این پا را خوب نگاه کن..!
همان پایی است که روزی مادرش
دل نداشت خاری در آن فرو رود
اما وقتی پای وطن و ناموس
وَ انقلاب در میان آمد، فدا کرد
مادران وهمسران شهدا عزیزشان را
فدای پسر فاطمه کردندتابگویند:
حرف وعمل ما یکیست...
#مادران_شهید_پرور
شادی روحشان و حفظ راهشان صلوات
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10746
10.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راز محبوبیت ومعروفیت مفاتیح الجنان⁉️خیلی جالب بود گفتم تنها فیض نبرم
دنبال برکتی؛ ثروتی؟ برو سراغ کوثر پیامبر"صلیاللهعلیه"💚
تا دلت بخواد اینجا برکت هست...
#میلاد_حضرت_زهرا
#مادر
#روز_مادر
#روز_زن🌴🌺
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10748
21.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان آموزنده
منم دخترِدوست داشتنیِ پدرم بودم😔
چرا باهام بداخلاقی میکنی⁉️
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10749
#عاشقانه های امام...😉💕
بخشی از نامه عاشقانه حضرت امام به همسرش در جریان سفر حج که همزمان با فرارسیدن روز زن مورد توجه قرار گرفته است:
تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم، در این مدت که مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوّت قلبم گردیدم متذکر شما هستم و صورت زیبایت در آئینه قلبم منقوش است. عزیزم امیدوارم خداوند شما را بسلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. [حالِ] من با هر شدتی باشد می گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمد خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم؛ حقیقتاً جای شما خالی است فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظره خوش دارد. صد حیف که محبوب عزیزم همراه نیست که این منظره عالی به دل بچسبد.
در هر حال امشب شب دوم است که منتظر کشتی هستیم، از قرار معلوم و معروف یک کشتی فردا حرکت می کند ولی ماها که قدری دیر رسیدیم، باید منتظر کشتی دیگر باشیم. عجالتاً تکلیف معلوم نیست امید است خداوند به عزت اجداد طاهرینم که همه حجاج را موفق کند به اتمام عمل، از این حیث قدری نگران هستیم ولی از حیث مزاج بحمدالله به سلامت، بلکه مزاجم بحمدالله مستقیم تر و بهتر است. خیلی سفر خوبی است جای شما خیلی خیلی خالیست
┄┅┅┅┅❁💚❁┅┅┅┅┄
عاشق ترین مرد تاریخ ساز تولدت مبارک
بر روح خدایی ات صلوات✨🕊
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10750
#یادمان باشد
ابراز عشق و معرفت ؛ خاطره می سازد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم دعای دخترعزیزمون برای شما
الهی مادرت برات دعا کنه دست به خاک بزنی طلا بشه✨😍🫀
⭐️خــــــدایا🌸دستم به آسمانت نمیرسد
⭐️اما تو که دستت به زمین میرسد
🌸در این وقت زیبا
⭐️عزت دوستان و عزیزانم را
🌸تا عرش کبریایی خود بلند کن
⭐️و عطا کن به آنان
🌸هر آنچه برایشان خیر است
⭐️و دلشان را لبریز کن از شــادی
🌸بحق وحرمت حضرت مادر
✨آمین یا رب العالمین🤲
🌸در پناه خداوند مهربان 🤚
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10751
يكی از سختترين كارها تهيه كادو؛
برای پدر و مادرهاست ...
و هر وقت كه از آنها بپرسی؛
چه چيزی لازم دارند تا برايشان بخريم،
لبخندی میزنند و با بزرگواری میگويند:
"هيچی، شما بچهها خوب باشين
و دلتون خوش باشه بهترين كادو برای ماست ..."
مادر جان ♥️
چه چيزی شما را خوشحال میكند؟
دل خوشی فرزندتان؟
كه در خزان غيبت است؟
نه! بگذار واقعیتر بگويم؛
که در بهار غفلت ماست …
در نهایت غربت و تنهايی مانده است…
مادر جان
هديه روز مادر من؛
سلامیست به فرزند برومندتان [مهدی]
سلامی از سر صدق و وفا
ودعای فرجی از سويدای جان و عمق وجود
برای ظهور آخرین منجی خسته دلان
هديه روز مادر من؛
قدمی است برای او...✨
اللهم عجل لولیک الفرج💚
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10752
40.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روزتون به عشق؛ روزیتون بهشت❤️💫
✨سلام علی آلِ یاسین.🤚
اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
🇮🇷ازاینکه شهید و کانال رو به دوستان خودمعرفی میکنید بی نهایت متشکریم.
🕊دوستان جدید:ضمن خیرمقدم💐
👌پُستهاهر۲۴ساعت یکباربارگزاری میشود.
هدیه به۱۴معصوم؛شهدا؛اموات صلوات.
اللهم الرزقناشهاده فی سبیلک🤲
━━━✥⃝آمین یارب العالمین
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10466
ازجهت سلامتی همه مادرها
و آمرزش برای مادران سفرکرده
صلوات✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊#زیارتنامه_شهدا🕊
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ،
وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ،
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،
فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10154
📗 داستان کوتاه نون سنگک
مامان صدا زد: امیرجان، مامان بپر سه تا سنگک بگیر.اصلاً حوصله نداشتم، گفتم: من که پریروز نون گرفتم.مامان گفت: خب، دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد. الان نون نداریم.
گفتم: چرا سنگک، مگه لواش چه عیبی داره؟مامان گفت: میدونی که بابا نون لواش دوست نداره. گفتم: صف سنگک شلوغه. اگه نون میخواید لواش میخرم.
مامان اصرار کرد سنگک بخرم. قبول نکردم. مامان عصبانی شد و گفت: بس کن، تنبلی نکن مامان، حالا نیم ساعت بیشتر تو صف وایسا. این حرف خیلی عصبانیم کرد.
آخه همین یه ساعت پیش حیاط رو شسته بودم، داد زدم: من اصلاً نونوایی نمیرم. هر کاری میخوای بکن!
داشتم فکر میکردم خواهرم بدون این که کار کنه توی خونه عزیز و محترمه اما من که این همه کمک میکنم باز هم باید این حرف و کنایهها رو بشنوم.
دیگه به هیچ قیمتی حاضر نبودم برم نونوایی. حالا مامان مجبور میشه به جای نون، برنج درسته کنه. اینطوری بهترم هست. با خودم فکر کردم وقتی مامان دوباره بیاد سراغم به کلی میافتم رو دنده لج و اصلا قبول نمیکنم اما یک دفعه صدای در خونه رو شنیدم.
اصلاً انتظارش رو نداشتم که مامان خودش بره نونوایی. آخه از صبح ۱۰ کیلو سبزی پاک کرده بود و خیلی کارهای خونه خستهاش کرده بود. اصلاً حقش نبود بعد از این همه کار حالا بره نونوایی...
ادامه در پست بعدی... 👇
ادامه داستان
راستش پشیمون شدم. هنوز فرصت بود که برم و توی راه پول رو ازش بگیرم و خودم برم نونوایی اما غرورم قبول نمیکرد.
سعی کردم خودم رو بزنم به بیخیالی و مشغول کارهای خودم بشم اما بدجوری اعصابم خرد بود. یک ساعت گذشت و از مامان خبری نشد. به موبایلش زنگ زدم، صدای زنگش از تو آشپزخونه شنیده شد.
مثل همیشه موبایلش رو جا گذاشته بود. دیر کردن مامان اعصابمو بیشتر خرد میکرد. نیم ساعت بعد خواهرم از مدرسه رسید و گفت: تو راه که میاومدم تصادف شده و مردم میگفتند به یه خانم ماشین زده.
خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم شده بود. گفتم: نفهمیدی کی بود؟ گفت: من اصلاً جلو نرفتم.
دیگه خیلی نگران شدم. رفتم تا نونوایی سنگکی نزدیک خونه اما مامان اونجا نبود. یه نونوایی سنگکی دیگه هم سراغ داشتم رفتم اونجا هم تعطیل بود. دلم نمیخواست قبول کنم تصادفی که خواهرم میگفت به مامان ربط داره.
توی راه برگشت هزار جور به خودم قول دادم که دیگه تکرار نشه کارم. وقتی رسیدم خونه انگشتم رو گذاشتم روی زنگ و منتظر بودم خواهرم در رو باز کنه اما صدای مامانم رو شنیدم که میگفت: بلد نیستی درست زنگ بزنی؟
تازه متوجه شدم صدای مامانم چقدر قشنگه! نفس عمیقی کشیدم و گفتم: الهی شکر و با خودم گفتم: قولهایی که به خودت دادی یادت نره! پدر و مادر از جمله اون نعمتهایی هستند كه دومی ندارند پس تا هستند قدرشون رو بدونيم! افسوسِ بعد از اونها هيچ دردی رو دوا نمیكنه؛ نه برای ما، نه برای اونها...
لحظه ها درگذرند...مراقب باشیم
گاهی خیلی زود ؛ دیرمیشود
پایان
.https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10761
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨دیدار آخر...بوسه ای برکف پا
به بهانه ی #روز_مادر یادی کنیم از شهید حاج قاسم سلیمانی
✨🕊✨https://eitaa.com/shahidBarzegar65/10763