eitaa logo
کانال شهید محمدعلی برزگر
9.1هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
6.2هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط و سفارش کتاب از قفس تا پرواز (زندگینامه شهید محمدعلی برزگر): @ShahidBarzgar ولادت:۵'۳'۱۳۴۵ شهادت ومفقودیت:۱۰'۶'۱۳۶۵ عملیات:کربلای۲ فرمانده:شهیدکاوه منطقه شهادت:حاج عمران عراق تبلیغات شما👇 @Mahya6470 لینک کانال https://eitaa.com/24375683/10791
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🕊 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
داستان ِضرب المثل👇 این دغل دوستان که می‌بینی مگسانند دور شیرینی حکایت شده است که در زمان قدیم، مردی بود ثروتمند و این مرد فرزندی داشت عیاش. هرچه پدر به فرزند خود نصیحت می‌کرد که با دوستان بد معاشرت مکن و دست از این ولخرجی‌ها بردار، چون دوست ناباب بدرد نمی‌خورد و اینها عاشق پولت هستند، جوان جاهل قبول نمی‌کرد. تا اینکه مرگ پدر می‌رسد و به فرزند می‌گوید: "با تو وصیتی دارم". من از دنیا می‌روم ولی آن مطبخ کوچک را قفل کردم و کلیدش را به دست تو می‌دهم. داخل مطبخ یک طناب به سقف آویزان است. هر موقع که دست تو از همه جا کوتاه شد و راهی به جایی نبردی، برو آن طناب را بینداز دور گردن خودت و خودت را خفه کن. چون زندگی دیگر به دردت نمی‌خورد. پدر از دنیا می‌رود و پسر همچنان در معاشرت با دوستان خود افراط می‌کند و به عیاشی می‌گذراند تا جایی که هرچه ثروت دارد تمام می‌شود و چیزی باقی نمی‌ماند. دوستان و آشنایان او که وضع را چنین می‌بینند از دور او پراکنده می‌شوند. پسر در اوج فقر و نداری روزی مقدار کمی خوراکی آماده می‌کند و در دستمالی می‌گذارد و روانه‌ی صحرا می‌شود تا به یاد گذشته در لب جویی یا سبزه‌ای روز خود را به شب برساند. در لب جویی دستمال خود را گوشه‌ای نهاده و کفش خود را در می‌آورد که پایی بشوید و آبی به صورت بزند. در این موقع کلاغی از آسمان به زیر می‌آید و دستمال را به نوک خود می‌گیرد و می‌برد. پسر ناراحت و افسرده و گرسنه به راه می‌افتد تا می‌رسد به جایی که می‌بیند رفقای سابق او در لب جویی نشسته و به عیش و نوش مشغولند. می‌رود به طرف آنها سلام می‌کند و پهلوی آنها می‌نشیند و سر صحبت را باز می‌کند و می‌گوید که از خانه آمدم بیرون. لب جویی نشستم که صورتم را بشویم کلاغی دستمال خوراکی را برداشت و برد. رفقا شروع می‌کنند به قاه‌قاه خندیدن و رفیق خود را مسخره کردن که بابا مگر مجبوری دروغ بسازی؟ گرسنه هستی بگو گرسنه هستم. ما هم لقمه نانی به تو می‌دهیم. دیگر نمی‌خواهد که دروغ سرهم بکنی. پسر ناراحت می‌شود و پهلوی رفقا نمانده و چیزی هم نمی‌خورد و راهی منزل می‌شود. منزل که می‌رسد به یاد حرف‌های پدر می‌افتد و می‌گوید خدا بیامرز پدرم می دانست که من درمانده می‌شوم که چنین وصیتی کرد. حالا وقتش رسیده که بروم در مطبخ و خود را با طنابی که پدرم می‌گفت حلق‌آویز کنم. می‌رود در مطبخ و طناب را می‌اندازد گردن خود. طناب را می‌کشد و ناگهان کیسه‌ای از سقف می‌افتد پایین. پسر می‌بیند پر از جواهر است می‌گوید خدا ترا بیامرزد پدر که مرا نجات دادی. بعد می‌آید چند نفر چماق‌دار اجیر می‌کند و هفت رنگ غذا هم درست می‌کند و دوستان قدیم خود را دعوت می‌کند. وقتی دوستان می‌آیند و می‌فهمند که دم و دستگاه رو به راه است به چاپلوسی می‌افتند و دوباره دم از رفاقت می‌زنند. خلاصه در اتاق به دور هم جمع می‌شوند و بگو و بخند شروع می‌شود. در این موقع پسر می‌گوید حکایتی دارم. من امروز دیدم کلاغی بزغاله‌ای را به پنجه گرفته بود. کلاغ پرواز کرد و بزغاله را با خود به هوا برد. رفقا می‌گویند عجیب نیست. درست می‌گویی. پسر می‌گوید: جاهل‌ها! من گفتم یک دستمال کوچک را کلاغ برداشت شما مرا مسخره کردید، حالا چطور می‌گویید کلاغ یک بزغاله را می‌تواند از زمین بلند کند؟؟ در این هنگام نگهبانها را صدا زده. وبیرونشان می‌کند و می‌گوید شما دوست نیستید بلکه دنبال پول هستید و غذاها را می‌دهد به نگهبانها می‌خورند و بعد هم راه زندگی خود را عوض می‌کند. هر چند در برخی موارد حکایتی را هم برای شیرینی موضوع به موردی نسبت می‌دهند، در اصل این ضرب‌المثل ریشه در این شعر "سعدی" دارد: این دغل دوستان که می‌بینی مگسانند دور شیرینی بله دوستان... دوست و رفیق در مسیرزندگی ما(خیر و شر) بسیارموثراست. مراقب فرزندانمان باشیم. ┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄ https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10265 👌تمامی پستهای این کانال درصورت امکان بالینک لطفا👆 👌اگردر گروهتان لینک گزاری مجازنیست باصلوات حلال✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️هیچ وقت به من سخت نگرفت... 🟡روایت عاشقانه از همسر شهیدی که در عملیات تروریستی در مزار سردار سلیمانی آسمانی شد... ┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄ https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10266 بالینک لطفا👆👆👆
🕊✨ ‏بانوی شجاع خوزستانی "مجيده نگراوى" كه در زمانِ جنگ با وجودِ همسرِ نابینا ۶ سرباز و افسرِ عراقی را در عملیاتِ آزادسازیِ سوسنگرد (۲۶ آبان ۱۳۵۹) با زیرکی و به تنهایی خلعِ سلاح كرده و به اسارت درآورده بود 🕯بانو مجیده این خاطره رو اینطور روایت کرده: ⚒«وقتی ارتش عراق در حمیدیه شکست خورد،سربازان دشمن با اضطراب و سراسیمه پا به فرار گذاشتند در مسیر خود با تیراندازی به سوی مردم، سعی داشتند از دست آن‌ها فرار کنند، ولی راه رسیدن به مرز رو نمی‌دونستند منم مثل بقیه منتظر فرصتی برای دستگیری نیروی دشمن بودم ⚒ زمانی که شش نفر از افراد متجاوز، نزدیک منزل ما رسیدند، به آنها گفتم اگر جلوتر بروید، در محاصره مردم و نیروهای سپاه قرار می‌گیرین و کشته می‌شین، ⚒گفتند پس چه کار کنیم؟ گفتم: فورا داخل خانه بروید و در اتاق پذیرایی بنشینید و اسلحه خود رو درآورید تا پنهان کنم، ⚒ آنها به گفته من عمل کردن و وقتی خلع سلاح شدند، از پشت، در اتاق رو قفل کردم و مردم رو صدا زدم و با اسلحه غنیمتی آن شش نفر عراقی رو به سوی مسجد بردم.» بالینک لطفا👇👇👇 https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10267
9.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستانی واقعی و تکان دهنده... 👌حکایتی بسیار جذاب از زبان استادناصری. ✍یکی از زیباترین داستانهای واقعی که تا حالا شنیده بودم، بفرست برای اونایی که دوسشون داری یا گرفتارن. 😢 بالینک لطفا👇 https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10261
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سینه‌زنی وروجک 🥰❤️ براتون یک عدد مومن کوچولوی سینه چاک آوردم🥺🤗 پاشید فاطمیه اومد..یاعلی مداح و سینه زن هم آوردم دیگه چی میخوایین😊👌 آموزش عملی مفاهیم دین به فرزندان https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10267 کپی بالینک لطفا👆
عروسک هفت میلیونی هدیه به در جریان گردهمایی بزرگ ایران همدل در تهران یک دختر خانم زیبا عروسکی که خودش دوخته بود را به مزایده گذاشت. در این مزایده خانمی به قیمت هفت میلیون و به نفع ایران همدل این عروسک را خرید .https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10268
از خیاطی پرسیدند: زندگی یعنی چه ؟ گفت : دوختن پارگی های روح با نخ توبه !!!! 🌸🍃🌸🍃🌸 از باغبانی پرسیدند : زندگی یعنی چه ؟ گفت: کاشت بذر عشق در زمین دلها، زیر نور ایمان !!!!! ‌ 🌸🍃🌸🍃🌸 از باستان شناسی پرسیدند : زندگی یعنی چه ؟ گفت : کاویدن جانها برای استخراج گوهر درون !!!!! 🌸🍃🌸🍃🌸 از آیینه فروشی پرسیدند : زندگی یعنی چه ؟ گفت : زدودن غبار آیینه دل با شیشه پاک کن توکل !!!!! 🌸🍃🌸🍃🌸 از میوه فروشی پرسیدند : زندگی یعنی چه ؟ گفت : دست چین خوبی ها در صندوقچه دل ! «بهترین تعبیر زندگی را برایتان آرزومندم» ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10269
26.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخاطر مادرمحجبه شد⁉️ چهــارراه ولیعصــر تهــران چـه خبــره؟ 💪هر کشف حجابی که به عشق و نفرت از در تعزیه محجبه می‌شود یک موشک به قلب دشمن پرتاب میشود وقتی بی بی دوعالم دلهای شکسته را بهامیدهد... چقدر حال خوب میده این کلیپ... خدا خیرتون بده باورکنیم این دخترا بدون سوء نیت مسیرشان رو تغییردادن و نیاز به ارشاد محترمانه دارند... دختری
🌹 روحانی شهید شیخ یونس رشتی معروف به میرزا کوچک خان سردار جنگل 🌷 تولد ۱۲۵۷ هجری شمسی رشت 🌷 شهادت ۱۱ آذر ۱۳۰۰ توسط عوامل رضا شاه پهلوی در کوه های گیلوان خلخال 🌷 سن موقع شهادت ۴۳ سال ♦️ علت ملقب شدن به میرزا کوچک خان ✅ چون پدر ایشان از روحانیون جلیل القدر رشت و به میرزا بزرگ، معروف بودند لذا فرزند ایشان معروف شد به میرزا کوچک ✍ آخرین دست نوشته: ✅ افسوس می‌خورم که مردم ایران پس از محو ما خواهند فهمید ما که بوده‌ایم، چه می‌خواستیم و چه کردیم. ✅ مردم همه منتظرند روزگاری را ببینند که از جمعیت ما اثری به میان نباشد. پس از آنکه نتایج تلخی از سوء افکار و انتظار خود دیدند، آنوقت دو دست ندامت به سر کوفته، قدر و هویت ما را می‌فهمند.  ✅ امروز دشمنان، ما را دزد و غارتگر خطاب می‌کنند، در صورتیکه هیچ قدمی جز در راه آسایش مردم و حفاظت مال و جان و ناموس آنها برنداشتیم ✅ ما هرگونه اتهاماتی را که به ما نسبت می‌دهند، می‌شنویم و حکمیّت را به خداوند قادر و حاکم علی‌الاطلاق واگذار می‌کنیم. 🕊هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا و این شهید عزیز فاتحه با صلوات https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10270
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واقعی 👌 ازیک دانش آموزنیازمند تعریف میکند: اوضاع مالی پدرم خوب نبود امامعلمِ کلاس پنجمم؛ خیلی معلم شریفی بودوچون شاگردِ ممتازمدرسه بودم خیلی هوامو داشت. معلمم میدونست پولدار نیستیم برای همین کلاسِ خصوصی مجانیِ ورود به تیزهوشان برام میذاشت سالها گذشت . دیگه وقتش رسیده بود نتیجه خوبیاشو ببینه؛ شنیدم هنوز توی همون مدرسه است. رفتم دیدمش ؛ اونقدر ذوق کرده بود. به همه همکاراش نشونم میداد ومیگفت: این که الان رئیس دانشگاهه شاگرد من بوده👉😊👌 https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10273