از حرفی که روی کاغذ میرفت و حق مطلب را ادا نمیکرد😓
🍃رزمآورانی که میروند و مشق جنگ میکنند، با #لبیکی ره آسمان میپیمایند و زمینینان را نظاره گرند اینها قصه ایست به تأسی از واقعیت قصه هر بار تکرار میشود اما #تکراری نه!♡
🍃انتظار دختری برای پدر، آرمانی که به #شهادت ختم میشود، عقیده ای که #سوریه را خط مقدم انقلاب و #ایران بداند، هرگز تکراری نمیشود بلکه هربار دل من و تو را تکان میدهد.
🍃دل را صیقل دهیم تا آیینه عشق شود و منعکسکننده نور حق تا نشانی خانه یار را گم نکند و بلد راه شود بلد راه عاشقی، راهی که پایان ندارد. مسیری که منتهی به #نور است و مهدی و امثال آن روشنایی همین مسیر را گرفتند که در نور خلاصه شدند❣
#تولدتت_مبارک✨
*نهال: اسم دختر شهید♡
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌺به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_مهدی_قاضی_خانی
📅تاریخ تولد : ۲۸ آبان ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱۶ آذر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ٢٧ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : زیبا شهر قرچک، گلزار شهدای بی بی زبیده
🕊محل شهادت : خانطومان_سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃وقتی #اخلاق و رفتارش را میدیدند، باورشان نمیشد او نظامی باشد مردی از جنس مهربانی، از تبار آسمان ها...
🍃شهید مدافع حرم رضا خرمی متولد ٢٩ آبان۱٣۵٣ از تهران در خانواده متدینی بدنیا امد، اهل #نماز_اول_وقت بود و احترام زیادی به پدر مادر خود میگذاشت. واین دو، راه های رسیدنش به شهادت بودند...
🍃رفتارهایش زمینی نبود! به قول همسرش اگر به #مرگ طبیعی از دنیا میرفت حیف میشد. وقتی همسرش از او میپرسید "اگر #شهید شوی من چکار کنم؟ میگفت مگر خون من از بقیه شهدا رنگین تر است؟" شهدای زیادی هستند که حتی پیکرشان هم برنگشته و تنها با نابودی #رژیم_اسرائیل میتوان به پیکرشان دسترسی پیدا کرد...
🍃برای آسایش خانواده اش هرکاری را که میتوانست انجام میداد. از همبازی شدن با #ابوالفضل چند ماهه تامَحرَم راز رضوانه بودن. همه از کارهایی بود که از صمیم #قلب انجام میداد.
🍃از ابتدای جنگ #سوریه در میدان رزم بود. در میدان همیشه همرزمان خود را که زخمی شده بودند به عقب بر میگرداند. دوماه رجب و #شعبان را روزه گرفت تا شهادت نصیبش شود ....
زمینی شدنت مبارک مدافع عمه ی سادات(س)🌻
✍نویسنده: #فاطمه_زهرا_نقوی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_رضا_خرمی
📅تاریخ تولد : ٢٩ آبان ۱٣۵٣
📅تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱٣٩۵
📅تاریخ انتشار : ٢٨ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : خانطومان
🥀مزار شهید : تهران
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃باکری را همه میشناسند، نامش که برده میشود، #شجاعت و خدمت در پسِ ذهنها نقش میبندد. دو برادر بودند که قلبشان برای #انقلاب میتپید و دوشادوش یکدیگر در راهِ همین انقلابِ نوپا جانفشانی میکردند.
🍃قلم اینبار از حمید بنویسد... #حمید_باکری، مبارزه را از برادر بزرگترشان #علی آموخته بود. اویی که به دست رژیم شاه به #شهادت رسید. قد میکشید اما روح بلندش وَرای گنجایش زمین بود، آنقدر بزرگ که هیچ چیز آرامَش نمیکرد.
🍃به #سوریه و لبنان رفت تا دوره های چریکی را بیاموزد و از آنجا به #آلمان برای ادامه تحصیل اما خبرِ استقرارِ امام در #پاریس، حمید را به آنجا کشاند! تمامِ فکر و ذکرش #خدمت بود. خدمت به مردمی که حالا بانگِ انقلاب سر داده بودند و خونشان را به پایِ این نهالِ نوپا میریختند.
🍃رنگ و بویِ #جبهه را که دید، گویی روحش به #تکامل رسید، خستگی ناپذیر بود و هیچ چیز روحِ بزرگش را آرام نمیکرد. حتی وقتی در #شهرداری مشغول شد، چندی بعد پست و میز و صندلی را رها کرد و به خاکِ جبهه پناه برد. خدمتِ پشتِ میز کارِ حمید نبود...او مرد #جهاد بود و میدان جنگ!
🍃بیوقفه در #تکاپو بود، اصلا انگار متولد شده بود تا خستگی را شکست دهد. شاید هم به قول #حاج_احمد_متوسلیان "استراحت را گذاشته بود بعد از #شهادت"! شهادتی که در #خیبر اتفاق افتاد و پیکری که هیچ گاه از #مجنون بازنگشت اما آنچه حاکم است، #عشقی است به حمید که در دلها مانده...
🍃فرمانده #حمید؛ این روزها به چون تویی نیاز داریم...کسی که خسته نشود و دردِ مردم را بفهمد...درد مردم را درد خودش بداند، به کسی نیاز است که دلبسته به #مقام و منصب و میز نباشد!
🍃از آنجایی که تو هستی تا جایی که ما ایستاده ایم فرسنگها فاصله است؛ برای روحِ زمینگیرمان #فاتحه بخوان...شاید نفسِ تو زنده مان کند!
🍃گرچه شهادت، طلوعِ جاودانگی تو بود اما...
#سالروزِ_زمینی_شدنت_مبارک فرمانده🥰
✍️نویسنده : #زهرا_قائمی
🌺به مناسبت سالروز تولد #شهید_حمید_باکری
📅تاریخ تولد : ۱ آذر ۱۳۳۴
📅تاریخ شهادت : ۶ اسفند ۱۳۶۲
📅تاریخ انتشار : ۳۰ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : جزیره مجنون، عراق
🥀مزار شهید : مفقودالاثر🌹
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
◇بسم الله الرحمن الرحیم◇
🍃از آغاز تولد، آنچه در وجود جاریست، تنها #عشق است و عشق و تو هستی که تصمیم میگیری عشق را به پایِ کدام #معشوق پرورش دهی؟! معشوقِ زمینی یا اویی که در آسمان به نظاره نشسته است!؟
🍃پرستوهای #حلب اما راه و رسمِ عاشقی را خوب بلدند. بال و پر میزنند، گویی خسته از این #دنیا به دنبالِ سرپناهِ امنی راهِ آسمان را پیشگرفته اند.
🍃بندگی سرلوحه کارشان و دلبری از معبود راهِ رسیدنشان به آسمان است.
#میثم، پرستویِ عاشقی که هیچ چیز جلودارِ پروازش نبود حتی شیرینیِ تولدِ تنها دخترش! دختران باباییاند اما سهمِ #حلما سنگِ مزاریست که میان او و بابا فاصله انداخته است و این بین، همسری که زینبگونه #صبر را پیشه کرده است
🍃میثم قبل از پرواز، هردو را به #حضرت_عقیله سپرده و خودش میانِ آسمان نظاره گرِ آنهاست و کنارشان نفس میکشد، بودنش حس میشود. حضور میثم در رگهای زندگی جاریست. عشق به زندگی، به همسر و فرزند چیزِ کمی نیست اما توانِ مقابله با اراده میثم را نداشت، او برای آسمان بود و سکویِ پروازش، حلب.
🍃انسانها به خواستگاهشان باز میگردند و میثم به #آسمان. آنچه خدا هدیه داده بود، باز پس گرفت. عالم سراسر #رازی است نامکشوف، که بر مقیمانِ #حریم_حرم نیز جز پرده ای فاش نخواهد شد.
✍نویسنده : #زهرا_قائمی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت #شهید_میثم_نجفی
📅تاریخ تولد : ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۷
📅تاریخ شهادت : ۱۰ آذر ۱۳۹۳
📅تاریخ انتشار : ٩ آذر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : حلب_سوریه
🥀مزار شهید : بی بی زبیده قرچک
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #سوریه #عمه_سادات
🍃باد که میوزد، عطر لالههای خفته در خاک میان شهر میپیچد. و چشمهای منتظر، هشیار میشوند که شاید عزیزشان در راه است.
🍃این انتظار سالیانِ سال طول میکشد حتی شاید #پدر و مادری در میان این انتظار با وصال فرزندشان برسند و برای همیشه ساکن آسمانها شوند.
🍃سید سجاد هم از همان لالههای خفته میان خاک بود که دوسال مهمان #سوریه ماند و تمام این دوسال را پدر و مادرش در انتظار سپری کردند.
🍃جوانِ رشیدشان، در راه دفاع از ناموس آلالله_علیهمالسلام_ و میان #جبهه حق علیه باطل به سوی آسمان پر گشود. پسری دلیر و شجاع که از ابتدا عشق #اهل_بیت را در سینه داشتو همین عشق او را به قتلگاهِ عاشقان رساند. همان جایی که سر بر دامان #ارباب، به دیدار معبود میروند.
🍃اما انتظار همیشه ماندنی نیست و سید سجاد بازگشت. آمد برای روشنیِ چشم مادرش و برای قوتِ قلب پدرش. آمد تا شهر بویِ #کربلا گیرد و همگان بدانند هنوز هم هستند عباسهایی که برایِ دفاع از زینب_علیهالسلام_ جان را سپر کنند♥️
#تولدت_مبارک؛ فدایی حرم🕊
✍نویسنده: #زهرا_قائمی
🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_سجاد_خلیلی
📅تاریخ تولد : ۱۵ آذر ۱۳۷۰
📅تاریخ شهادت : ٢۱ فروردین ۱٣٩۵
📅تاریخ انتشار : ۱۴ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت فاطمه
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🍃زندگی بی شهادت، ریاضت تدریجی برای رسیدن به #مرگ است. بدان معنا که گاه باید از خود پرسید به کجا میرود این گوهر جان؟ به چه سان می کند آیینه دل؟ که ما خود را رهروان همان #امام خطاب میکنیم که فرمود :"کشته شدن عادت ما و شهادت #کرامت ماست"😌
🍃و چه بزرگی زین سان بهتر که در چشم او در آیی تا در این تاکستان های دنیا برای مردن، گذران عمر کنی چرا که او نگارنده ماست و جز او کس ندارد شیوه نقش و قلم را در این دایره مینایی❣
🍃او همان که خداوند دلهای #آواره است که تا نرسانیدن آنها به خود، برایشان در این دو روز دنیا آسایشی قرار نداده، چنان که #شهید_کیهانی وابستگی های این دنیا دست و دلشان را بند نکرد و برای رسیدن به حیات #ابدی بیقرار بودند و جز #شهادت برایشان قراری در دنیا وجود نداشت که با پرواز به سوی معبود برای همیشه به حیات #عند_ربهم_یرزقون رسیدند🌹
🍃اکنون ما مانده ایم و راه آنان که این روزها بیشتر از همیشه #شرمنده نگاه هایشان شده ایم. ای شهید، دلهایمان را چون رودی که به اقیانوس میریزد به شما متصل میکنیم که دلتان وسیع و بی انتهاست. برای دلهایمان دعا کنید که شرمنده نگاهتان نشویم😓
✍نویسنده : #فاطمه_زهرا_نقوی
🕊به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_محمد_کیهانی
📅تاریخ تولد : ۲۰ آذر ۱۳۵۷
📅تاریخ شهادت : ۹ آبان ۱۳۹۵
📅تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : اندیمشک
🕊محل شهادت : حلب
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #سوریه #صلوات
🍃باران نرم نرمک به تن شهر میزند و جان درختان را جلا میدهد. گوش کن! چه #عاشقانه در گوش مردم این شهر #نجوا میکند. میشنوی؟ پیغام آسمانیان را برایمان آورده. هر قطره اش #دنیایی از حرف های ناگفته با خود دارد.
🍃اولین قطره ای که روی دستم میچکد پیکیست که خبر از #ابوخلیل آورده از اولین های هشت سال پیش. آن موقع که هیاهوی #سوریه گوش زمانه را کر کرده بود، کفتارها به گرد #حرم زوزه میکشیدند زمان غرش شیران #حیدری بود.
🍃اولین هایی که رفتند و صدای #لبیک_یازینب شان آهسته در این حوالی پیچید خبر پروازشان هم آهسته به گوش بعضی ها رسید. کوچ ابوخلیل نیز آهسته رخ داد، در #پاییز، آن زمان که صدای پای #آذر به گوش میرسید.
🍃قطره های دیگر خبر از شقایق های #آسمانی دیگر میآورند ولی من هنوز گوش سپردم به نوای همان قطره اول. بوی #یاس پیچیده در این حوالی، بوی #بهشت.
🍃قطره میخواهد آخرین گفته هایش را هم بر دلم حک کند که میگوید: تا #شهید نباشی شهید نمیشوی. دنباله اش هم مرا بیتی مینوشاند:
منزل وصل پس از رد شدن از #خویشتن است
وصل اگر میطلبی روی خودت پا بگذار.
🍃همه معادلاتم را همین یک بیت بهم میریزد کسی آهسته در گوش دلم نجوا میکند: #رسول رسول زمین...آقا رسول صدایمان را داری؟ اینجا زمینگیر شدیم کاری بکن، #تخریبچی میشنوی چه میگوییم؟
♡ #تولدت_مبارک♡
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌺به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_رسول_خلیلی
📅تاریخ تولد : ۲۰ آذر ۱۳۶۵
📅تاریخ شهادت : ۲۷ آبان ۱۳۹۲
📅تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
🕊محل شهادت : حلب، سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🍃به دنبالت نقشه را زیر و رو میکنم. میخواهم مبدا #حیاتت را بیابم و از آنجا تحقیقاتم را آغاز کنم. پیدایش میکنم، #مازندران، فریدونکنار!
🍃عجیب است ولی هنوز روح سال چهل و شش در همان کوچه ای که خانهتان بود #سرگردان بود. او هم مثل من تو را جستجو میکرد، ولی در بند خانه ای شده بود که تو اولین بار پا بدان جا گذاشتی. او تو را از میان خانه های نوسازی که خیلی محو رنگ و بوی تو و سالهای زندگیات را دارند جستجو میکرد.
🍃من مانند او نیستم! میگذرم، از جایی که اولین بار #متولد شدی، در آن قد کشیدی، درس خواندی، کار کردی و... میخواهم زود به تحقیق و #تفحص خاتمه بدهم و به آخرش برسم. منتها یکی دو جاده مانده به خانه آخر میایستم. تو در این جاده مجروح شده بودی! یادت میآید جناب آقای #محمد_شالیکار؟
🍃من یادم نمیآید در کدام #عملیات ولی میدانم با آن سن کم بد مجروح شدی، آن هم از ناحیه سر. برخلاف پیشبینی هایشان این پایان نبود. هنوز پیمانه سر ریز نشده بود.
🍃جاده ها را باز پشت سر میگذارم. اینبار یک جاده مانده به خانه آخر توقف میکنم. اینجا تو دیگر چهل و نه سالت شده. برای #عتبات رفته بودی که شنیدی درگیری ها بالا گرفته و #سوریه شلوغ شده.
🍃از ذهنت گذشت که برخیزی و از #زیارت دل بکنی، وقت برای زیارت بود ولی برای انجام تکلیف نه! آنچه از ذهنت گذشت را عملی کردی، هر روز یک قدم به خانه آخر نزدیکتر میشدی. و آخرین قدم را با ضمانت #ضامن_آهو در شب شهادتش برداشتی.
🍃خودم خواندم که پای پروندهات امضای #علیابنموسیالرضا بود، زیارت ناقص کربلایت را، جاماندگیات را و #شهادتت را با یک امضا تکمیل کرده بود. و به وقت بیست و یک آذر نود و چهار پرونده زندگیات به زیباترین شکل خودش #خاتمه یافت.
♡سالگرد #شهادتت_مبارک♡
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🕊به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمد_شالیکار
📅تاریخ تولد : ۱۳۴۹
📅تاریخ شهادت : ۲۱ آذر ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : مزار شهدای امام سجاد(ع) فریدون کنار
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی