فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊#زیارتنامه_شهدا🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ،
وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ،
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،
فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
📗#داستان
سرمایه ی ابدی
گویند: روزی مولانا ، شمس تبریزی را به خانه اش دعوت کرد.شمس به خانه جلال الدین رومی رفت و پس از این که وسائل پذیرایی میزبانش را مشاهده کرد از او پرسید: آیا برای من شراب فراهم نموده ای؟
مولانا حیرت زده پرسید:مگر تو شراب خوارهستی؟
شمس پاسخ داد: بلی. مولانا: ولی من از این موضوع اطلاع نداشتم. ـ حال که فهمیدی برای من شراب مهیا کن. ـ در این موقع شب ،شراب از کجا گیر بیاورم؟ ـ به یکی از خدمتکارانت بگو برود و تهیه کند. - با این کار آبرو و حیثیتم بین خدام از بین خواهد رفت. پس خودت برو و شراب خریداری کن. در این شهر همه مرا میشناسند،چگونه به محله نصاری نشین بروم و شراب بخرم؟ اگر به من ارادت داری باید وسیله راحتی مرا هم فراهم کنی چون من شب ها بدون شراب نه میتوانم غذا بخورم ،نه صحبت کنم و نه بخوابم.
مولوی به دلیل ارادتی که به شمس داشت، خرقه ای به دوش می اندازد، شیشه ای بزرگ زیر آن پنهان میکند و به سمت محله نصاری نشین راه می افتد. تا قبل از ورود او به محله مذکور کسی نسبت به مولوی کنجکاوی نمیکرد اما همین که وارد آنجا شد. مردم حیرت کردند و به تعقیب وی پرداختند.آنها دیدند که مولوی داخل میکده ای شدو شیشه ای شراب خریداری کرد و پس از پنهان نمودن آن،از میکده خارج شد. هنوز از محله مسیحیان خارج نشده بود که گروهی از مسلمانان ساکن آنجا، در قفایش به راه افتادند و لحظه به لحظه بر تعدادشان افزوده شد تا این که مولوی به جلوی مسجدی که خود امام جماعت آن بود و مردم همه روزه در آن به او اقتدا می کردند رسید.
در این حال یکی از رقیبان مولوی که در جمعیت حضور داشت فریاد زد:ای مردم!شیخ جلال الدین که هر روز هنگام نماز به او اقتدا میکنید به محله نصاری نشین رفته و شراب خریداری نموده است. آن مرد این را گفت و خرقه را از دوش مولوی کشید. چشم مردم به شیشه افتاد.مرد ادامه داد:این منافق که ادعای زهد میکند و به او اقتدا میکنید، اکنون شراب خریداری نموده و با خود به خانه میبرد. سپس بر صورت جلال الدین رومی آب دهان انداخت و طوری بر سرش زد که دستار از سرش باز شد و بر گردنش افتاد. زمانی که مردم این صحنه را دیدند و به ویژه زمانی که مولوی را در حال انفعال و سکوت مشاهده نمودند یقین پیدا کردند که مولوی یک عمر آنها را با لباس زهد و تقوای دروغین فریب داده و درنتیجه خود را آماده کردند که به او حمله کنند و به قتلش رسانند.
در این هنگام شمس از راه رسید و فریاد زد: ای مردم بی حیا! شرم نمیکنید که به مردی متدین و فقیه تهمت شرابخواری میزنید.این شیشه که میبینید حاوی سرکه است که هرروز با غذای خود تناول می کنید. رقیب مولوی فریاد زد:این سرکه نیست بلکه شراب است. شمس در شیشه را باز کرد و در کف دست همه مردم از جمله آن رقیب، قدری از محتویات شیشه ریخت و بر همگان ثابت شد که درون شیشه چیزی جز سرکه نیست. رقیب مولوی بر سر خود کوبید و خود را به پای مولوی انداخت. دیگران هم دست های او را بوسیدند و متفرق شدند.
آنگاه مولوی از شمس پرسید:برای چه امشب مرا دچار این فاجعه نمودی و مجبورم کردی تا به آبرو و حیثیتم چوب حراج بزنم؟ شمس گفت: برای این که بدانی آنچه که به آن می نازی جز یک سراب نیست، تو فکر میکردی که احترام یک مشت عوام برای تو سرمایه ایست ابدی، در حالی که خود دیدی،با تصور یک شیشه شراب همه آن از بین رفت و آب دهان به صورتت انداختند و بر فرقت کوبیدند و چه بسا تو را به قتل میرساندند.
این سرمایه تو همین بود که امشب دیدی و در یک لحظه بر باد رفت.
به چیزی متکی باش که با مرور زمان و تغییر اوضاع از بین نرود.
آبرو واعتبار دنیا وآخرتت رو با هیچ چیز وهیچکس معامله نکن.
فرقی نمیکنه مخاطبت کیه...نتیجه اش ضرره
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10312
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
خواهر #شهید_ابراهیم_هادی:
آقا ابراهیم اینمدت به خواب کسی نمیومد، خیلی پریشون بودیم
وقتی به خواب اومد، پرسیدیم اقا ابراهیم چرا نیستی؟ کجایی؟
چرا انقدر به خواب ما دیگه نمیای؟ پریشونیم.
گفت: از اون موقع که حاجی اومده،ما کارمون زیاد شده، من شدم #مسئول دفتر حاجی.
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10316
شهید حسین محرابی شهیدی که از شهادتش خبر داشت
📌شهید مدافع حرم «حسین محرابی» روز ۳۰ شهریور سال ۱۳۵۶ در نیشابوربه دنیا آمد و در تاریخ ۱۰ آذر سال ۱۳۹۵ در حلب سوریه بال در بال ملائک گشود و به شهادت رسید.
🔸او برای رفتن به سوریه از طریق تیپ فاطمیون نامنویسی کرد ولی چون این تیپ فقط مدافعان حرم افغانستانی را برای دفاع اعزام میکند، پس از چندین بار اقدام،ناامید نشد و همچنان برای رسیدن به هدفش که همان دفاع از حرم بود تلاشش ادامه داد.
🔹سرانجام یکی از روزها که به مشهد برگشته بود، خودرو را می فروشد و با هزینه شخصی خودش به لبنان میرود و این بار از طریق حزبالله لبنان به سوریه اعزام شد.
▪️یکی از همرزمانش روز قبل از عملیات به بقیه مدافعان حرم میگوید: فردا شهادت امام رضا(ع) است و خوش به حال کسی که فردا شهید شود. هنوز حرف این مدافع حرم تمام نشده بود که شهید محرابی به همرزمانش گفت: کسی که میگویی شهید میشود، من هستم.
▫️همرزم شهید در مورد نحوه شهادتش می گوید:شهید محرابی روی پشت بام یکی از ساختمانها پشت من ایستاده بود که ناگهان صدایی را از پشت سرم شنیدم. به محض اینکه برگشتم، حسین روی زمین افتاده بود.
🔻خونریزی او به شدت زیاد بود. دوباره برگشتم و مشغول تیراندازی به سمت داعشیها شدم و مجدد به حسین نگاه کردم. در حالت سجده بود و آخرین کلمهای که گفت: «یا اباالفضل (ع)» بود. تیر دقیقاً به قلب شهید خورده بود.
#شهید_حسین_محرابی
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10317
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 آرامش اینجاست؛ کنار پرچمت🍃
دلتنگ زیارت بودیم تا گوشهای از حرمت از تلخی روزهایمان بگوییم
ولی حالا عطر و بوی حرمت اینجا احساس میشود و این یعنی هر کجا باشیم در پناه لطف نگاه شما هستیم.
🔹پرچم متبرک امام رضا (علیه السلام) در آغوش مردم مقاوم لبنان🍃
🔹بیروت - ضاحیه
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10320
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان یک مسافر...
چقدر بادیدن این کلیپ نگاهت به زندگی عوض میشه...
تا حالا به طول زندگی فکرمیکردیم...
اما به عرضش نه⁉️😳
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10318
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پاکبان حلال خور
شنیدی چه کار بزرگی کرده⁉️..
پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله:
عبادت هفتاد جزء دارد و برترين
جزء آن کسب روزىِ حلال است.
👌رزقت بابرکت مردپاکدست✋
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10320
#حق الناس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به خدا وصل شو ...
و خدا رو شریک زندگی خودت قرار بده
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10321
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گریه بی امان دختر #کشف_حجاب در پارک دانشجو وقتی از کنار #تعزیه حضرت زهرا رد شد....
#تعزیه_وفاق_فاطمی🏴
#دختران_انقلاب
میگه: شهدا منو آوردن😢🕊👈✨
هر عقیده وظاهری داری
با مقدسات(این خاندان) در نیفت😢
👌با آل علی هرکه درافتاد وَر افتاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ماجرای خواب قبر حضرت زهرا س
شیخ عبدالله موسیانی که از شاگردان حضرت آیه الله العظمی مرعشی نجفی
(رحمة الله علیه) بود.
نقل کرده است که حضرت آیه الله مرعشی نجفی (ره) به طلاب می فرمود:
علت آمدن من به قم این بود که
پدرم آقا سید محمود مرعشی (ره) که از زهاد و عباد معروف زمان خود بود.
چهل شب در حرم امیر مؤمنان علی
(علیه السلام) نجف اشرف بیتوته کرد تا آن حضرت را ببیند.
شبی درحال مکاشفه امیرمؤمنان علی(ع) را دیده بود که به ایشان فرمود:
▪️سید محمود چه میخواهی؟
عرض کرد.
👌میخواهم بدانم⁉️
قبر فاطمه زهرا (سلام ا... علیها) کجاست؟
▪️حضرت فرموده بودند:
من نمی توانم، برخلاف «وصیتِ»
آن حضرت قبر را معلوم کنم.
عرض کرد: پس من اگر بخواهم آن حضرت را زیارت کنم چه کنم؟
▪️امیرمؤمنان علی (علیه السلام) فرمود:
خداوند، جلال و جبروت حضرت زهرا (علیهاالسلام) را به فاطمه معصومه (علیهاالسلام) عنایت فرموده است.
هر کس بخواهد ثواب زیارت حضرت فاطمه زهرا (س) را درک کند،
به زیارت حضرت فاطمه معصومه (س) برود.
▪️آیه الله مرعشی نجفی (ره) می فرمود:
من به همین علت به قم آمدم؛
ماندگار شدم.
و الآن #شصتسال است که هر روز
من #اول_زائر_حضرتم.»
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10322
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#گوش کن چه قشنگ میگه👆
قدیما حال دلمون بهتربود
مهربونتر بودیم؛ تابستون که جای خود
حتی زمستونا
با اینکه برف تا زانوی بزرگترا میزد
ولی زندگیمون تمامش گرمای عشق بود
مادر سرمون رو روی زانوش میگذاشت و برامون قصه میگفت
پدرهم بارادیوش مشغول گرفتن موج اخبار...
چی شد کـه بین این همه ی شلوغی خود واقعیمون رو گم کردیم دیگه چیزی خوشحالمون نمیکنه،
راستی!!!!یادتون میاد آخرین باری کـه از ته دل خندیدید کی بوده؟؟؟؟
چیز عجیبی نیست کـه یادتون نیاد اما تاریخ وساعت اخرین باری کـه از عمق وجودت غصه خوردیو گریه کردی رو خوب یادته
واقعا چی شد کـه همه چی اینجوری عوض شد
چی شدکه فقط بـه فکر این هستیم کـه لاکچری وخاص بـه نظر بیاییم
برای هم کلاس بزاریم ویادمون بره کـه بین این همه رنگ،
👌یک رنگی قشنگ ترین رنگ دنیاست
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10324
دهها سال است که یک رسانهی غربی پیدا نشده که بگوید «امام_خمینی»!
همه میگفتند «آیتالله_خمینی».
سال 59 از یکی از اساتید یهودی_آلمان پرسیدم «استاد! چرا رسانههای شما نمیگویند امام خمینی؟». خندهای کرد و گفت «آخر ما بعضی چیزها را متوجه شدیم!». کیفاش را باز کرد و یک کتاب درآورد. ترجمهی آلمانی کتاب «ولایت فقیه» امام بود. گفت «آقای خمینی یک تئوری جهانی دارد. وقتی ما بگوییم "امام"، ایشان بین کشورهای دنیا شاخص میشود. چون کلمهی "امام" قابل ترجمه نیست. ولی وقتی بگوییم "رهبر"، این کلمه در فرهنگ غرب بار منفی دارد. دیگر ما ایشان را کنار استالین و موسیلینی و هیتلر قرار میدهیم. کلمهی "رهبر" به نفع ما و کلمهی "امام" به نفع آقای خمینی است. از طرف دیگر اگر ایشان یک جایگاه دینی دارد، ما به ایشان میگوییم "آیتالله"، اما "امام" یک بار معنوی دارد! از طرفی ایشان آن طور میشود امام امت اسلامی که مسلمانهای دنیا را دور خودش جمع بکند!».
با این صراحت این را به من گفت.
یک رسانهی غربی یا شرقی را پیدا نمیکنید که گفته باشد «امام خمینی». رسانههای غربی حتی نپذیرفتند که یک آگهی بدهند به نام " امام خمینی"! حتی در ازای 60،000 مارک قبول نکردند که یک آگهی چاپ کنند !
شهریور 58 که در مجلس خبرگان قانون اساسی ، شهید_بهشتی کلمهی امامت را در قانون اساسی گذاشت، ریاست آن مجلس با آقای منتظری بود. وقتی شهید_بهشتی آمد اصل پنجم را مطرح کند که ولی فقیه نائب امام زمان و امام امت اسلامی است، کشور ریخت به هم. بازرگان اعلام استعفای دستهجمعی دولت را کرد. امیرانتظام اعلام کرد که مجلس خبرگان قانون اساسی باید منحل شود. سر یک کلمه کشور ریخت به هم!
امامتمحوری، امّتگرایی، عدالتگستری، و دوقطبی مستکبرین-مستضعفین اساس تئوری امام خمینی بود.
امام خمینی از دنیا رفتند.
✅نکته مهم :
آقای هاشمی رفسنجانی آمدند پنج روز بعد از رحلت امام خمینی در دومین خطبهی اولین نمازجمعهی بعد از رحلت امام، راجع به ولایت_فقیه دو جمله گفتند یک : «مانمیخواهیم بعد از رحلت امام خمینی به جانشین ایشان "امام" بگوییم» ! این همه دعوا داشتیم با شرق و غرب؛ شهید بهشتی قربانی شد برای احیای این کلمه؛ قانون اساسی پنج بار روی امامت ولی فقیه تأکید کرده، امام این را از سال 48 مطرح کرده، شما میگویی نمیخواهیم ؟
به اسم اعزاز امام خمینی گفتند به جانشین اش نمیگوییم امام!
جملهی دومشان این بود : «#خبرگان_مرجع_تعیین_نکرده_است».
یعنی جانشین امام خمینی نه مرجع است و نه امام.
وقتی ایشان جای «امام» گذاشت «رهبر»،
«امّت» شد «#ملّت».
یعنی عملاً سیستم #ملت-رهبر انگلیسیها را پذیرفتیم و سیستم امت-امامت امام خمینی را کنار گذاشتیم ... وقتی «امّت» شد «ملّت»،
عناصر امّت یعنی «خواهران و برادران قرآنی» -که وظایفی مثل امر به معروف و نهی از منکر نسبت به هم دارند-، تبدیل شدند به عناصر ملت یعنی «شهروند» و « #هموطن».
اما کلمهی سوم یعنی «عدالت»؛ مقدسترین کلمهای که آقای هاشمی در دوران ریاست جمهوریشان ابداع و تحمیل کردند به نظام اسلامی، کلمهی «توسعه» بود. فرق عدالت و توسعه این بود که «عدالت» را خدا و پیغمبر (ص) و علی مرتضی (ع) تعریف میکنند، اما «#توسعه» را صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و صهیونیستهای عالَم.
در عرصهی بینالملل هم دو کلیدواژهی قرآنی «#مستکبرین» و «#مستضعفین» را ایشان اصلاح کردند و گفتند «#مستکبرین» فحش و توهینآمیز است! به جایش بگوییم «#قدرتهای جهانی»! خب وقتی گفتی «#مستکبرین» باید با آنها «#مبارزه» کنی، اما وقتی گفتی «#قدرتهای جهانی» باید با آنها «#تعامل» کنی.
«#مستضعفین» را هم کردند «قشر آسیبپذیر»؛
یعنی آدمهای بیعرضهای که خودشان پذیرای آسیباند!
پنج کلیدواژهی قرآنی امام خمینی که اساس گفتمان نهضت اسلامی بود، توسط ایشان تحریف شد به همان کلیدواژههایی که دشمنان میخواستند.
✅ تا موقعی که کلیدواژههای قرآنی امام خمینی –که رأس آنها امام بودن ولی فقیه است- احیا نشود، هر کاری که بکنیم، وصلهپینه کردن است...
✅ شما هر لعنی که به هر ملعونی بکنید، این قدر جگر دشمنان نمیسوزد که بگویید
✨ *امام خامنهای*✨
خدایا به عمر امام خامنه ای بیفزا 🌸
از این به بعد بگوییم 👇
#امام خامنه ای❤️
# جهادتبیین/زحمت نشرباشما
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10325
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدانه🦋
♻️جراحي با رمز يا زهرا(سلام الله علیها)
💠ﺩﺭ يكي از عملياتها، چشمان محمد به شدت آسيب ديد و او به بيمارستان انتقال يافت. پس از معاينات دقيق و معالجات متعدد، پزشكان اظهار كردند كه چشمان او بينايياش را از دست داده و كاري از كسي ساخته نيست.
💠اين سخن غمي سنگين بر دل محمد نشاند. نه از آن جهت كه ديگر چيزي نميبيند بلكه دوري از جبهه و بسيجيان غصه دارش كرده بود.
💠چند روز بعد از تشخيص پزشكان دوباره به بيمارستان بازگشت و با اصرار آنان را راضي نمود تا چشمانش را عمل كنند.
💠 ميگفت: «شما با رمز يا فاطمه الزهرا «س» جراحي را شروع كنيد. بقيهاش با ...»
پس از عمل هنگاميکه پانسمان چشمانش را باز ميکردند او در ميان بسيجيها (دوستان) از مهرباني کسي سخن ميگفت که یاریش کرد.....
#ﺷﻬﻴﺪﻣﺤﻤﺪاﺳﻼﻣﻲ_ﻧﺴﺐ🌷
#ﺷﻬﺪاﻱ_ﻓﺎﺭﺱ
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10326
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فاطمیه🏴
◼️سعی کن خوب شوی ای همه دارایی من
زینبت را به چه کس بعد خودت میسپاری؟
🎙صابر خراسانی
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10328
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان مرد خوشبخت
پادشاهی پس از اینکه بیمار شد گفت: "نصف قلمرو پادشاهیام را به کسی میدهم که بتواند مرا معالجه کند".
تمام آدمهای دانا دور هم جمع شدند تا ببیند چطور می شود شاه را معالجه کرد، اما هیچ یک ندانست.
تنها یکی از مردان دانا گفت: "فکر کنم میتوانم شاه را معالجه کنم.
اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید، پیراهنش را بردارید و تن شاه کنید،
شاه معالجه می شود".
شاه پیکهایش را برای پیدا کردن یک آدم خوشبخت فرستاد.
آنها در سرتاسر مملکت سفر کردند ولی نتوانستند آدم خوشبختی پیدا کنند.
حتی یک نفر پیدا نشد که کاملا راضی باشد.
آن که ثروت داشت، بیمار بود.
آن که سالم بود در فقر دست و پا میزد، یا اگر سالم و ثروتمند بود زن و زندگی بدی داشت. یا اگر فرزندی داشت، فرزندانش بد بودند.
خلاصه هر آدمی چیزی داشت که از آن گله و شکایت کند.
آخرهای یک شب،
پسرِشاه از کنار کلبهای محقر و فقیرانه
رد میشد که شنید یک نفر دارد چیزهایی میگوید.
"شکر خدا که کارم را تمام کردهام.
سیر و پر غذا خوردهام و میتوانم دراز بکشم و بخوابم!
چه چیز دیگری میتوانم بخواهم؟"
پسر شاه خوشحال شد و دستور داد که پیراهن مرد را بگیرند و پیش شاه بیاورند و به مرد هم هر چقدر بخواهد بدهند.
پیکها برای بیرون آوردن پیراهن مرد توی کلبه رفتند، اما مرد خوشبخت آن قدر فقیر بود که پیراهن نداشت!!!
👌راز شاد زیستن تنها در قناعت است
لطفا به ظاهر زندگی دیگران حسرت نخور
از داشته های کم خودت نهایت لذت روببر
وخداروشکرکن.
چون شکرگزاری برکت رو چندبرابرمیکنه
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10329
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا به اندازه ی باورهاتون به شما میده
نه به اندازه آرزوهاتون....👌
چقدر به خدا ایمان داری⁉️
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10333
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنهایی که به بیداری خداوند اعتماد دارند ، راحت تر می خوابند.
خدایا! آنچه که دادی تشکر!
آنچه که ندادی تفکر!
به آنچه که گرفتی تذکر!
که داده ات نعمت!
نداده ات حکمت!
و گرفته ات عبرت است!
یا رب؛ آنچه خیر است تقدیر ما کن!
وآنچه شر است از من و دوستانم جدا کن.
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10334
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام مادرجان🖐
دردِ مادرمان ،...
تنها درد پهلوی شکستهاش نبود،😭
درد جهالتُ و نادانی مردم بود،...
دردِ امامنشناسیِ امت بود…
دردی که هنوز هم هست و ادامه دارد...
و دامن فرزندش مهدی صاحب الزمان ارواحنا فداه را هم گرفته است...
دردِ غربت و تنهایی😭
سلام برمولایمان مهدی✋
اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
🇮🇷ازاینکه شهیدوکانال رو به دوستان خودمعرفی میکنید بینهایت متشکریم.
پُستهاهر۲۴ساعت یکباربارگزاری میگردد
👇👇👆👆👆👆👆
https://eitaa.com/joinchat/4051894643C7e13248c4d🌤
پویش سوره کوثر یادتون نره
درپناه حق...یاعلی✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯ایام سوگواری
🖤خانم فاطمه الزهرا (س)
بر مولایمان صاحب الزمان عج و
🕯 شما عزیزان ولایی تسلیت باد
التماس دعا🏴
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10343
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊#زیارتنامه_شهدا🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ،
وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ،
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،
فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
#داستانک
✍️ آقاجان کارگر بود که در زمینهایِ کشاورزیِ این و آن کارگری میکرد!
• آنقدر عاشقش بودم، که حتیٰ خاطرات پنج شش سالگیام را با او خوب به خاطر دارم.
• میماندم خانهی آنها و سعی میکردم در نزدیکترین فاصله به ایوان بخوابم. همانجایی که سحرها بیدار میشد و وضو میگرفت و میرفت مینشست آنجا سر سجاده و ساعتها نجوا و ناله داشت...
• و من در همان سن چهار پنج سالگی از زیر رواَندازم، تمام این چند ساعت را با او بیدار بودم و تماشایش میکردم اما جُم نمیخوردم.
• آسمان بینالطلوعین که به روشنی میرفت دیگر سماورش به جوش رسیده بود، چای دم میکرد و سفره صبحانه را پهن...
و همینطور که زیر لب آواز میخواند سوار دوچرخهاش میشد تا برود نان تازه بخرد.
• نان را که میآورد از پرچین کنار حیاط رد میشد و میرفت خانهی ننهجان!
ننه جان، مادرزنِ آقاجان بود! که اصلاً آقاجان را دوست نداشت. اصلاً که میگویم یعنی خیـــلی....
او معتقد بود آقاجان مرد فقیری است که دختر زیبارویش را عاشق خودش کرده و دلش را دزدیده و گولش زده بود. وگرنه هیچکس به این مرد یکلاقبا زن نمیداد و او مجبور شد این کار را بکند.
• آقاجان تا آخر عمرش با نداری دست و پنجه نرم کرد! من این را از بیسکوییتهای کوچولویی که برایم میخرید میفهمیدم، اما بالاخره دست خالی نمیآمد خانه.
تا وقتی زنده بود هرگز بچههایش احساس فقر نکردند چه برسد به من... نوهها عزیزترند آخر!
• بنظر من اما، بزرگترین جنگ پیروزمندانهی زندگی آقاجان، که از او مرد عارفی ساخت که مناجات نیمهشبهایش مرا در خردسالی عاشق خودش کرده بود، «جنگ ندید گرفتنِ تحقیرها و تهمتهای ننه جان» بود.
√ آقاجان، صاحبِ اسم مبدّل شده بود.
دیگر آنقدر بزرگ شده بود که:
نه اینکه نخواهد نشنود، نه،
انگار اصلاً نمیشنید ننه جان نفرینش میکند، از او کینه دارد و پشت سرش حرف میزند!
باز فردا صبح، از کنار پرچین رد میشد و نان تازه میگذاشت سر ایوان ننه جان.
آقاجان شصت ساله بود که رفت. همهی قبرستان پُرِ آدم بود!
اندازهی سه تا شهر ....مردم آمده بودند.
و ننه جان، حیرت زده از این جمعیت!
آن روز ننه جان گفت: من بازندهی این بازی بودم ... این جمعیت گواهی میدهد که او فقط دل دختر مرا نبرده بود. آنقدر اهل عشق بود که ریز و درشتِ اهالی روستاهای کناری هم اینجایند...
• امروز او ثروتش را به رخ من نکشید!
او سالهاست با محبتِ همراه با سکوتش ثروتش را به من نشان داده بود، ولی من نمیخواستم باور کنم.
من حرف ننه جان را فهمیدم:
اما چند سال بعد وقتی بزرگتر شده بودم، روزی که ننه جان را به خاک میسپردند، تازه فهمیدم منظورش از ثروت چه بود!
به جمعیتی که فقط جمع خانواده و دوستان بود خیره شده بودم، و نیکنامی آقاجان و عشقش را مرور میکردم که هنوز هم در میان اهالی شهر جریان داشت
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10344
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادری حضرت زهرا سلام الله علیها برای شهدای گمنام
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10345
یک روز پنجشنبه اتفاقی همسایه را دیدم
پرسیدم: گرفته ای؛ خاله فاطمه⁉️
گفت : دلم برای محمدم تنگ شده؛ نگرانشم ؛ میدانی ۹ماه است که به خانه نیامده😢
گفتم: همسایگی برای همین روزهاست
عصر بانوان محل همگی دسته جمع به امامزاده جعفر (گلزارشهدا) می رویم .
توسلی میکنیم بلکم فرجی شود.
عصر با پای پیاده به امامزاده رفتیم و وانصافاموقع برگشت سبک تر شد.
خاطرم هست چندساعت زیارت و توسل وپذیرایی طول کشید.
و گروه همراه در شبستان حرم بیتوته کرده بودند و من هم درحال خودم به آقاامام متوسل شدم که ناخودآگاه برای لحظاتی درشبستان خوابم برد..
اما این خواب حکمت داشت
چون خوابم پیغام آور شهیدبود.
نگاهی به اطراف انداختم
خاله فاطمه هنوز مشبکهای ضریح راگرفته بود واشک می ریخت.
چندبارصدایش زدم؛ متوجه نشد
دستی به شانه اش زدم
خاله فاطمه...مژدگانی بده
محمدت برمیگردد..
باتعجب پرسید: کسی خبرآورد⁉️
بله....الان برای لحظاتی درشبستان ناخودآگاه خوابم برد
دیدم کسی پاکتی روی سینه ام گذاشت ورفت.نشناختمش..
گفت: این پاکت را به مادرشهید محمدعلی بده
پاکت را نگاه کردم...
پشت پاکت با خط قرمز زیبایی نوشته بود
#شهید💌
چند روز بعد از معراج الشهدا خبر تفحص شهیدبرزگر را آوردند والحمدالله رؤیای صادقه ام تعبیرشد😍🕊
📚برگرفته ازکتاب ازقفس تاپرواز
🕊خاطرات شهیدمحمدعلی برزگر
🌹 روایتگر: بانو ثریا زنده دل
تاریخ تفحص: خرداد۱۳۶۶
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10346